23 وصیت یوشع به رهبران قوم

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب یوشع)


وصيت‌ يوشع‌ به‌ رهبران‌ قوم‌
و واقع‌ شد بعد از روزهاي‌ بسيار چون‌ خداوند اسرائيل‌ را از جميع‌ دشمنان‌ ايشان‌ از هر طرف‌ آرامي‌ داده‌ بود، و يوشع‌ پير و سالخورده‌ شده‌ بود. 2 كه‌ يوشع‌ جميع‌ اسرائيل‌ را با مشايخ‌ و رؤسا و داوران‌ و ناظران‌ ايشان‌ طلبيده‌، به‌ ايشان‌ گفت‌: «من‌ پير و سالخورده‌ شده‌ام‌. 3 و شما هرآنچه‌ يَهُوَه‌، خداي‌ شما به‌ همة‌ اين‌ طوايف‌ به‌ خاطر شما كرده‌ است‌، ديده‌ايد، زيرا يَهُوَه‌، خداي‌ شما اوست‌ كه‌ براي‌ شما جنگ‌ كرده‌ است‌. 4 اينك‌ اين‌ طوايف‌ را كه‌ باقي‌ مانده‌اند از اُرْدُن‌ و جميع‌ طوايف‌ را كه‌ مغلوب‌ ساخته‌ام‌ تا درياي‌ بزرگ‌، به‌ سمت‌ مغرب‌ آفتاب‌ براي‌ شما به‌ قرعه‌ تقسيم‌ كرده‌ام‌ تا ميراث‌ اسباط‌ شما باشند. 5 و يَهُوَه‌، خداي‌ شما اوست‌ كه‌ ايشان‌ را از حضور شما رانده‌، ايشان‌ را از پيش‌ روي‌ شما بيرون‌ مي‌كند، و شما زمين‌ ايشان‌ را در تصرف‌ خواهيد آورد، چنانكه‌ يَهُوَه‌ خداي‌ شما به‌ شما گفته‌ است‌. 6 پس‌ بسيار قوي‌ باشيد و متوجه‌ شده‌، هر چه‌ در سفر تورات‌ موسي‌ مكتوب‌ است‌، نگاه‌ داريد و به‌ طرف‌ چپ‌ يا راست‌ از آن‌ تجاوز منماييد. 7 تا به‌ اين‌ طوايفي‌ كه‌ در ميان‌ شما باقي‌ مانده‌اند داخل‌ نشويد، و نامهاي‌ خدايان‌ ايشان‌ را ذكر ننماييد، و قسم‌ نخوريد و آنها را عبادت‌ منماييد و سجده‌ نكنيد. 8 بلكه‌ به‌ يَهُوَه‌، خداي‌ خود بچسبيد چنانكه‌ تا امروز كرده‌ايد. 9 زيرا خداوند طوايف‌ بزرگ‌ و زورآور را از پيش‌ روي‌ شما بيرون‌ كرده‌ است‌، و اما با شما كسي‌ را تا امروز ياراي‌ مقاومت‌ نبوده‌ است‌. 10 يك‌ نفر از شما هزار را تعاقب‌ خواهد نمود زيرا كه‌ يَهُوَه‌، خداي‌ شما، اوست‌ كه براي‌ شما جنگ‌ مي‌كند، چنانكه‌ به‌ شما گفته‌ است‌. 11 پس‌ بسيار متوجه‌ شده‌، يَهُوَه‌ خداي‌ خود را محبت‌ نماييد. 12 و اما اگر برگشته‌، با بقية‌ اين‌ طوايفي‌ كه‌ در ميان‌ شما مانده‌اند بچسبيد و با ايشان‌ مصاهرت‌ نماييد، و به‌ ايشان‌ درآييد و ايشان‌ به‌ شما درآيند، 13 يقيناً بدانيد كه‌ يَهُوَه‌ خداي‌ شما اين‌ طوايف‌ را از حضور شما ديگر بيرون‌ نخواهد كرد، بلكه‌ براي‌ شما دام‌ و تله‌ و براي‌ پهلوهاي‌ شما تازيانه‌ و در چشمان‌ شما خار خواهنـد بود، تا وقتـي‌ كه‌ از اين‌ زميـن‌ نيكو كه‌ يَهُوَه‌ خداي‌ شما، به‌ شما داده‌ است‌، هلاك‌ شويـد.
