6 انتخاب دوازده حواری؛ موعظه بالای کوه

ترجمه شریف گویا

ترجمه شریف انجیل لوقا


کار در روز سبت
« همچنین در متی 12: 1 ــ 8 و مرقس 2: 23 ــ 28 »
1. یک روز سبت عیسی از میان کشتزارهای گندم میگذشت. شاگردان او خوشه های گندم را میچیدند و در کف دستهای خود پاک میکردند و میخوردند.
2. بعضی از فریسیان گفتند:« چرا شما کاری را که در روز سبت جایز نیست انجام میدهید؟»
3. عیسی پاسخ داد:« مگر نخوانده اید داود در وقتی که خود و یارانش گرسنه بودند چه کرد؟.
4. او به خانۀ خدا وارد شد و نان های تقدیمی را برداشت و خورد و به یاران خود نیز داد، در صورتیکه خوردن آن نانها برای هیچکس جز کاهنان جایز نیست.»
5. همچنین به ایشان فرمود:« پسر انسان صاحب اختیار روز سبت است.»
شفا در روز سبت
« همچنین در متی 12: 9 ــ 14 و مرقس 3: 1 ــ 6 »
6. عیسی در روز سبت دیگر، به کنیسه رفت و مشغول تعلیم شد. از قضا مردی در آنجا حضور داشت که دست راستش خشک شده بود.
7. ملایان یهود و فریسیان مواظب بودند که ببینند آیا عیسی او را در روز سبت شفا خواهد داد تا مدرکی علیه او به دست آورند.
8. اما عیسی به افکار آنان پی برد و به مردیکه دستش خشک شده بود فرمود:« بلند شو و در وسط بایست.» او برخاست و آنجا ایستاد.
9. عیسی به ایشان فرمود:« سئوالی از شما دارم: آیا در روز سبت نیکی کردن روا است یا بدی کردن؟ جان انسان را نجات دادن یا نابود کردن؟»
10. دور تا دور به همۀ آنها نگاه کردو به آن مرد فرمود:« دستت را دراز کن.» او دست خود را دراز کرد و دستش خوب شد.
11. اما آنان بسیار خشمگین شده در میان خودشان به گفتگو پرداختند که با عیسی چه میتوانند بکنند.
انتخاب حواریون
« همچنین در متی 10: 1 ــ 4 و مرقس 3: 13 ــ 19 »
12. در آن روزها عیسی برای دعا به کوهستان رفت و شب را با دعا به درگاه خدا به صبح رسانید.
13. وقتی سپیدۀ صبح دمید شاگردان خود را احضار کرد و از میان آنان دوازده نفر را انتخاب کرد و آنها را رسولان نامید:
14. شمعون که به او لقب پطرس داد و اندریاس برادر او، یعقوب و یوحنا، فیلیپس و بارتولما،
15. متی و توما، یعقوب پسر حلفی و شمعون معروف به فدائی، یهودا پسر یعقوب
16. و یهودای اسخر یوطی که خائن از کار در آمد.
در خدمت مردم
« همچنین در متی 4: 23 ــ 25 »
17. عیسی با آنان از کوه پائین آمد و در زمین همواری ایستاد. اجتماع بزرگی از شاگردان او و گروه کثیری از تمام نقاط یهودیه و اورشلیم و اطراف صور و صیدون حضور داشتند.
18. آنها آمده بودند تا سخنان او را بشنوند و از امراض خود شفا یابند. آن کسانی که گرفتار ارواح ناپاک بودند شفا یافتند
19. و هر کسی در میان جمعیت سعی میکرد دست خود را به عیسی بزند چون قدرتی که از او صادر میشد، همه را شفا میداد.
ستایش و نکوهش
« همچنین درمتی 5: 1 ــ 12 »
20. بعد به شاگردان خود چشم دوخت و گفت:« خوشا بحال شما که فقیرید، پادشاهی خدا از آن شماست.
21. خوشا بحال شما که اکنون گرسنه اید، شما سیر خواهید شد. خوشا بحال شما که اکنون اشک میریزید، شما خندان خواهید شد.
22. خوشا بحال شما هر گاه بخاطر پسر انسان مردم از شما روی گردانند و شما را از بین خود بیرون کنند و به شما اهانت کنند و با بشما بد گویند.
23. در آن روز شاد باشید و از خوشی پای کوبی کنید چون بدون شک پاداش سرشاری در عالم بالا خواهید داشت زیرا پدران ایشان نیز درست به همین طور با پیامبران رفتار میکردند.
24. « اما وای بحال شما ای ثروتمندان، شما ایام کامرانی خود را پشت سرگذاشته اید.
25. وای بحال شما که اکنون سیر هستید، گرسنگی خواهید کشید. وای بحال شما که اکنون میخندید، شما ماتم خواهید گرفت و اشک خواهید ریخت.
26. وای بحال شما وقتی همه از شما تعریف میکنند. پدران ایشان درست همین کار را با پیامبران دروغین کردند.
مهربانی با دشمنان
« همچنین در متی 5: 38ــ 48 »
27. « اما به شما که سخن مرا می شنوید می گویم: به دشمنان خود محبت نمائید، به آنانیکه از شما متنفرند نیکی کنید.
28. برای آنانیکه به شما دشنام میدهند دعای خیر کنید. برای آنانیکه با شما بد رفتاری میکنند دعا کنید.
29. وقتی کسی به صورت تو میزند طرف دیگر صورت خود را هم پیش او ببر. وقتی کسی قبای تو را میبرد بگذار پیراهنت را هم ببرد.
30. به هر که چیزی از تو بخواهد ببخش و وقتی کسی آنچه را که مال تست میبرد آن را مطالبه نکن.
31. با دیگران آنچنان رفتار کنید که میخواهید آنها با شما رفتار کنند.
32. « اگر فقط کسانی را دوست بدارید که شما را دوست دارند برای شما چه افتخاری دارد؟ حتی خطاکاران هم دوستداران خود را دوست می دارند.
33. و اگر فقط به کسانیکه به شما نیکی میکنند نیکی کنید برای شما چه افتخاری دارد؟ چون خطاکاران هم چنین میکنند.
34. و اگر فقط به کسی قرض بدهید که توقع پس گرفتن دارید دیگر چه افتخاری برای شما دارد؟ حتی خطاکاران هم ، اگر بدانند تمام آنرا پس خواهند گرفت، به یکدیگر قرض خواهند داد.
35. اما شما به دشمنان خود محبت نمائید و نیکی کنید و بدون توقع عوض قرض بدهید که پاداش سرشاری خواهید داشت و فرزندان خدای متعال خواهید بود، زیرا او نسبت به ناسپاسان و خطاکاران مهربان است
36. پس همانطوریکه پدر شما رحیم است رحیم باشید.
قضاوت در بارۀ دیگران
« همچنین در متی 7: 1 ــ 5 »
37. « در بارۀ دیگران قضاوت نکنید تا خود مورد قضاوت قرار نگیرید. محکوم نکنید تامحکوم نشوید. دیگران را ببخشید تا بخشوده شوید.
38. بدهید که بشما داده خواهد شد، پیمانه درست و فشرده و تکان داده شده و لبریز در دامن شما ریخته خواهد شد، زیرا با هر پیمانه ای که به دیگران بدهید با همان پیمانه ، عوض خواهید گرفت.»
39. همچنین مثلی برای ایشان آورد:« آیا یک کور میتواند عصاکش کور دیگری باشد؟ مگر هر دو در گودال نخواهند افتاد؟
40. شاگرد بالاتر از استاد خود نیست اما وقتی تحصیلات خود را به پایان برساند به پایه استادش خواهد رسید.
41. « چرا به پر کاهی که در چشم برادرت هست نگاه میکنی و هیچ در فکر تیری که در چشم خود داری نیستی؟
42. چطور میتوانی به برادرت بگوئی « ای برادر، اجازه بده آن پر کاه را از چشمت بیرون بیاورم»، در صورتیکه تیر داخل چشم خود را نمی بینی؟ ای ریاکار ، اول تیر را از چشم خود بیرون بیاور آن وقت درست خواهی دید که پر کاه را از چشم برادرت بیرون بیاوری.
شناسائی درخت
« همچنین در متی 7: 16 ــ 20 و 12: 33 ــ 35 »
43. « هرگز درخت خوب میوۀ بد و یا درخت بد میوۀ خوب ببار نیاورده است،
44. هر درختی از میوه اش شناخته میشود. از بوته های خار، انجیر جمع نمیکنند و از خاربن انگور نمی چینند.
45. مرد نیکو از خزانه نیک درون خود نیکی ببار میآورد و مرد بد از خزانه بد درون خود نیکی ببار میآورد و مرد بد از خزانه بد درون خود بدی ببار میآورد، چون زبان از آنچه دل را پر ساخته است سخن میگوید.
دو خانه
« همچنین در متی 7: 24 ــ 27 »
46. چرا پیوسته به من خداوندا! خداوندا! میگوئید ولی آنچه را که به شما میگویم انجام نمیدهید؟
47. هر که پیش من بیاید و آنچه را که میگویم بشنود و به آنها عمل کند به شما نشان میدهم مانند چه کسی است.
48. او مانند آن مردی است که برای ساختن خانۀ خود زمین را عمیقاً کند و شالودۀ آن را روی سنگ قرار داد. وقتی سیل آمد، رودخانه طغیان کرد و به آن خانه زد اما نتوانست آن را از جا بکند چون محکم ساخته شده بود.
49. اما هر که سخنان مرا بشنود و به آن عمل نکند مانند مردی است که خانۀ خود را روی خاک بدون شالوده بنا کرد. به محض اینکه سیل به آن خانه زد خانه فرو ریخت و به کلی ویران شد!»


