31 انتقام از مدیانیها؛ تقسیم غنایم

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب اعداد)
جنگ‌ با مديان‌
و خداوند موسي‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌:2 «انتقام‌ بني‌اسرائيل‌ را از مديانيان‌ بگير، و بعد از آن‌ به‌ قوم‌ خود ملحق‌ خواهي‌ شد.» 3 پس‌ موسي‌ قوم‌ را مخاطب‌ ساخته‌، گفت‌: «از ميان‌ خود مردان‌ براي‌ جنگ‌ مهيا سازيد تا به‌ مقابلة‌ مديان‌ برآيند، و انتقام‌ خداوند را از مديان‌ بكشند. 4 هزار نفر از هر سبط‌ از جميع‌ اسباط‌ اسرائيل‌ براي‌ جنگ‌ بفرستيد.»
5 پس‌ از هزاره‌هاي‌ اسرائيل‌، از هر سبط‌ يك‌ هزار، يعني‌ دوازده‌ هزار نفر مهيا شدة‌ براي‌ جنگ‌ منتخب‌ شدند. 6 و موسي‌ ايشان‌ را هزار نفر از هر سبط‌ به‌ جنگ‌ فرستاد، ايشان‌ را با فينحاس‌ بن‌ العازار كاهن‌ و اسباب‌ قدس‌ و كَرِنّاها براي‌ نواختن‌ در دستش‌ به‌ جنگ‌ فرستاد. 7 و با مديان‌ به‌ طوري‌ كه‌ خداوند موسي‌ را امر فرموده‌ بود، جنگ‌ كرده‌، همة‌ ذكوران‌ را كشتند. 8 و در ميان‌ كشتگان‌ ملوك‌ مديان‌ يعني‌ اِوي‌ و راقَم‌ و صور و حور و رابَع‌، پنج‌ پادشاه‌ مديان‌ را كشتند، و بلعام‌ بن‌ بَعُوْر را به‌ شمشير كشتند. 9 و بني‌اسرائيل‌ زنان‌ مديان‌ و اطفال‌ ايشان‌ را به‌ اسيري‌ بردند، و جميع‌ بهايم‌ و جميع‌ مواشي‌ ايشان‌ و همة‌ املاك‌ ايشان‌ را غارت‌ كردند. 10 و تمامي‌ شهرها و مساكن‌ و قلعه‌هاي‌ ايشان‌ را به‌ آتش‌ سوزانيدند. 11 و تمامي‌ غنيمت‌و جميع‌ غارت‌ را از انسان‌ و بهايم‌ گرفتند. 12 و اسيران‌ و غارت‌ و غنيمت‌ را نزد موسي‌ و العازار كاهن‌ و جماعت‌ بني‌اسرائيل‌ در لشكرگاه‌ در عَرَبات‌ موآب‌، كه‌ نزد اردن‌ در مقابل‌ اريحاست‌، آوردند.
13 و موسي‌ و العازار كاهن‌ و تمامي‌ سروران‌ جماعت‌ بيرون‌ از لشكرگاه‌ به‌ استقبال‌ ايشان‌ آمدند. 14 و موسي‌ بر رؤساي‌ لشكر يعني‌ سرداران‌ هزاره‌ها و سرداران‌ صدْها كه‌ از خدمت‌ جنگ‌ باز آمده‌ بودند، غضبناك‌ شد. 15 و موسي‌ به‌ ايشان‌ گفت‌: «آيا همة‌ زنان‌ را زنده‌ نگاه‌ داشتيد؟ 16 اينك‌ اينانند كه‌ برحسب‌ مشورت‌ بلعام‌، بني‌اسرائيل‌ را واداشتند تا در امر فغور به‌ خداوند خيانت‌ ورزيدند و در جماعت‌ خداوند وبا عارض‌ شد. 17 پس‌ الا´ن‌ هر ذكوري‌ از اطفال‌ را بكشيد، و هر زني‌ را كه‌ مرد را شناخته‌، با او همبستر شده‌ باشد، بكشيد. 18 و از زنان‌ هر دختري‌ را كه‌ مرد را نشناخته‌، و با او همبستر نشده‌ براي‌ خود زنده‌ نگاه‌ داريد. 19 و شما هفت‌ روز بيرون‌ از لشكرگاه‌ خيمه‌ زنيد، و هر كه‌ شخصي‌ را كشته‌ و هر كه‌ كشته‌اي‌ را لمس‌ نموده‌ باشد از شما و اسيران‌ شما در روز سوم‌ و در روز هفتم‌، خود را تطهير نمايد. 20 و هر جامه‌ و هرظرف‌ چرمي‌ و هر چه‌ از پشم‌ بز ساخته‌ شده‌ باشد و هر ظرف‌ چوبين‌ را تطهير نماييد.»