14 «و اينك‌ من‌ امروز به‌ طريق‌ اهل‌ تمامي‌ زمين‌ مي‌روم‌. و به‌ تمامي‌ دل‌ و به‌ تمامي‌ جان‌ خود مي‌دانيد كه‌ يك‌ چيز از تمام‌ چيزهاي‌ نيكو كه‌ يَهُوَه‌، خداي‌ شما دربارة‌ شما گفته‌ است‌ به‌ زمين‌ نيفتاده‌، بلكه‌ همه‌اش‌ واقع‌ شده‌ است‌، و يك‌ حرف‌ از آن‌ به‌ زمين‌ نيفتاده‌. 15 و چنين‌ واقع‌ خواهد شد كه‌ چنانكه‌ همه‌ چيزهاي‌ نيكو كه‌ يَهُوَه‌، خداي‌ شما به‌ شما گفته‌ بود براي‌ شما واقع‌ شده‌ است‌، همچنان‌ خداوند همه‌ چيزهاي‌ بد را بر شما عارض‌ خواهد گردانيد، تا شما را از اين‌ زمين‌ نيكو كه‌ يَهُوَه‌، خداي‌ شما به‌ شما داده‌ است‌، هلاك‌ سازد. 16 اگر از عهد يَهُوَه‌، خداي‌ خود، كه‌ به‌ شما امر فرموده‌ است‌، تجاوز نماييد، و رفته‌، خدايان‌ ديگر را عبادت‌ نماييد، و آنها را سجده‌ كنيد، آنگاه‌ غضب‌ خداوند بر شما افروخته‌ خواهد شد، و از اين‌ زمين‌ نيكو كه‌ به‌ شما داده‌ است‌ به‌ زودي‌ هلاك‌ خواهيد شد.»


ترجمه تفسیری

وصيت‌ يوشع‌
سالها گذشت‌ و خداوند بني‌اسرائيل‌ را از دست‌ دشمنانش‌ راحتي‌ بخشيد. در اين‌ هنگام‌ يوشع‌ پير و سالخورده‌ شده‌ بود. 2 او تمام‌ بني‌اسرائيل‌ را فراخواند و به‌ بزرگان‌ و رهبران‌ و قضات‌ و مقامات‌ قوم‌ اسرائيل‌ گفت‌: «من‌ ديگر پير و سالخورده‌ شده‌ام‌. 3 شما آنچه‌ را كه‌ خداوند، خدايتان‌ بخاطر شما انجام‌ داده‌ است‌ ديده‌ايد. او خودش‌ با دشمنانتان‌ جنگيد. 4و5 من‌ زمينهايي‌ را كه‌ به‌ تصرف‌ خود درآورده‌ايد و حتي‌ آنهايي‌ را كه‌ هنوز تصرف‌ نكرده‌ايد، بين‌ شما تقسيم‌ نموده‌ام‌. تمام‌ اين‌ سرزمين‌، از رود اردن‌ گرفته‌ تا درياي‌ مديترانه‌ از آن‌شما خواهد بود؛ زيرا چنانكه‌ خداوند وعده‌ داده‌ است‌، خود او قبيله‌هايي‌ را كه‌ هنوز ميان‌ شما باقي‌ مانده‌اند از اين‌ سرزمين‌ بيرون‌ خواهد راند تا در آن‌ ساكن‌ شويد.