ترجمه قدیمی(انجیل لوقا)



شاگردان‌ در روز سَبَّت‌
گندم‌ مي‌چينند
(متي‌ 12:1-8، مرقس‌ 2:23-28)
‌ و واقع‌ شد در سَبَّتِ دوّمِ اوّلين‌ كه‌ او از ميان كشت‌زارها مي‌گذشت‌ و شاگردانش‌ خوشه‌ها مي‌چيدند و به‌ كف‌ ماليده‌ مي‌خوردند. 2 و بعضي‌ از فريسيان‌ بديشان‌ گفتند: «چرا كاري‌ مي‌كنيد كه‌ كردن‌ آن‌ در سَبَّت‌ جايز نيست‌.» 3 عيسي‌ در جواب‌ ايشان‌ گفت‌: «آيا نخوانده‌ايد آنچه‌ داود و رفقايش‌ كردند در وقتي‌ كه‌ گرسنه‌ بودند، 4 كه‌ چگونه‌ به‌ خانه‌ خدا درآمده‌، نان‌ تَقْدِمه‌ را گرفته‌ بخورد و به‌ رفقاي‌ خود نيز داد كه‌ خوردن‌ آن‌ جز به‌ كَهَنه‌ روا نيست‌؟» 5 پس‌ بديشان‌ گفت‌: «پسر انسان‌ مالك‌ روز سَبَّت‌ نيز هست‌.»