21 و العازار كاهن‌ به‌ مردان‌ جنگي‌ كه‌ به‌ مقاتله‌ رفته‌ بودند، گفت‌: «اين‌ است‌ قانون‌ شريعتي‌ كه‌ خداوند به‌ موسي‌ امر فرموده‌ است‌: 22 طلا و نقره‌ و برنج‌ و آهن‌ و روي‌ و سرب‌، 23 يعني‌ هر چه‌ متحمل‌ آتش‌ بشود، آن‌ را از آتش‌ بگذرانيد وطاهر خواهد شد، و به‌ آب‌ تنزيه‌ نيز آن‌ را طاهر سازند و هر چه‌ متحمل‌ آتش‌ نشود، آن‌ را از آب‌ بگذرانيد. 24 و در روز هفتم‌ رخت‌ خود را بشوييد تا طاهر شويد، و بعد از آن‌ به‌ لشكرگاه‌ داخل‌ شويد.»
25 و خداوند موسي‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌: 26 «تو و العازار كاهن‌ و سروران‌ خاندان‌ آباي‌ جماعت‌، حساب‌ غنايمي‌ كه‌ گرفته‌ شده‌ است‌، چه‌ از انسان‌ و چه‌ از بهايم‌ بگيريد. 27 و غنيمت‌ را در ميان‌ مردان‌ جنگي‌ كه‌ به‌ مقاتله‌ بيرون‌ رفته‌اند، و تمامي‌ جماعت‌ نصف‌ نما. 28 و از مردان‌ جنگي‌ كه‌ به‌ مقاتله‌ بيرون‌ رفته‌اند زكات‌ براي‌ خداوند بگير، يعني‌ يك‌ نفر از پانصد چه‌ از انسان‌ و چه‌ از گاو و چه‌ از الاغ‌ و چه‌ از گوسفند. 29 از قسمت‌ ايشان‌ بگير و به‌ العازار كاهن‌ بده‌ تا هدية‌ افراشتني‌ براي‌ خداوند باشد. 30 و از قسمت‌ بني‌اسرائيل‌ يكي‌ كه‌ از هر پنجاه‌ نفر گرفته‌ شده‌ باشد چه‌ از انسان‌ و چه‌ از گاو و چه‌ از الاغ‌ و چه‌ از گوسفند و چه‌ از جميع‌ بهايم‌ بگير، و آنها را به‌ لاوياني‌ كه‌ وديعت‌ مسكن‌ خداوند را نگاه‌ مي‌دارند، بده‌.»
31 پس‌ موسي‌ و العازار كاهن‌ برحسب‌ آنچه‌ خداوند به‌ موسي‌ امر فرموده‌ بود، عمل‌ كردند. 32 و غنيمت‌ سواي‌ آن‌ غنيمتي‌ كه‌ مردان‌ جنگي‌ گرفته‌ بودند، از گوسفند ششصد و هفتاد و پنج‌ هزار رأس‌ بود. 33 و از گاو هفتاد و دو هزار رأس‌. 34 و از الاغ‌ شصت‌ و يك‌ هزار رأس‌. 35 و از انسان‌ از زناني‌ كه‌ مرد را نشناخته‌ بودند، سي‌ و دو هزار نفر بودند.