6 «اما شما قوي‌ باشيد و بدقت‌ دستوراتي‌ را كه‌ در تورات‌ موسي‌ نوشته‌ شده‌ است‌ اطاعت‌ كنيد و تمام‌ جزييات‌ آن‌ را نگاه‌داريد و از آن‌ منحرف‌ نشويد. 7 مواظب‌ باشيد با قوم‌هايي‌ كه‌ هنوز در ميان‌ شما باقي‌ مانده‌اند معاشرت‌ نكنيد. نام‌ خدايان‌ آنها را هرگز به‌ زبان‌ نياوريد و به‌ نام‌ آنها قسم‌ نخوريد، آنها را عبادت‌ نكنيد و جلو آنها زانو نزنيد. 8 بلكه‌ به‌ خداوند، خداي‌ خود بچسبيد، همانطور كه‌ تا حالا كرده‌ايد. 9 خداوند، قوم‌هاي‌ بزرگ‌ و نيرومند را از پيش‌ روي‌ شما بيرون‌ رانده‌ و تاكنون‌ كسي‌ نتوانسته‌ است‌ دربرابر شما بايستد. 10 هريك‌ از شما به‌ تنهايي‌ قادر هستيد با يك‌ هزار سرباز دشمن‌ بجنگيد و آنها را شكست‌ دهيد، زيرا خداوند، خداي‌ شما مطابق‌ قولي‌ كه‌ داده‌ است‌ بجاي‌ شما مي‌جنگد. 11 پس‌ مواظب‌ باشيد كه‌ هميشه‌ خداوند، خداي‌ خود را دوست‌ بداريد.
12 «ولي‌ اگر از خدا روگردان‌ شده‌، با افراد اين‌ قومها كه‌ هنوز درميان‌ شما هستند دوست‌ شويد و از آنها زن‌ بگيريد و به‌ آنها زن‌ بدهيد، 13 مطمئن‌ باشيد كه‌ خدا اين‌ قومها را از سرزمينتان‌ بيرون‌ نخواهد راند، بلكه‌ آنها دامي‌ براي‌ پايهاي‌ شما، تازيانه‌اي‌ براي‌ پشت‌ شما، و خاري‌ در چشم‌ شما خواهند بود و شما عاقبت‌ در زمين‌ نيكويي‌ كه‌ خداوند، خدايتان‌ به‌ شما داده‌ است‌ هلاك‌ خواهيد شد.
14 «پايان‌ عمر من‌ فرا رسيده‌ است‌ و همه‌ شما شاهد هستيد كه‌ هر چه‌ خداوند، خدايتان‌ به‌ شما وعده‌ فرموده‌ بود، يك‌ به‌ يك‌ انجام‌ شده‌ است‌. 15و16 ولي‌ بدانيد همانطور كه‌ خداوند نعمت‌ها به‌ شما داده‌ است‌، بـر سـر شمـا بلا نيـز نازل‌ خواهـد كـرد اگر از دستـورات‌ او سرپيچـي‌ كنيد و خدايـان‌ ديگـر را پرستش‌ و سجـده‌ نماييـد. بلي‌، آتش‌ خشم‌ او بر شما افروخته‌ خواهد شد و شما رااز روي‌ زمين‌ نيكويي‌ كه‌ به‌ شمابخشيده‌ است‌ بكلي‌ نابود خواهد كرد.»

راهنما

باب‌هاي‌ 23 و 24 . نطق‌ وداع‌ يوشع‌
يوشع‌ شريعت‌ مكتوب‌ خدا را از موسي‌ دريافت‌ كرده‌ بود (1:8). اكنون‌ كتاب‌ خود را نيز بر آن‌ مي‌افزود (24:26). يوشع‌ همچون‌ موسي‌ از «كتابها» خوب‌ استفاده‌ مي‌كرد (تثنيه‌ 31). او ترتيبي‌ داد كه‌ سرزمين‌ را بگردند و در «كتابي‌» ثبت‌ كنند (18:9). او «كتاب‌» موسي‌ را براي‌ مردم‌ خواند (8:34). در كوه‌ عيبال‌، نسخه‌اي‌ از شريعت‌ را «بر سنگ‌ها نوشت‌» (8:32).