شفاي‌ دست‌ بيمار
(متي‌ 12:9-14، مرقس‌ 3:1-6)
6 و در سَبَّت‌ ديگر به‌ كنيسه‌ درآمده‌ تعليم‌ مي‌داد و در آنجا مردي‌ بود كه‌ دست‌ راستش‌ خشك‌ بود. 7 و كاتبان‌ و فريسيان‌ چشم‌ بر او مي‌داشتند كه‌ شايد در سَبَّت‌ شفا دهد تا شكايتي‌ بر او يابند. 8 او خيالات‌ ايشان‌ را درك‌ نموده‌، بدان‌ مرد دست‌ خشك‌ گفت‌: «برخيز و در ميان‌ بايست‌.» در حال‌ برخاسته‌ بايستاد. 9 عيسي‌ بديشان‌ گفت‌: «از شما چيزي‌ مي‌پرسم‌ كه‌ در روز سَبَّت‌ كدام‌ رواست‌، نيكويي‌ كردن‌ يا بدي‌؟ رهانيدن‌ جان‌ يا هلاك‌ كردن‌؟» 10 پس‌ چشم‌ خودرا بر جميع‌ ايشان‌ گردانيده‌، بدو گفت‌: «دست‌ خود را دراز كن‌.» او چنان‌ كرد و فوراً دستش‌ مثل‌ دست‌ ديگر صحيح‌ گشت‌. 11 امّا ايشان‌ از حماقت‌ پر گشته‌ به‌ يكديگر مي‌گفتند كه‌ «با عيسي‌ چه‌ كنيم‌؟»

انتخاب‌ دوازده‌ حواري‌
(مرقس‌ 3:13-19)
12 و در آن‌ روزها برفراز كوه‌ برآمد تا عبادت‌ كند وآن‌ شب‌ را در عبادت‌ خدا به‌ صبح‌ آورد. 13 و چون‌ روز شد، شاگردان‌ خود را پيش‌ طلبيده‌ دوازده‌ نفر از ايشان‌ را انتخاب‌ كرده‌، ايشان‌ را نيز رسول‌ خواند. 14 يعني‌ شمعون‌ كه‌ او را پطرس‌ نيز نام‌ نهاد و برادرش‌ اندرياس‌، يعقوب‌ و يوحنا، فيلپّس‌ و برتولما، 15 متّي‌ و توما، يعقوب‌ ابن‌ حَلْفي‌ و شمعون‌ معروف‌ به‌ غيورْ. 16 يهودا برادر يعقوب‌ و يهوداي‌ اسخريوطي‌ كه‌ تسليم‌ كننده‌ وي‌ بود.

موعظة‌ بالاي‌ كوه‌

خوشابحالها
(متي‌ 5:1-12)
17 و با ايشان‌ به‌ زير آمده‌، بر جاي‌ هموار بايستاد و جمعي‌ از شاگردان‌ وي‌ و گروهي‌ بسيار از قوم‌، از تمام‌ يهوديّه‌ و اورشليم‌ و كناره‌ درياي‌ صور و صيدون‌ آمدند تا كلام‌ او را بشنوند و از امراض‌ خود شفا يابند. 18 و كساني‌ كه‌ از ارواح‌ پليد معذّب‌ بودند، شفا يافتند 19 و تمام‌ آن‌ گروه‌ مي‌خواستند او را لمس‌ كنند زيرا قوّتي‌ از وي‌صادر شده‌، همه‌ را صحّت‌ مي‌بخشيد.
20 پس‌ نظر خود را به‌ شاگردان‌ خويش‌ افكنده‌، گفت‌: « خوشابحال‌ شما اي‌ مساكين‌ زيرا ملكوت‌ خدا از آن‌ شما است‌. 21 خوشابحال‌ شما كه‌ اكنون‌ گرسنه‌ايد، زيرا كه‌ سير خواهيد شد. خوشابحال‌ شما كه‌ الحال‌ گريانيد، زيرا خواهيد خنديد. 22 خوشابحال‌ شما وقتي‌ كه‌ مردم‌ بخاطر پسر انسان‌ از شما نفرت‌ گيرند و شما را از خود جدا سازند و دشنام‌ دهند و نام‌ شما را مثل‌ شرير بيرون‌ كنند. 23 در آن‌ روز شاد باشيد و وجد نماييد زيرا اينك‌ اجر شما در آسمان‌ عظيم‌ مي‌باشد، زيرا كه‌ به‌ همينطور پدران‌ ايشان‌ با انبيا سلوك‌ نمودند.
24 «ليكن‌ واي‌ بر شما اي‌ دولتمندان‌ زيرا كه‌ تسلّي‌ خود را يافته‌ايد. 25 واي‌ بر شما اي‌ سيرشدگان‌، زيرا گرسنه‌ خواهيد شد. واي‌ بر شما كه‌ الا´ن‌ خندانيد زيرا كه‌ ماتم‌ و گريه‌ خواهيد كرد. 26 واي‌ بر شما وقتي‌ كه‌ جميع‌ مردم‌ شما را تحسين‌ كنند، زيرا همچنين‌ پدران‌ ايشان‌ با انبياي‌ كَذَبه‌ كردند.

