ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب اعداد)
دختران موآب
و اسرائيل در شِطّيم اقامت نمودند، و قوم با دختران موآب زنا كردن گرفتند 2 زيرا كه ايشان قوم را به قربانيهاي خدايان خود دعوت نمودند. پس قوم ميخوردند و به خدايان ايشان سجده مينمودند. 3 و اسرائيل به بعل فغور ملحق شدند، و غضب خداوند بر اسرائيل افروخته شد. 4 و خداوند به موسي گفت كه: «تمامي رؤساي قوم را گرفته، ايشان را براي خداوند پيش آفتاب به دار بكش، تا شدت خشم خداوند از اسرائيل برگردد.» 5 و موسي به داوران اسرائيل گفت كه «هر يكي از شما كسان خود را كه به بعل فغور ملحق شدند، بكشيد.»
6 و اينك مردي از بنياسرائيل آمده، زنمديانياي را در نظر موسي و در نظر تمامي جماعت بنياسرائيل نزد برادران خود آورد، و ايشان به دروازة خيمه اجتماع گريه ميكردند. 7 و چون فينحاس بنالعازار بنهارون كاهن، اين را ديد، از ميان جماعت برخاسته، نيزهاي به دست خود گرفت، 8 و از عقب آن مرد اسرائيلي به قُبّه داخل شده، هر دوي ايشان را يعني آن مرد اسرائيلي و زن را به شكمش فرو برد، و وبا از بنياسرائيل رفع شد. 9 و آناني كه از وبا مردند، بيست و چهار هزار نفر بودند.
10 و خداوند موسي را خطاب كرده، گفت: 11 «فينحاس بنالعازار بنهارون كاهن، غضب مرا از بنياسرائيل برگردانيد، چونكه باغيرت من در ميان ايشان غيور شد، تا بنياسرائيل را در غيرت خود هلاك نسازم. 12 له'ذا بگو اينك عهد سلامتي خود را به او ميبخشم. 13 و براي او و براي ذُريّتش بعد از او اين عهد كهانت جاوداني خواهد بود، زيرا كه براي خداي خود غيور شد، و بجهت بنياسرائيل كفاره نمود.»
14 و اسم آن مرد اسرائيلي مقتول كه با زن مدياني كشته گرديد، زِمري ابنسالو رئيس خاندان آباي سبط شمعون بود. 15 و اسم زن مدياني كه كشته شد، كُزبي دختر صور بود و او رئيس قوم خاندان آبا در مديان بود.
16 و خداوند موسي را خطاب كرده، گفت: 17 «مديانيان را ذليل ساخته، مغلوب سازيد. 18 زيرا كه ايشان شما را به مكايد خود ذليل ساختند، چونكه شما را در واقعه فغور و در امر خواهر خود كُزبي، دختر رئيس مديان، كه در روز وبا در واقعه فغور كشته شد، فريب دادند.»
ترجمه تفسیری
بتپرستي بنياسرائيل
هنگامي كه بنياسرائيل در شطيم اردو زده بودند، مردانشان با دختران قوم موآب زنا كردند. 2 اين دختران، آنها را دعوت ميكردند تا در مراسم قرباني بتهايشان شركت كنند. مردان اسرائيلي گوشت قربانيها را ميخوردند و بتها را پرستش ميكردند. 3 چندي نگذشت كه تمامي اسرائيل به پرستش بعل فغور كه خداي موآب بود روي آوردند. از اين جهت، خشم خداوند بشدت بر قوم خود افروخته شد.
4 پس خداوند به موسي چنين فرمان داد: «همه سرانِ قبايلِ اسرائيل را اعدام كن. در روز روشن ودرحضور من آنها را به دار آويز تا خشم شديد من از اين قوم دور شود.»
5 بنابراين، موسي به قضات دستور داد تا تمام كساني را كه بعل فغور را پرستش كرده بودند، اعدام كنند.
6 ولي يكي از مردان اسرائيلي، گستاخي را به جايي رساند كه در مقابل چشمان موسي و تمام كساني كه جلو در خيمه عبادت گريه ميكردند، يك دختر مدياني را به اردوگاه آورد. 7 وقتي كه فينحاس (پسر العازار و نوه هارون كاهن) اين را ديد از جا برخاسته، نيزهاي برداشت 8 و پشت سر آن مرد به خيمهاي كه دختر را به آن برده بود، وارد شد. او نيزه را در بدن هر دو آنها فرو برد. به اين ترتيب بلا رفع شد، 9 در حاليكه بيست و چهار هزار نفر از قوم اسرائيل در اثر آن بلا به هلاكت رسيده بودند.
10و11 خداوند به موسي فرمود: «فينحاس (پسر العازار و نوه هارون كاهن) غضب مرا دور گردانيد. او با غيرت الهي حرمت مرا حفظ كرد، بنابراين من هم قوم اسرائيل را نابود نكردم. 12و13 حال، بخاطر آنچه كه او انجام داده است و براي غيرتي كه جهت خداي خود دارد و بسبب اينكه با اين عمل براي قوم اسرائيل كفاره نموده است، قول ميدهم كه او و نسل او براي هميشه كاهن باشند.»
14 مردي كه با آن دختر مدياني كشته شد، زمري نام داشت؛ او پسر سالو، يكي از سران قبيله شمعون بود. 15 آن دختر نيز كُزبي نام داشت؛ او دختر صور، يكي از بزرگان مديان بود.
16و17 بعد خداوند به موسي فرمود: «مديانيها را هلاك كنيد، 18 چون ايشان با حيله و نيرنگهايشان شما را نابود ميكنند، آنها شما را به پرستش بعل فغور ميكشانند و گمراه مينمايند، چنانكه واقعه مرگ كزبي اين را ثابت ميكند.»
راهنما
بابهاي 22 - 25 . بلعام
نبوتهاي بلعام عبارت بود از پيشگويي قابل توجه درمورد نقش اسرائيل در تاريخ، بواسطة «ستاره»اي كه از يعقوب طلوع خواهد كرد، بود (24 : 17). گرچه خدا بلعام را براي بيان نبوت درست بكار برد، ولي بلعام بخاطر پول، برانگيزانندة گناه شرم آور اسرائيل با زنان موآبي و مدياني بود، كه به سبب آن خود او كشته شد و 24000 نفر اسرائيلي از ميان رفتند (31 : 8 ، 16 ؛ 25 : 9). و نام بلعام به ضرب المثلي