تأكيد اصلي‌ آخرين‌ نطق‌ يوشع‌ بر ضد بت‌پرستي‌ بود. بت‌پرستي‌ كنعان‌ چنان‌ تركيب‌ زيبايي‌ از مذهب‌ و ابراز آزادانة‌ تمايلات‌ نفساني‌ بود كه‌ تنها افرادي‌ كه‌ داراي‌ شخصيتي‌ قوي‌ و استثنايي‌ بودند، مي‌توانستند در برابر جذبه‌هاي‌ آن‌ مقاومت‌ كنند.


كنعانيان‌
«كنعانيان‌» عنواني‌ كلّي‌ بود كه‌ بر همة‌ ساكنان‌ سرزمين‌ اطلاق‌ مي‌شد. و در مفهوم‌ محدودتر آن‌، براي‌ ساكنان‌ دشت‌ اسدرائلون‌ (Esdraelon) و دشتهاي‌ اطراف‌ بكار مي‌رفت‌. «اموري‌ها» نيز عنواني‌ عمومي‌ بود كه‌ گاهي‌ به‌ همة‌ ساكنان‌، ولي‌ بطور دقيق‌تر به‌ قبيله‌اي‌ اشاره‌ داشت‌ كه‌ در غرب‌ درياي‌ مرده‌ ساكن‌ بودند و سرزمين‌ شرق‌ رود اردن‌ را فتح‌ كرده‌ و عموني‌ها را به‌ عقب‌ رانده‌ بودند. «فريزي‌ها» و «يبوسيان‌» در كوههاي‌ جنوب‌ زندگي‌ مي‌كردند. «هوي‌ها» و «هتي‌ها» گروههايي‌ پراكنده‌ از حكومت‌ قدرتمند شمال‌ بودند كه‌ پايتختش‌ در كركميش‌ بود، و منطقة‌ لبنان‌ را تحت‌ اشغال‌ خود درآورده‌ بودند. در مورد جرجاشيان‌ تصور بر اين‌ است‌ كه‌ در شرق‌ درياي‌ جليل‌ ساكن‌ بودند. مرزهاي‌ همة‌ اين‌ اقوام‌ قابل‌ جابجايي‌ بود و در زمانهاي‌ مختلف‌ مكانهاي‌ متفاوتي‌ را اشغال‌ مي‌كردند.

نقشه‌ 31 - موقعيت‌ جغرافيايي‌ قبايل‌ اسرائيل‌


مذهب‌ كنعانيان‌
بعل‌ خداي‌ اصلي‌ كنعانيان‌، و عشتورت‌ زن‌ بعل‌، الهة‌ اصلي‌ آنها بود. عشتورت‌ مظهر اصل‌ توليد مثل‌ در طبيعت‌ بود. او در بابل‌ ايشتار، و در يونان‌ و روم‌ آستارت‌ ناميده‌ مي‌شد. بعليم‌ جمع‌ كلمة‌ بعل‌، تمثالهاي‌ بعل‌ بودند. عشتاروت‌ جمع‌ كلمة‌ عشتورت‌ بود. عشيره‌ يك‌ ديرك‌ مقدس‌، مخروطي‌ سنگي‌ يا بوتة‌ درختي‌ بود كه‌ نمايندة‌ اين‌ الهه‌ بود. معابد بعل‌ و عشتورت‌ معمولاً مشترك‌ بودند. كاهنه‌ها، فاحشه‌هاي‌ معبد بودند. لواطان‌ نيز فواحش‌ مذكر معبد بودند. پرستش‌ بعل‌، عشتورت‌ و ساير خدايان‌ كنعاني‌ از افراطي‌ترين‌ مجالس‌ عياشي‌ تشكيل‌ مي‌شد و معابد آنها مراكز فساد بودند.

نكات‌ باستان‌ شناختي‌:
مذهب‌ كنعانيان‌. فرمان‌ صريح‌ خدا به‌ اسرائيل‌، نابود كردن‌ يا بيرون‌ راندن‌ كنعانيان‌ بود (تثنيه‌ 7 : 2 و 3). و يوشع‌ با جدّيت‌ به‌ اين‌ كار پرداخت‌ و خدا با معجزات‌ عظيم‌ به‌ او كمك‌ كرد. در واقع‌، خدا اينكار را كرد.