درباره‌ دوست‌ داشتن‌ دشمنان‌
(متي‌ 5:43-48)
27 «ليكن‌ اي‌ شنوندگان‌ شما را مي‌گويم‌ دشمنان‌ خود را دوست‌ داريد و با كساني‌ كه‌ از شما نفرت‌ كنند، احسان‌ كنيد. 28 و هر كه‌ شما را لعن‌ كند، براي‌ او بركت‌ بطلبيد و براي‌ هركه‌ با شما كينه‌ دارد، دعاي‌ خير كنيد. 29 و هركه‌ بر رخسار تو زَنَد، ديگري‌ را نيز به‌سوي‌ او بگردان‌ و كسي‌ كه‌ رداي‌ تو را بگيرد، قبا را نيز از او مضايقه‌ مكن‌.30 هركه‌ از تو سؤال‌ كند بدو بده‌ و هر كه‌ مال‌ تو را گيرد از وي‌ باز مخواه‌. 31 و چنانكه‌ مي‌خواهيد مردم‌ با شما عمل‌ كنند، شما نيز به‌ همانطور با ايشان‌ سلوك‌ نماييد.
32 «زيرا اگر محبّان‌ خود را محبّت‌ نماييد، شما را چه‌ فضيلت‌ است‌؟ زيرا گناهكاران‌ هم‌ محبّان‌ خود را محبّت‌ مي‌نمايند. 33 و اگر احسان‌ كنيد با هر كه‌ به‌ شما احسان‌ كند، چه‌ فضيلت‌ داريد؟ چونكه‌ گناهكاران‌ نيز چنين‌ مي‌كنند. 34 و اگر قرض‌ دهيد به‌ آناني‌ كه‌ اميد بازگرفتن‌ از ايشان‌ داريد، شما را چه‌ فضيلت‌ است‌؟ زيرا گناهكاران‌ نيز به‌ گناهكاران‌ قرض‌ مي‌دهند تا از ايشان‌ عوض‌ گيرند. 35 بلكه‌ دشمنان‌ خود را محبّت‌ نماييد و احسان‌ كنيد و بدون‌ اميدِ عوض‌، قرض‌ دهيد زيرا كه‌ اجر شما عظيم‌ خواهد بود و پسران‌ حضرت‌اعلي‌' خواهيد بود چونكه‌ او با ناسپاسان‌ و بدكاران‌ مهربان‌ است‌. 36 پس‌ رحيم‌ باشيد چنانكه‌ پدر شما نيز رحيم‌ است‌.

درباره‌ انتقاد از ديگران‌
(متي‌ 7:1-6)
37 «داوري‌ مكنيد تا بر شما داوري‌ نشود و حكم‌ مكنيد تا بر شما حكم‌ نشود و عفو كنيد تا آمرزيده‌ شويد. 38 بدهيد تا به‌ شما داده‌ شود. زيرا پيمانه‌ نيكوي‌ افشرده‌ و جنبانيده‌ و لبريز شده‌ را در دامن‌ شما خواهند گذارد. زيرا كه‌ به‌ همان‌ پيمانه‌اي‌ كه‌ مي‌پيماييد براي‌ شما پيموده‌ خواهد شد.»
39 پس‌ براي‌ ايشان‌ مَثَلي‌ زد كه‌ «آيا مي‌تواندكور، كور را راهنمايي‌ كند؟ آيا هر دو در حفره‌اي‌ نمي‌افتند؟ 40 شاگرد از معلّم‌ خويش‌ بهتر نيست‌ ليكن‌ هر كه‌ كامل‌ شده‌ باشد، مثل‌ استاد خود بُوَد. 41 و چرا خسي‌ را كه‌ در چشم‌ برادر تو است‌ مي‌بيني‌ و چوبي‌ را كه‌ در چشم‌ خود داري‌ نمي‌يابي‌؟ 42 و چگونه‌ بتواني‌ برادر خود را گويي‌ اي‌ برادر اجازت‌ ده‌ تا خس‌ را از چشم‌ تو برآورم‌ و چوبي‌ را كه‌ در چشم‌ خود داري‌ نمي‌بيني‌؟ اي‌ رياكار اوّل‌ چوب‌ را از چشم‌ خود بيرون‌ كن‌، آنگاه‌ نيكو خواهي‌ ديد تا خس‌ را از چشم‌ برادر خود برآوري‌.

ميوه‌هاي‌ درخت‌ زندگي‌ انسان‌
(متي‌ 7:21-29)
43 «زيرا هيچ‌ درخت‌ نيكو ميوه‌ بد بار نمي‌آورد و نه‌ درخت‌ بد، ميوه‌ نيكو آورد. 44 زيرا كه‌ هر درخت‌ از ميوه‌اش‌ شناخته‌ مي‌شود. از خار انجير را نمي‌يابند و از بوته‌، انگور را نمي‌چينند. 45 آدم‌ نيكو از خزينه‌ خوب‌ دل‌ خود، چيز نيكو برمي‌آورد و شخص‌ شرير از خزينه‌ بد دل‌ خويش‌، چيز بد بيرون‌ مي‌آورد. زيرا كه‌ از زيادتي‌ دل‌ زبان‌ سخن‌ مي‌گويد.

عمارت‌ روي‌ صخره‌ يا شن‌
(متي‌ 7:21-29)
46 «و چون‌ است‌ كه‌ مرا خداوندا خداوندا مي‌گوييد و آنچه‌ مي‌گويم‌ بعمل‌ نمي‌آوريد. 47 هر كه‌ نزد من‌ آيد و سخنان‌ مرا شنود و آنها را بجا آورد، شما را نشان‌ مي‌دهم‌ كه‌ به‌ چه‌ كس‌مشابهت‌ دارد. 48 مثل‌ شخصي‌ است‌ كه‌ خانه‌اي‌ مي‌ساخت‌ و زمين‌ را كنده‌، گود نمود و بنيادش‌ را بر سنگ‌ نهاد. پس‌ چون‌ سيلاب‌ آمده‌، سيل‌ بر آن‌ خانه‌ زور آورد، نتوانست‌ آن‌ را جنبش‌ دهد زيرا كه‌ بر سنگ‌ بنا شده‌ بود. 49 ليكن‌ هر كه‌ شنيد و عمل‌ نياورد، مانند شخصي‌ است‌ كه‌ خانه‌اي‌ بر روي‌ زمين‌ بي‌بنياد بنا كرد كه‌ چون‌ سيل‌ بر آن‌ صدمه‌ زد، فوراً افتاد و خرابي‌ آن‌ خانه‌ عظيم‌ بود.»