36 و نصفه‌اي‌ كه‌ قسمت‌ كساني‌ بود كه‌ به‌ جنگ‌ رفته‌ بودند، سيصد و سي‌ و هفت‌ هزار وپانصد گوسفند بود. 37 و زكات‌ خداوند از گوسفند ششصد و هفتاد و پنج‌ رأس‌ بود. 38 و گاوان‌ سي‌ و شش‌ هزار بود و از آنها زكات‌ خداوند هفتاد و دو رأس‌ بود. 39 و الاغها سي‌ هزار و پانصد و از آنها زكات‌ خداوند شصت‌ و يك‌ رأس‌ بود. 40 و مردمان‌ شانزده‌ هزار و از ايشان‌ زكات‌ خداوند سي‌ و دو نفر بودند. 41 و موسي‌ زكات‌ را كه‌ هدية‌ افراشتني‌ خداوند بود به‌ العازار كاهن‌ داد، چنانكه‌ خداوند به‌ موسي‌ امر فرموده‌ بود.
42 و از قسمت‌ بني‌اسرائيل‌ كه‌ موسي‌ آن‌ را از مردان‌ جنگي‌ جدا كرده‌ بود، 43 و قسمت‌ جماعت‌ از گوسفندان‌، سيصد و سي‌ و هفت‌ هزار و پانصد راس‌ بود. 44 و از گاوان‌ سي‌ و شش‌ هزار راس‌. 45 و از الاغها، سي‌ هزار و پانصد راس‌. 46 و از انسان‌، شانزده‌ هزار نفر. 47 و موسي‌ از قسمت‌ بني‌اسرائيل‌ يكي‌ را كه‌ از هر پنجاه‌ گرفته‌ شده‌ بود، چه‌ از انسان‌ و چه‌ از بهايم‌ گرفت‌، و آنها را به‌ لاوياني‌ كه‌ وديعت‌ مسكن‌ خداوند را نگاه‌ مي‌داشتند، داد، چنانكه‌ خداوند به‌ موسي‌ امر فرموده‌ بود.
48 و رؤسايي‌ كه‌ بر هزاره‌هاي‌ لشكر بودند، سرداران‌ هزاره‌ها با سرداران‌ صدها نزد موسي‌ آمدند. 49 و به‌ موسي‌ گفتند: «بندگانت‌ حساب‌ مردان‌ جنگي‌ را كه‌ زيردست‌ ما مي‌باشند گرفتيم‌، و از ما يك‌ نفر مفقود نشده‌ است‌. 50 پس‌ ما از آنچه‌ هر كس‌ يافته‌ است‌، هديه‌اي‌ براي‌ خداوند آورده‌ايم‌، از زيورهاي‌ طلا و خلخالها و دست‌بندها و انگشترها و گوشواره‌ها و گردن‌بندها تا براي‌ جانهاي‌ ما به‌ حضور خداوندكفاره‌ شود.» 51 و موسي‌ و العازار كاهن‌، طلا و همة‌ زيورهاي‌ مصنوعه‌ را از ايشان‌ گرفتند. 52 و تمامي‌ طلاي‌ هديه‌اي‌ كه‌ از سرداران‌ هزاره‌ها و سرداران‌ صدْها براي‌ خداوند گذرانيدند، شانزده‌ هزار و هفتصد و پنجاه‌ مثقال‌ بود. 53 زيرا كه‌ هر يكي‌ از مردان‌ جنگي‌ غنيمتي‌ براي‌ خود برده‌ بودند. 54 و موسي‌ و العازار كاهن‌، طلا را از سرداران‌ هزاره‌ها و صدها گرفته‌، به‌ خيمه‌ اجتماع‌ آوردند تا بجهت‌ بني‌اسرائيل‌، به‌ حضور خداوند يادگار باشد.
ترجمه تفسیری
خداوند به‌ موسي‌ فرمود: «از مديانيها بدليل‌ اينكه‌ قوم‌ اسرائيل‌ را به‌ بت‌پرستي‌ كشاندند انتقام‌ بگير. پس‌ از آن‌، تو خواهي‌ مرد و به‌ اجداد خود خواهي‌ پيوست‌.»