در حفاري‌هاي‌ انجام‌ شده‌ در جِزِر، مك‌ آليستر از انجمن‌ اكتشافي‌ فلسطين‌ (1909 - 1904)، در قشر كنعاني‌ كه‌ متعلق‌ به‌ دوران‌ پيش‌ از اشغال‌ اسرائيليها و حدود 1500 ق‌. م‌. بود، ويرانه‌هاي‌ يك‌ «مكان‌ بلند» را يافت‌ كه‌ معبدي‌ بوده‌ كه‌ در آن‌ خداي‌ بعل‌ و الهة‌ عشتورت‌ (آستارت‌) پرستش‌ مي‌شدند.
اين‌ مكان‌ بلند محوطه‌اي‌ بود با مساحت‌ 50 در 40 متر، كه‌ ديواري‌ اطراف‌ آن‌ را پوشانده‌ بود و از بالا باز بود، و مردم‌ در آنجا جشنهاي‌ مذهبي‌ خود را برگزار مي‌كردند. درون‌ محوطه‌ 10 ستون‌ ستبر با ارتفاع‌ 2 تا 4 متر قرار داشت‌ كه‌ در مقابل‌ آنها قربانيها تقديم‌ مي‌شدند.
مك‌ آليستر در اين‌ «مكان‌ بلند»، زير آوارها تعداد زيادي‌ كوزه‌ يافت‌ كه‌ در آنها بقاياي‌ كودكاني‌ كه‌ براي‌ بعل‌ قرباني‌ شده‌ بودند، به‌ چشم‌ مي‌خورد. بنظر مي‌رسيد همة‌ اين‌ محوطه‌ قبرستاني‌ براي‌ كودكان‌ نوزاد بوده‌ است‌.
يكي‌ ديگر از مراسم‌ وحشتناك‌ آنان‌، «قربانيهاي‌ پايه‌» نام‌ داشت‌. هنگامي‌ كه‌ خانه‌اي‌ بنا مي‌شد، كودكي‌ مي‌بايست‌ قرباني‌ شود، و جسدش‌ در بناي‌ ديوار كار گذاشته‌ شود، تا براي‌ بقية‌ خانواده‌ خوش‌شانسي‌ بياورد. تعداد بسياري‌ از اين‌ ديوارها در جِزِر، و نيز در مجدو، اريحا و ساير مكانها يافت‌ شده‌ است‌.
مك‌ آليستر در اين‌ «مكان‌ بلند» در زير زباله‌ها، تعداد بسيار زيادي‌ تمثال‌ و لوحة‌ عشتورت‌ را يافت‌ كه‌ داراي‌ اعضاي‌ تناسلي‌ چندش‌ آور بودند و براي‌ تحريك‌ احساسات‌ جنسي‌ بطرز برجسته‌ طراحي‌ شده‌ بودند.
به‌ اين‌ ترتيب‌، كنعانيان‌ در حضور خدايانشان‌ با اعمال‌ ضد اخلاقي‌ افراط‌ آميز بعنوان‌ آيين‌ مذهبي‌، و سپس‌ با بقتل‌ رساندن‌ فرزندان‌ نخست‌ زاده‌شان‌ بعنوان‌ قرباني‌هايي‌ براي‌ همان‌ خدايان‌، آنها را پرستش‌ مي‌كردند.
چنين‌ بنظر مي‌رسد كه‌ در مقياسي‌ وسيع‌، سرزمين‌ كنعان‌ به‌ نوعي‌ سدوم‌ و عموره‌ در سطح‌ ملي‌ تبديل‌ شده‌ بود.
آيا باز هم‌ از اينكه‌ خدا به‌ اسرائيل‌ فرمان‌ داد كه‌ كنعانيان‌ را نابود كنند، دچار تعجب‌ مي‌شويم‌؟ آيا تمدني‌ با چنين‌ اعمال‌ قبيح‌ و سبعيت‌ نفرت‌انگيزي‌ حق‌ براي‌ ادامة‌ وجود خود داشت‌؟ اين‌ يكي‌ از مثالهاي‌ تاريخ‌ براي‌ نشان‌ دادن‌ خشم‌ خدا عليه‌ شرارت‌ ملت‌ها است‌.