ترجمه هزاره نو



ترجمه تفسیری


دين براي انسان يا انسان براي دين ؟
يك روز شنبه ، عيسي و شاگردان از جاده اي در ميان كشتزارها مي گذشتند. در ضمن راه ، شاگردان خوشه هاي گندم را مي چيدند، به كف دست مي ماليدند و پوستش را كنده ، مي خوردند. 2 بعضي از فريسيان كه اين صحنه را ديدند، به عيسي گفتند: «اين عمل برخلاف دستورات مذهبي است ! كاري كه شاگردان تو مي كنند همانند درو كردن گندم است و اين كار در روز شنبه جايز نيست !»
3 عيسي جواب داد: «مگر شما كتاب آسماني را نخوانده ايد؟ آيا نخوانده ايد كه داود و همراهانش وقتي گرسنه بودند، چه كردند؟ 4 داود وارد خانه خدا شد و نان مقدس را كه فقط كاهنان اجازه داشتند بخورند، خورد و به همراهانش نيز داد.» 5 سپس عيسي فرمود: «من صاحب اختيار روز شنبه نيز هستم !»
6 يك روز ديگر كه باز شنبه بود، عيسي در عبادتگاه ، كلام خدا را به مردم تعليم مي داد. از قضا، در آنجا مردي حضور داشت كه دست راستش از كار افتاده بود. 7 علماي ديني و فريسي ها مراقب عيسي بودند تا ببينند آيا در آن روز، او را شفا مي دهد يا نه ، چون دنبال بهانه اي بودند تا مدركي عليه او بدست آورند.
8 عيسي كه افكار ايشان را درك كرده بود، به آن مرد فرمود: «بيا اينجا بايست تا همه بتوانند تو را ببينند!» او نيز رفت و ايستاد. 9 عيسي به فريسي ها و علماي ديني فرمود: «سؤالي از شما دارم : در روز شنبه بايد نيكي كرد يا بدي ؟ بايد جان انسان را نجات داد يا نابود كرد؟»
10 سپس به يك يك ايشان خيره شد و به آن مرد گفت : «دستت را دراز كن !» او نيز اطاعت كرد و دستش كاملاً خوب شد! 11 دشمنان عيسي از اين كار او به خشم آمده ، بر آن شدند كه او را به قتل رسانند.
تعيين رسولان
12 در يكي از آن روزها، عيسي براي دعا به كوهستان رفت و تمام شب را به راز و نياز با خدا پرداخت . 13 صبح زود، پيروان خود را فرا خواند و از ميان آنها، دوازده نفر را بعنوان شاگردان خاص خود برگزيد و ايشان را رسولان خود ناميد.
14و15و16 اينست نامهاي رسولان مسيح :
شمعون (معروف به پطرس )، اندرياس (برادر شمعون )، يعقوب ، يوحنا، فيليپ ، برتولما، متي '، توما، يعقوب (پسر حلفي )، شمعون (معروف به فدايي )، يهودا (پسر يعقوب )، يهودا اسخريوطي (كسي كه در آخر به عيسي خيانت كرد).
17 سپس همگي از دامنه كوه پايين آمدند و به محلي وسيع و هموار رسيدند. در آنجا تمام پيروانش و گروه بسياري از مردم ، گرد او جمع شدند. اين عده از سراسر ايالت يهوديه ، اورشليم و حتي سواحل شمالي صور و صيدون آمده بودند تا سخنان او را بشنوند و از امراض خود شفا يابند. 18 آن كساني نيز كه از ارواح پليد رنج مي بردند، آمدند و شفا يافتند. 19 مردم همه كوشش مي كردند خود را به او برسانند، چون به محض اينكه به او دست مي زدند، نيرويي از او صادر مي شد و آنان را شفا مي بخشيد!