3 پس‌ موسي‌ به‌ قوم‌ اسرائيل‌ گفت‌: «عده‌اي‌ از شما بايد مسلح‌ شويد تا انتقام‌ خداوند را از مديانيها بگيريد. 4و5و6 از هر قبيله‌ هزار نفر براي‌ جنگ‌ بفرستيد.» اين‌ كار انجام‌ شد و از ميان‌ هزاران‌ هزار اسرائيلي‌، موسي‌ دوازده‌ هزار مرد مسلح‌ به‌ جنگ‌ فرستاد. صندوق‌ عهد خداوند و شيپورهاي‌ جنگ‌ نيزهمراه‌ فينحاس‌ پسر العازار كاهن‌ به‌ ميدان‌ جنگ‌ فرستاده‌ شد. 7 تمامي‌ مردان‌ مديان‌ در جنگ‌ كشته‌ شدند. 8 پنج‌ پادشاه‌ مديان‌ به‌ نامهاي‌ اَوي‌، راقم‌، صور، حور و رابع‌ در ميان‌ كشته‌شدگان‌ بودند. بلعام‌ پسر بعور نيز كشته‌ شد.
9و10و11 آنوقت‌ سپاه‌ اسرائيل‌ تمام‌ زنان‌ و بچه‌ها را به‌ اسيري‌ گرفته‌، گله‌ها و رمه‌ها و اموالشان‌ را غارت‌ كردند. سپس‌ همه‌ شهرها، روستاها و قلعه‌هاي‌ مديان‌ را آتش‌ زدند. 12 آنها اسيران‌ و غنايم‌ جنگي‌ را پيش‌ موسي‌ و العازار كاهن‌ و بقيه‌ قوم‌ اسرائيل‌ آوردند كه‌ در دشت‌ موآب‌ كنار رود اردن‌، روبروي‌ شهر اريحا اردو زده‌ بودند. 13 موسي‌ و العازار كاهن‌ و همه‌ رهبران‌ قوم‌ به‌ استقبال‌ سپاه‌ اسرائيل‌ رفتند، 14 ولي‌ موسي‌ بر فرماندهان‌ سپاه‌ خشمگين‌ شد 15 و از آنها پرسيد: «چرا زنها را زنده‌ گذارده‌ايد؟ 16 اينها همان‌ كساني‌ هستند كه‌ نصيحت‌ بلعام‌ را گوش‌ كردند و قوم‌ اسرائيل‌ را در فغور به‌ بت‌پرستي‌ كشاندند و قوم‌ ما را دچار بلا كردند. 17 پس‌ تمامي‌ پسران‌ و زنان‌ شوهردار را بكشيد. 18 فقط‌ دخترهاي‌ باكره‌ را براي‌ خود زنده‌ نگهداريد. 19 حال‌، هر كدام‌ از شما كه‌ كسي‌ را كشته‌ يا كشته‌اي‌ را لمس‌ كرده‌، مدت‌ هفت‌ روز از اردوگاه‌ بيرون‌ بماند. بعد در روزهاي‌ سوم‌ و هفتم‌، خود و اسيرانتان‌ را طاهر سازيد. 20 همچنين‌ به‌ ياد داشته‌ باشيد كه‌ همه‌ لباس‌هاي‌ خود و هر چه‌ را كه‌ از چرم‌، پشم‌ بز و چوب‌ ساخته‌ شده‌، طاهر سازيد.»
21 آنگاه‌ العازار كاهن‌ به‌ مرداني‌ كه‌ به‌ جنگ‌ رفته‌ بودند گفت‌: «قانوني‌ كه‌ خداوند به‌ موسي‌ داده‌ چنين‌ است‌: 22و23 طلا، نقره‌، مفرغ‌، آهن‌، روي‌، سرب‌ و يا هر چيز ديگري‌ را كه‌ در آتش‌ نمي‌سوزد، بايد از آتش‌ بگذرانيد و با آب‌ طهارت‌، آن‌ را طاهر سازيد. ولي‌ هر چيزي‌ كه‌ در آتش‌ مي‌سوزد، بايد فقط‌ بوسيله‌ آب‌ طاهر گردد. 24 روز هفتم‌ بايد لباس‌هاي‌ خود را شسته‌، طاهر شويد و پس‌ از آن‌ به‌ اردوگاه‌ بازگرديد.»