گفتار عيسي درباره روش زندگي
20 در اين هنگام ، عيسي رو به شاگردان خود كرد و فرمود:
«خوشابه حال شما كه تهي دستيد، زيرا ملكوت خدا از آن شماست !
21 «خوشابه حال شما كه اكنون گرسنه ايد، زيرا سير و بي نياز خواهيد شد. خوشابحال شما كه گريان هستيد، زيرا زماني خواهد رسيد كه از خوشي خواهيد خنديد!
22 «خوشابه حال شما، وقتي كه مردم بخاطر من ، از شما متنفر شوند و شما را در جمع خود راه ندهند و به شما ناسزا گويند و تهمت زنند! 23 در اينگونه مواقع شادي كنيد! بلي ، شاد و مسرور باشيد، زيرا در آسمان پاداش بزرگي در انتظارتان خواهد بود؛ بدانيد كه باانبياي قديم نيز مردم همينگونه رفتار كرده اند.
24 «اما واي به حال ثروتمندان ، زيرا دوران خوشي ايشان فقط محدود به اين جهان است .
25 «واي به حال آناني كه اكنون سير هستند، زيرا دوران گرسنگي شان فرا خواهد رسيد!
«واي به حال آناني كه امروز خندان و بي غمند، زيرا غم و اندوه انتظارشان را مي كشد!
26 «واي بر شما، آنگاه كه مردم از شما تعريف و تمجيد كنند، زيرا با انبياي دروغين نيز به همينگونه رفتار مي كردند!
27 «اما به همه شما كه سخنان مرا مي شنويد، مي گويم كه دشمنان خود را دوست بداريـد و به كساني كه از شما نفرت دارند، خوبي كنيد. 28 براي آناني كه به شما ناسزا مي گويند، دعاي خير كنيد. براي افرادي كه به شما آزار مي رسانند، بركت خدا را بطلبيد.
29 «اگر كسي به يك طرف صورتت سيلي زد، بگذار به طرف ديگر هم بزند! اگر كسي خواست رداي تو را بگيرد، پيراهنت را هم به او بده . 30 هر كه از تو چيزي بخواهد، از او دريغ مدار، و اگر اموالت را گرفتند، در فكر پس گرفتن نباش . 31 با مردم آنگونه رفتار كن كه انتظار داري با تو رفتار كنند.
32 «اگر فقط كساني را دوست بداريد كه شما را دوست مي دارند، چه برتري بر ديگران داريد؟ خدانشناسان نيز چنين مي كنند! 33 اگر فقط به كساني خوبي كنيد كه به شما خوبي مي كنند، آيا كار بزرگي كرده ايد؟ گناهكاران نيز چنين مي كنند! 34 و اگر فقط به كساني قرض بدهيد كه مي توانند به شما پس بدهند، چه هنر كرده ايد؟ حتي گناهكاران نيز اگر بدانند پـولشان را پس مي گيـرند، به يكديـگر قرض مي دهند.
35 «اما شما، دشمنانتان را دوست بداريد و به ايشان خوبي كنيد! قرض بدهيد و نگران پس گرفتن نباشيد. در اينصورت پاداش آسماني شما بزرگ خواهد بود، زيرا همچون فرزندان خدا رفتار كرده ايد، چون خدا نيز نسبت به حق ناشناسان و بدكاران مهربان است . 36 پس مانند پدر آسماني خود دلسوز باشيد.
37 «ايراد نگيريد تا از شما ايراد نگيرند. ديگران را محكوم نكنيد تا خدا شما را محكوم نكند. گذشت داشته باشيد تا نسبت به شما باگذشت باشند. 38 بدهيد تا خدا هم به شما بدهد. هديه اي كه مي دهيد، به خودتان برخواهد گشت ، آن هم با پيمانه اي پُر، لبريز، فشرده و تكان داده شده ! با هر دستي كه بدهيد با همان دست دريافت خواهيد كرد. اگر با دست پُر بدهيد، با دست پُر دريافت مي كنيد و اگر با دست خالي بدهيد، با دست خالي دريافت خواهيد كرد.»
39 سپس عيسي اين مثل ها را آورد: «چه فايده دارد كه كور، راهنماي كور ديگر شود؟ يكي كه در گودال بيفتد، ديگري را هم بدنبال خود مي كشد. 40 چگونه ممكن است كه شاگرد داناتر از استاد خود باشد؟ شاگرد اگر زياد تلاش كند، شايد مانند استاد خود شود.
41 «چرا پَرِ كاهي را كه در چشم ديگران است ، مي بيني ، اما چوب را در چشم خود ناديده مي گيري ؟ 42 چگونه جرأت مي كني بگويي : برادر، اجازه بده پر كاه را از چشمت درآورم ، در حاليكه چوب را در چشم خود نمي بيني ؟ اي متظاهر، نخست چوب را از چشم خود درآور، آنگاه بهتر خواهي ديد تا پركاه را از چشم او بيرون بياوري !
43 «اگر درخت خوب باشد، ميوه اش نيز خوب خواهد بود، و اگر بد باشد، ميوه اش نيز بد خواهد بود. 44 درخت را از ميوه اش مي شناسند. نه بوته خار انجير مي دهد و نه بوته تمشك ، انگور! 45 شخص نيك ، چون خوش قلب است ، اعمالش نيز نيك است . شخص بد، چون بد باطن است ، اعمالش نيز بد است . آنچه در دل شخص باشد، از سخنانش آشكار مي گردد!
46 «چگونه مرا "خداوند" مي خوانيد، اما دستوراتم را اطاعت نمي كنيد؟ 47و48 هر كه نزد من آيد و سخنان مرا بشنود و به آنها عمل كند، مانند شخصي است كه خانه اش را بر بنياد محكم سنگي مي سازد. وقتي سيلاب بيايد و به آن خانه فشار بياورد، پابرجا مي ماند، زيرا بنيادي محكم دارد.
49 «اما كسي كه سخنان مرا مي شنود و اطاعت نمي كند، مانند كسي است كه خانه اش را روي زمين سست بنا مي كند. هرگاه سيل به آن خانه فشار آوَرَد، فرو مي ريزد و ويران مي شود.»


راهنما



لوقا 6 : 1 - 11، خوردن‌ و نوشيدن‌ در روز سبت‌ (به‌ توضيحات‌ مربوط‌ به‌ مرقس‌ 2 : 23 مراجعه‌ شود).


لوقا 6 : 12 - 19 . انتخاب‌ 12 شاگرد
اين‌ مردان‌، افرادي‌ بودند كه‌ قرار بود عيسي‌ اعمال‌ خود را به‌ آنها تفويض‌ كند. البته‌ اين‌ امر كاملاً مشخص‌ بود كه‌ او خودش‌ از آسمان‌، آنان‌ را توسط‌ روح‌القدس‌، جهت‌ انجام‌ اين‌ اعمال‌، كمك‌ و راهنمايي‌ خواهد نمود. با وجود اين‌، استعدادها و تواناييهاي‌ انساني‌ آنها مورد توجه‌ قرار مي‌گرفت‌. عيسي‌ قبل‌ از اين‌ گزينش‌، تمام‌ شب‌ را در دعا بسر برد.
او پس‌ از دو سال‌ تربيت‌ شاگردان‌ (به‌ توضيحات‌ مربوط‌ به‌ متي‌ 10 مراجعه‌ شود)، آنها را به‌ مناطق‌ دور دست‌ فرستاد تا شاهدان‌ او باشند. عهد جديد به‌ بخش‌ مختصري‌ از خدمات‌ آنان‌ اشاره‌ مي‌كند كه‌ بيشتر مربوط‌ به‌ فلسطين‌، آسياي‌ صغير، يونان‌ و روم‌ است‌.
احتمالاً 12 رسول‌ مسيح‌ با هم‌ به‌ توافق‌ رسيده‌ بودند كه‌ هر يك‌ در چه‌ بخشهايي‌ به‌ انجام‌ مأموريت‌ بپردازند. شايد هم‌ هر كسي‌ به‌ هدايت‌ شخصي‌ خودش‌ متكي‌ بوده‌ است‌. آنها اغلب‌ به‌ صورت‌ نيمه‌ وقت‌ و دو بدو به‌ اين‌ كار مي‌پرداختند. بدون‌ شك‌ هر يك‌ از آنان‌ از ثمرة‌ كار ديگران‌ مطلع‌ مي‌شد.
پولس‌، در حدود سال‌ 62 ميلادي‌ در كولسيان‌ 1 : 23 مي‌گويد: «انجيل‌ ... كه‌ به‌ تمامي‌ خلقت‌ زير آسمان‌ بدان‌ موعظه‌ شده‌ است‌.» بنابراين‌ در طول‌ 30 سال‌، داستان‌ انجيل‌ در همة‌ نقاط‌ جهان‌ شناخته‌ شده‌ بود.
روايات‌ نشانگر اين‌ مطلب‌اند كه‌ رسولان‌ با شهادتشان‌ (كشته‌ شدن‌ به‌ خاطر مسيح‌)، شاهدان‌ اميني‌ براي‌ منجي‌شان‌ شدند.
بنابراين‌، با وجود يك‌ خيانتكار در اين‌ گروه‌، انتخابي‌ كه‌ مسيح‌ از شاگردانش‌ به‌ عمل‌ آورد، كاملاً موفقيت‌ آميز بود.


لوقا 6 : 20 - 49 . موعظة‌ سر كوه‌
به‌ نظر مي‌رسد كه‌ اين‌ قسمت‌، بخشهايي‌ از همان‌ موعظة‌ متي‌ 5 ، 6 و 7 مي‌باشد. در متي‌ 5 : 1 «او بر فراز كوه‌ برآمده‌ و ... بنشست‌» در لوقا 6 : 17 «با ايشان‌ به‌ زير آمده‌ و بر جاي‌ هموار بايستاد.» ممكن‌ است‌ عيسي‌ هر دو عمل‌ را در طول‌ يك‌ موعظه‌ انجام‌ داده‌ باشد.
دو گزارشي‌ كه‌ در ارتباط‌ با موعظة‌ عيسي‌ به‌ ثبت‌ رسيده‌، تا حدي‌ با هم‌ متفاوتند. دقيقاً مشخص‌ نيست‌ كه‌ اينها دو گزارش‌ از يك‌ موعظه‌ هستند و يا يك‌ موعظه‌ در دو موقعيت‌ مختلف‌ مي‌باشد. عيسي‌ هميشه‌ در حال‌ تعليم‌ دادن‌ بود. شايد او همان‌ كلمات‌ را بارها به‌ طرق‌ مختلف‌ بازگو مي‌نمود. در هر صورت‌، مي‌توان‌ اين‌ بخش‌ را مجموعه‌اي‌ از چكيدة‌ سخنان‌ او در نظر گرفت‌. در واقع‌ خلاصة‌ اصل‌ تعاليم‌ او در اين‌ قسمت‌ گنجانده‌ شده‌ است‌. تعاليم‌ عيسي‌ در حالي‌ كه‌ داراي‌ هماهنگي‌ ويژة‌ آموزشي‌ است‌، از لحاظ‌ ادبي‌ نيز از سطح‌ بالايي‌ برخوردار است‌.
لوقا 6 : 20 - 26، خوشابحالها (به‌ توضيحات‌ مربوط‌ به‌ متي‌ 5 : 1 - 12 مراجعه‌ شود).