تقسيم‌ غنايم‌
25 خداوند به‌ موسي‌ فرمود: 26 «تو و العازار كاهن‌ و رهبران‌ قبايل‌ اسرائيل‌ بايد از تمام‌ غنايم‌ جنگي‌، چه‌انسان‌ و چه‌ حيواناتي‌ كه‌ آورده‌ايد، صورت‌ برداري‌ كنيد. 27 بعد آنها را به‌ دو قسمت‌ تقسيم‌ كنيد. نصف‌ آن‌ را به‌ سپاهياني‌ بدهيد كه‌ به‌ جنگ‌ رفته‌اند و نصف‌ ديگر را به‌ بقيه‌ قوم‌ اسرائيل‌. 28 از همه‌ اسيران‌، گاوها، الاغها و گوسفندهايي‌ كه‌ به‌ سپاهيان‌ تعلق‌ مي‌گيرد، يك‌ در پانصد سهم‌ خداوند است‌. 29 اين‌ سهم‌ را به‌ العازار كاهن‌ بدهيد تا آن‌ را بعنوان‌ هديه‌ مخصوص‌ به‌ خداوند تقديم‌ نمايد. 30 همچنين‌ از تمامي‌ اسيران‌، گاوها، الاغها و گوسفندهايي‌ كه‌ به‌ قوم‌ اسرائيل‌ داده‌ شده‌ است‌ يك‌ در پنجاه‌ بگيريد و آن‌ را به‌ لاوي‌هايي‌ كه‌ مسئول‌ خيمه‌ عبادت‌ هستند بدهيد.»
31 پس‌ موسي‌ و العازار همانطور كه‌ خداوند دستور داده‌ بود عمل‌ كردند. 32-35 همه‌ غنايم‌ (غير از جواهرات‌، لباسها و چيزهاي‌ ديگري‌ كه‌ سربازان‌ براي‌ خود نگهداشته‌ بودند) 000ر32 دختر باكره‌، 000ر675 گوسفنـد، 000ر72 گاو و 000ر61 الاغ‌ بـود.
36-40 نصف‌ كل‌ غنيمت‌، كه‌ به‌ سپاهيان‌ داده‌ شد، از اين‌ قرار بود:
000ر16 دختر (32 دختر به‌ خداوند داده‌ شد)،
500ر337 رأس‌ گوسفند (675 رأس‌ از آن‌ به‌ خداوند داده‌ شد)،
000ر36 رأس‌ گاو (72 رأس‌ از آن‌ به‌ خداوند داده‌ شد)،
500ر30 رأس‌ الاغ‌ (61 رأس‌ از آن‌ به‌ خداوند داده‌ شد).
41 همانطور كه‌ خداوند به‌ موسي‌ امر كرده‌ بود، تمامي‌ سهم‌ خداوند به‌ العازار كاهن‌ داده‌ شد.
42-46 سهم‌ بقيه‌ قوم‌ اسرائيل‌ با سهم‌ سپاهيان‌ برابر و از اين‌ قرار بود:
000ر16 دختر،
500ر337 رأس‌ گوسفند،
000ر36 رأس‌ گاو،
500ر30 رأس‌ الاغ‌.
47 طبق‌ اوامر خداوند، موسي‌ يك‌ در پنجاه‌ از اينها را به‌ لاوي‌ها داد.
48و49 بعد فرماندهان‌ سپاه‌ پيش‌ موسي‌ آمده‌،گفتند: «ما تمام‌ افرادي‌ را كه‌ به‌ جنگ‌ رفته‌ بودند شمرده‌ايم‌. حتي‌ يك‌ نفر از ما كشته‌ نشده‌ است‌. 50 بنابراين‌ از زيورهاي‌ طلا، بازوبندها، دست‌بندها، انگشترها، گوشواره‌ها و گردن‌بندهايي‌ كه‌ به‌ غنيمت‌ گرفته‌ايم‌ هديه‌ شكرگزاري‌ براي‌ خداوند آورده‌ايم‌ تا خداوند جانهاي‌ ما را حفظ‌ كند.»