لوقا 6 : 27 - 38 . حكم‌ طلايي‌
اين‌ بخش‌ در واقع‌ چكيدة‌ مطالب‌ متي‌ 5 و 7 است‌. برخي‌ از تعاليم‌ عيسي‌ شامل‌ «همساية‌ خود را چون‌ نفس‌ خود محبت‌ نما»، «دشمنان‌ خود را محبت‌ نماييد» و «چنانكه‌ مي‌خواهيد مردم‌ با شما عمل‌ كنند شما نيز به‌ همانطور با ايشان‌ سلوك‌ نماييد»، مستلزم‌ از خود گذشتگي‌ و ايثار فوق‌العاده‌ است‌. به‌ همين‌ دليل‌ اغلب‌ اوقات‌ افراد براي‌ اينكه‌ قصور خود را در انجام‌ اين‌ اوامر موجه‌ قلمداد نمايند، به‌ ابراز اين‌ مطلب‌ مي‌پردازند كه‌ عيسي‌ خود نيز مي‌دانست‌ كه‌ ايده‌آلهايي‌ پيش‌ روي‌ ما قرار مي‌دهد كه‌ همگي‌ غير عملي‌ هستند.
با اين‌ وجود عيسي‌، خود بر اين‌ اساس‌ زندگي‌ نمود و هرگز در تعاليم‌ خويش‌ به‌ مواردي‌ كه‌ داراي‌ ابهام‌ يا جنبه‌اي‌ دو پهلو گونه‌ باشند اشاره‌ ننمود. او نشان‌ داد كه‌ انسان‌ بايستي‌ دل‌ خود را عليرغم‌ رفتار غلط‌ محيط‌، از رنجش‌ و خشم‌ دور بدارد و در عين‌ حال‌ در پي‌ نيكويي‌ كردن‌ و بركت‌ طلبيدن‌ براي‌ افرادي‌ باشد كه‌ مسبب‌ رنجش‌ او بوده‌اند. آيا اين‌ واقعاً غير ممكن‌ نيست‌؟ پاسخ‌ اين‌ سؤال‌ قطعاً مثبت‌ است‌. اما عيسي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ با تربيت‌ نفس‌ و پرورش‌ اراده‌ در اين‌ راه‌ و همچنين‌ امداد پر فيض‌ الهي‌ مي‌توان‌ دوست‌ داشتن‌ و محبت‌ كردن‌ دشمنان‌ را امري‌ ممكن‌ نمود.
اطاعت‌ و اجراي‌ اين‌ حكم‌ طلايي‌، حتي‌ در محدوده‌اي‌ كوچك‌ باعث‌ شادي‌ و خوشي‌ و آرامش‌ ما در همة‌ ابعاد زندگي‌ مي‌گردد. ما در خدمت‌ كردن‌ به‌ ديگران‌، در واقع‌ به‌ خود خدمت‌ كرده‌ايم‌. آنچه‌ كه‌ تجربه‌ ثابت‌ كرد، اين‌ است‌ كه‌ مردم‌ كساني‌ را كه‌ حكم‌ طلايي‌ را باور داشته‌ و به‌ آن‌ عمل‌ مي‌كنند، دوست‌ دارند. شما نيز مي‌توانيد با اجراي‌ اين‌ حكم‌، به‌ اين‌ تجربه‌ دست‌ يابيد. كافي‌ است‌ آن‌ را امتحان‌ كنيد.
شايد بنظر برسد كه‌ اين‌ حكم‌ مردم‌ را از خدمت‌ نظام‌ معاف‌ مي‌كند. اما مخاطبين‌ عيسي‌ افراد بودند و نه‌ دولتها. دولتها بوسيلة‌ خدا برقرار شده‌اند (روميان‌ 13 : 1 - 7 ، اول‌ پطرس‌ 2 : 13 - 17). همة‌ عاملين‌ جرم‌ بايستي‌ بوسيلة‌ قدرتهاي‌ مافوق‌ مجازات‌ شوند. عيسي‌ صريحاً به‌ اين‌ مطلب‌ اشاره‌ نمود كه‌ ملكوت‌ او در پادشاهي‌ قيصر به‌ پيش‌ خواهد رفت‌ (متي‌ 22 : 21). اولين‌ شخص‌ غير يهودي‌ كه‌ در بين‌ جمع‌ ايمانداران‌ يعني‌ كليسا پذيرفته‌ شد، يك‌ سرباز رومي‌ بود (اعمال‌ رسولان‌ 10 : 1) وقتي‌ او مسيحي‌ شد، خدمت‌ نظام‌ خود را ترك‌ نكرد. يك‌ قاضي‌، مأمور پليس‌ يا يك‌ شخص‌ نظامي‌ در زندگي‌ شخصي‌ خويش‌ بايد تابع‌ اين‌ حكم‌ طلايي‌ باشد. ولي‌ هنگامي‌ كه‌ در حكم‌ يك‌ افسر در محل‌ كار خود حاضر مي‌شود، بايد تابع‌ مقرراتي‌ باشد كه‌ عدالت‌ اجتماعي‌ را اجرا مي‌كند و از طرف‌ دولت‌ قانونگذاري‌ شده‌ است‌.
معمولاً دولتها در قالبي‌ محدود، تابع‌ حكم‌ طلايي‌ عيسي‌ هستند. اما ديده‌ شده‌ است‌ كه‌ هنگامي‌ كه‌ از قدرت‌ و زور در اجراي‌ قوانين‌ استفاده‌ نمي‌شود، باعث‌ هرج‌ و مرج‌ اجتماعي‌ شده‌ و همين‌ مورد جا را براي‌ هرگونه‌ جنايت‌ از قبيل‌: قتل‌ ، دزدي‌ ،تجاوز و ... باز مي‌كند. هر چقدر هم‌ كه‌ ما از جنگ‌ متنفر باشيم‌، بايد بدانيم‌ كه‌ اطاعت‌ از حكم‌ طلايي‌ نمي‌تواند عذر موجهي‌ براي‌ اين‌ مورد باشد كه‌ شخص‌ مسيحي‌ منتظر باشد ديگران‌ جهت‌ آزادي‌ و امنيت‌ او وارد جنگ‌ شوند و خودش‌ در اين‌ مورد فعال‌ نباشد.


لوقا 6 : 39 - 49 . بنا كردن‌ بر سنگ‌
اگرچه‌ عيسي‌ از مثالهاي‌ ساده‌اي‌ استفاده‌ مي‌كند، اما بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ به‌ حقايق‌ جدي‌ و پر اهميتي‌ اشاره‌ مي‌كند. روزي‌ فرا خواهد رسيد كه‌ براي‌ اشخاصي‌ كه‌ به‌ دروغ‌ و چرب‌ زباني‌ به‌ اسم‌ او اعتراف‌ كردند، روزي‌ تلخ‌ و پر مصيبت‌ خواهد بود (متي‌ 7 : 22 - 23). «عمل‌ كردن‌» به‌ آنچه‌ عيسي‌ تعليم‌ داد و «اجرا و تكرار» آنها در «زندگي‌» تماماً آن‌ چيزهايي‌ است‌ كه‌ در داوري‌ نهايي‌ مورد حساب‌ قرار خواهد گرفت‌.

  • مطالعه 2094 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %02 %694 %1394 %15:%بهمن