51و52 موسي‌ و العازار اين‌ هديه‌ را كه‌ فرماندهان‌ سپاه‌ آورده‌ بودند قبول‌ كردند. وزن‌ كل‌ آن‌ حدود دويست‌ كيلوگرم‌ بود. 53 (سربازان‌ غنايم‌ خود را براي‌ خودشان‌ نگهداشته‌ بودند.) 54 موسي‌ و العازار آن‌ هديه‌ را به‌ خيمه‌ عبادت‌ بردند تا آن‌ هديه‌ در آنجا يادآور قوم‌ اسرائيل‌ در حضور خداوند باشد.

 


راهنما



باب‌هاي‌ 27 - 36 . قوانين‌ و وقايع‌ مختلف‌
دختران‌ بدون‌ برادر (27)، عيدها و قرباني‌ها (28 و 29)، نذرها (30)، قتل‌ عام‌ مدياني‌ها (31)، سكونت‌ دو سبط‌ و نيم‌ در شرق‌ اردن‌ (32)، تاريخچة‌ مختصر 40 سال‌ (33)، دستورهايي‌ براي‌ تقسيم‌ زمين‌ (34 ؛ به‌ يوشع‌ مراجعه‌ كنيد)، شهرهاي‌ لاويان‌ (35 ؛ به‌ يوشع‌ 21 مراجعه‌ كنيد)، دختران‌ بدون‌ برادر (36 ، و نيز 27).
تقويم‌ يهودي‌
يك‌ سال‌ مقدس‌ و يك‌ سال‌ ملّي‌ وجود داشت‌. سال‌ مقدس‌ در بهار، و سال‌ ملّي‌ در پاييز آغاز مي‌شد. هفتمين‌ ماه‌ مقدس‌، اولين‌ ماه‌ ملّي‌ بود. سال‌ به‌ 12 ماه‌ قمري‌ تقسيم‌ شده‌ بود و در هر 19 سال‌ 7 بار ماه‌ سيزدهم‌ نيز داشت‌.
روز «طبيعي‌» از طلوع‌ تا غروب‌ خورشيد بود. شب‌ طبيعي‌ از غروب‌ تا طلوع‌ خورشيد بود. روز «رسمي‌» از غروب‌ تا غروب‌ روز ديگر بود.
شمارش‌ ساعتها از 6 صبح‌ و 6 عصر آغاز مي‌شد. پاس‌ اول‌ در شب‌ از 6 تا 9، پاس‌ دوم‌ از 9 تا 12، پاس‌ سوم‌ از 12 تا 3، و پاس‌ چهارم‌ از 3 تا 6 بود.
ماه‌ نام‌ حدوداً معادل‌ با عيدها
اول‌ اَبيب‌ يا نيسان‌ (فروردين‌) آوريل‌ فصح‌
دوم‌ زيو يا ايار (ارديبهشت‌) مه‌
سوم‌ سيوان‌ (خرداد) ژوئن‌ پنطيكاست‌
چهارم‌ تموز (تير) ژوئيه‌
پنجم‌ آب‌ (مرداد) اوت‌
ششم‌ الول‌ (شهريور) سپتامبر
هفتم‌ اِتانيم‌ يا تيشري‌ (مهر) اكتبر خيمه‌ها
هشتم‌ بول‌ يا حشوان‌ (آبان‌) نوامبر
نهم‌ كيسلو (آذر) دسامبر وقف‌
دهم‌ طبت‌ (دي‌) ژانويه‌
يازدهم‌ شواط‌ (بهمن‌) فوريه‌
دوازدهم‌ ادار (اسفند) مارس‌ پوريم‌
عيد وقف‌ بعدها و در دورة‌ مكابيان‌ بنياد نهاده‌ شد، و عيد پوريم‌ در زمان‌ استر.
معجزات‌
كتاب‌مقدس‌، كلام‌ خدا است‌. يك‌ جزء لاينفك‌ آن‌ «معجزه‌» است‌ تا نشان‌ دهد كه‌ كلام‌ خدا است‌. بجز بوسيلة‌ معجزات‌ چگونه‌ مي‌توانستيم‌ بدانيم‌ كه‌ كتاب‌مقدس‌ مكاشفة‌ خدا است‌؟ اگر معجزه‌اي‌ نبود، نشانه‌اي‌ از الوهيت‌ ديده‌ نمي‌شد.
در عين‌ حال‌ كه‌ معجزات‌ يكي‌ از ويژگيهاي‌ شاخص‌ كتاب‌مقدس‌ هستند، ولي‌ در همة‌ قسمت‌هاي‌ آن‌ به‌ وفور ديده‌ نمي‌شوند. معجزات‌ كتاب‌مقدس‌ را، صرفنظر از نبوت‌ها و انجام‌ آنها، بخصوص‌ در چهار دورة‌ مهم‌ مي‌توان‌ يافت‌:
تشكيل‌ قوم‌: موسي‌ و يوشع‌ 1400 ق‌.م‌.
بحران‌ ستيز با بت‌ پرستي‌: ايليا و اليشع‌ 850 ق‌.م‌.
اسارت‌، كه‌ بت‌ پرستي‌ در آن‌ حاكم‌ بود: دانيال‌ 600 ق‌.م‌.
ظهور مسيحيت‌: عيسي‌ و رسولان‌
معجزات‌ موسي‌
بجز عيسي‌، هيچ‌ انسان‌ ديگري‌ واسط‌ اينهمه‌ تجلّي‌هاي‌ شگفت‌انگيز قدرت‌ الهي‌ نبوده‌ است‌:
بلاياي‌ مصر، خشك‌ شدن‌ آبهاي‌ درياي‌ سرخ‌، شيرين‌ كردن‌ آب‌ در مارّه‌، فرستادن‌ بلدرچين‌ها در بيابان‌ سينا و تبعيره‌، فرستادن‌ روزانة‌ منّ به‌ مدت‌ 40 سال‌، بيرون‌ آوردن‌ آب‌ از صخره‌ در رفيديم‌ و مريبا، صحنه‌ها و تحولات‌ عظيم‌ كوه‌ سينا، صداي‌ خدا از كوه‌، ده‌ فرمان‌ نوشته‌ شده‌ بر سنگ‌ بوسيلة‌ انگشت‌ خدا، درخشش‌ چهرة‌ موسي‌، صحبت‌ رو در روي‌ موسي‌ با خدا، ابتلاي‌ مريم‌ به‌ برص‌ و شفا يافتن‌ از آن‌، فرو رفتن‌ قورح‌ و فتنه‌ انگيزان‌ در زمين‌، بلاهاي‌ تنبيه‌آميز در تبعيره‌ و قادش‌ و فغور، شكوفه‌آوردنِ عصاي‌ هارون‌، شفا يافتن‌ مردم‌ بوسيلة‌ مار برنجين‌، حرف‌زدن‌ خرِ بلعام‌، نبوت‌هاي‌ عجيب‌ بلعام‌، هدايت‌ قوم‌ اسرائيل‌ به‌ مدت‌ چهل‌ سال‌ بوسيلة‌ يك‌ ابر مافوقِ طبيعي‌، كهنه‌ و پاره‌ نشدن‌ لباسها و ورم‌ نكردن‌ پايهاي‌ مردم‌.

اگر به‌ واسطة‌ كمك‌ معجزه‌آساي‌ مستقيم‌ خدا نبود، موسي‌ نمي‌توانست‌ اسرائيل‌ را از مصر رهايي‌ بخشد، و 40 سال‌ در بيابان‌ حفظ‌ كند. اين‌ امتياز عالي‌، همچون‌ مورد پولس‌، با رنج‌ و عذابي‌ باورنكردني‌ همراه‌ بود.

 

  • مطالعه 1226 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %08 %602 %1394 %13:%بهمن