باستان‌ شناساني‌ كه‌ در ويرانه‌هاي‌ شهرهاي‌ كنعانيان‌ به‌ حفاري‌ مي‌پردازند، تعجب‌ مي‌كنند از اينكه‌ چرا خدا زودتر از اين‌، آن‌ شهرها را نابود نكرد.
هدف‌ خدا از صدور فرمان‌ نابودي‌ كنعانيان‌، علاوه‌ بر داوري‌ آنها، اين‌ بود كه‌ اسرائيل‌ را از بت‌پرستي‌ و آيين‌هاي‌ شرم‌آور آن‌ دور نگاه‌ دارد. خدا داشت‌ ملت‌ اسرائيل‌ را بخاطر يك‌ هدف‌ مهم‌ بخصوص‌ بنيان‌ مي‌نهاد تا راه‌ را براي‌ آمدن‌ مسيح‌ هموار سازد، و اينكار را با پياده‌ كردن‌ اين‌ ايده‌ در جهان‌ كه‌ تنها يك‌ خداي‌ زندة‌ حقيقي‌ وجود دارد، انجام‌ مي‌داد. اگر اسرائيل‌ بدام‌ بت‌پرستي‌ مي‌افتاد، ديگر دليلي‌ براي‌ ادامة‌ حيات‌ آن‌ بعنوان‌ يك‌ ملت‌ وجود نداشت‌. بعنوان‌ احتياط‌، لازم‌ بود كه‌ سرزمين‌ از آخرين‌ بقاياي‌ پرستش‌ بت‌ها پاك‌ شود. براي‌ اينكار، يوشع‌ پيشقدم‌ شد و اگر اسرائيل‌ آن‌ را ادامه‌ داده‌ بود، نتيجه‌ چقدر متفاوت‌ مي‌بود!
مذهب‌ كنعانيان‌ بعل‌ خداي‌ اصلي‌ كنعانيان‌، و عشتورت‌ زن‌ بعل‌، الهة‌ اصلي‌ آنها بود. عشتورت‌ مظهر اصل‌ توليد مثل‌ در طبيعت‌ بود. او در بابل‌ ايشتار، و در يونان‌ و روم‌ آستارت‌ ناميده‌ مي‌شد. بعليم‌ جمع‌ كلمة‌ بعل‌، تمثالهاي‌ بعل‌ بودند. عشتاروت‌ جمع‌ كلمة‌ عشتورت‌ بود. عشيره‌ يك‌ ديرك‌ مقدس‌، مخروطي‌ سنگي‌ يا بوتة‌ درختي‌ بود كه‌ نمايندة‌ اين‌ الهه‌ بود. معابد بعل‌ و عشتورت‌ معمولاً مشترك‌ بودند. كاهنه‌ها، فاحشه‌هاي‌ معبد بودند. لواطان‌ نيز فواحش‌ مذكر معبد بودند. پرستش‌ بعل‌، عشتورت‌ و ساير خدايان‌ كنعاني‌ از افراطي‌ترين‌ مجالس‌ عياشي‌ تشكيل‌ مي‌شد و معابد آنها مراكز فساد بودند. مذهب‌ كنعانيان‌. فرمان‌ صريح‌ خدا به‌ اسرائيل‌، نابود كردن‌ يا بيرون‌ راندن‌ كنعانيان‌ بود (تثنيه‌ 7 : 2 و 3). و يوشع‌ با جدّيت‌ به‌ اين‌ كار پرداخت‌ و خدا با معجزات‌ عظيم‌ به‌ او كمك‌ كرد. در واقع‌، خدا اينكار را كرد. در حفاري‌هاي‌ انجام‌ شده‌ در جِزِر، مك‌ آليستر از انجمن‌ اكتشافي‌ فلسطين‌ (1909 - 1904)، در قشر كنعاني‌ كه‌ متعلق‌ به‌ دوران‌ پيش‌ از اشغال‌ اسرائيليها و حدود 1500 ق‌. م‌. بود، ويرانه‌هاي‌ يك‌ «مكان‌ بلند» را يافت‌ كه‌ معبدي‌ بوده‌ كه‌ در آن‌ خداي‌ بعل‌ و الهة‌ عشتورت‌ (آستارت‌) پرستش‌ مي‌شدند. اين‌ مكان‌ بلند محوطه‌اي‌ بود با مساحت‌ 50 در 40 متر، كه‌ ديواري‌ اطراف‌ آن‌ را پوشانده‌ بود و از بالا باز بود، و مردم‌ در آنجا جشنهاي‌ مذهبي‌ خود را برگزار مي‌كردند. درون‌ محوطه‌ 10 ستون‌ ستبر با ارتفاع‌ 2 تا 4 متر قرار داشت‌ كه‌ در مقابل‌ آنها قربانيها تقديم‌ مي‌شدند. مك‌ آليستر در اين‌ «مكان‌ بلند»، زير آوارها تعداد زيادي‌ كوزه‌ يافت‌ كه‌ در آنها بقاياي‌ كودكاني‌ كه‌ براي‌ بعل‌ قرباني‌ شده‌ بودند، به‌ چشم‌ مي‌خورد. بنظر مي‌رسيد همة‌ اين‌ محوطه‌ قبرستاني‌ براي‌ كودكان‌ نوزاد بوده‌ است‌. يكي‌ ديگر از مراسم‌ وحشتناك‌ آنان‌، «قربانيهاي‌ پايه‌» نام‌ داشت‌. هنگامي‌ كه‌ خانه‌اي‌ بنا مي‌شد، كودكي‌ مي‌بايست‌ قرباني‌ شود، و جسدش‌ در بناي‌ ديوار كار گذاشته‌ شود، تا براي‌ بقية‌ خانواده‌ خوش‌شانسي‌ بياورد. تعداد بسياري‌ از اين‌ ديوارها در جِزِر، و نيز در مجدو، اريحا و ساير مكانها يافت‌ شده‌ است‌. مك‌ آليستر در اين‌ «مكان‌ بلند» در زير زباله‌ها، تعداد بسيار زيادي‌ تمثال‌ و لوحة‌ عشتورت‌ را يافت‌ كه‌ داراي‌ اعضاي‌ تناسلي‌ چندش‌ آور بودند و براي‌ تحريك‌ احساسات‌ جنسي‌ بطرز برجسته‌ طراحي‌ شده‌ بودند. به‌ اين‌ ترتيب‌، كنعانيان‌ در حضور خدايانشان‌ با اعمال‌ ضد اخلاقي‌ افراط‌ آميز بعنوان‌ آيين‌ مذهبي‌، و سپس‌ با بقتل‌ رساندن‌ فرزندان‌ نخست‌ زاده‌شان‌ بعنوان‌ قرباني‌هايي‌ براي‌ همان‌ خدايان‌، آنها را پرستش‌ مي‌كردند. چنين‌ بنظر مي‌رسد كه‌ در مقياسي‌ وسيع‌، سرزمين‌ كنعان‌ به‌ نوعي‌ سدوم‌ و عموره‌ در سطح‌ ملي‌ تبديل‌ شده‌ بود. آيا باز هم‌ از اينكه‌ خدا به‌ اسرائيل‌ فرمان‌ داد كه‌ كنعانيان‌ را نابود كنند، دچار تعجب‌ مي‌شويم‌؟ آيا تمدني‌ با چنين‌ اعمال‌ قبيح‌ و سبعيت‌ نفرت‌انگيزي‌ حق‌ براي‌ ادامة‌ وجود خود داشت‌؟ اين‌ يكي‌ از مثالهاي‌ تاريخ‌ براي‌ نشان‌ دادن‌ خشم‌ خدا عليه‌ شرارت‌ ملت‌ها است‌. باستان‌ شناساني‌ كه‌ در ويرانه‌هاي‌ شهرهاي‌ كنعانيان‌ به‌ حفاري‌ مي‌پردازند، تعجب‌ مي‌كنند از اينكه‌ چرا خدا زودتر از اين‌، آن‌ شهرها را نابود نكرد. هدف‌ خدا از صدور فرمان‌ نابودي‌ كنعانيان‌، علاوه‌ بر داوري‌ آنها، اين‌ بود كه‌ اسرائيل‌ را از بت‌پرستي‌ و آيين‌هاي‌ شرم‌آور آن‌ دور نگاه‌ دارد. خدا داشت‌ ملت‌ اسرائيل‌ را بخاطر يك‌ هدف‌ مهم‌ بخصوص‌ بنيان‌ مي‌نهاد تا راه‌ را براي‌ آمدن‌ مسيح‌ هموار سازد، و اينكار را با پياده‌ كردن‌ اين‌ ايده‌ در جهان‌ كه‌ تنها يك‌ خداي‌ زندة‌ حقيقي‌ وجود دارد، انجام‌ مي‌داد. اگر اسرائيل‌ بدام‌ بت‌پرستي‌ مي‌افتاد، ديگر دليلي‌ براي‌ ادامة‌ حيات‌ آن‌ بعنوان‌ يك‌ ملت‌ وجود نداشت‌. بعنوان‌ احتياط‌، لازم‌ بود كه‌ سرزمين‌ از آخرين‌ بقاياي‌ پرستش‌ بت‌ها پاك‌ شود. براي‌ اينكار، يوشع‌ پيشقدم‌ شد و اگر اسرائيل‌ آن‌ را ادامه‌ داده‌ بود، نتيجه‌ چقدر متفاوت‌ مي‌بود!
مذهب‌ كنعانيان‌ بعل‌ خداي‌ اصلي‌ كنعانيان‌، و عشتورت‌ زن‌ بعل‌، الهة‌ اصلي‌ آنها بود. عشتورت‌ مظهر اصل‌ توليد مثل‌ در طبيعت‌ بود. او در بابل‌ ايشتار، و در يونان‌ و روم‌ آستارت‌ ناميده‌ مي‌شد. بعليم‌ جمع‌ كلمة‌ بعل‌، تمثالهاي‌ بعل‌ بودند. عشتاروت‌ جمع‌ كلمة‌ عشتورت‌ بود. عشيره‌ يك‌ ديرك‌ مقدس‌، مخروطي‌ سنگي‌ يا بوتة‌ درختي‌ بود كه‌ نمايندة‌ اين‌ الهه‌ بود. معابد بعل‌ و عشتورت‌ معمولاً مشترك‌ بودند. كاهنه‌ها، فاحشه‌هاي‌ معبد بودند. لواطان‌ نيز فواحش‌ مذكر معبد بودند. پرستش‌ بعل‌، عشتورت‌ و ساير خدايان‌ كنعاني‌ از افراطي‌ترين‌ مجالس‌ عياشي‌ تشكيل‌ مي‌شد و معابد آنها مراكز فساد بودند. مذهب‌ كنعانيان‌. فرمان‌ صريح‌ خدا به‌ اسرائيل‌، نابود كردن‌ يا بيرون‌ راندن‌ كنعانيان‌ بود (تثنيه‌ 7 : 2 و 3). و يوشع‌ با جدّيت‌ به‌ اين‌ كار پرداخت‌ و خدا با معجزات‌ عظيم‌ به‌ او كمك‌ كرد. در واقع‌، خدا اينكار را كرد. در حفاري‌هاي‌ انجام‌ شده‌ در جِزِر، مك‌ آليستر از انجمن‌ اكتشافي‌ فلسطين‌ (1909 - 1904)، در قشر كنعاني‌ كه‌ متعلق‌ به‌ دوران‌ پيش‌ از اشغال‌ اسرائيليها و حدود 1500 ق‌. م‌. بود، ويرانه‌هاي‌ يك‌ «مكان‌ بلند» را يافت‌ كه‌ معبدي‌ بوده‌ كه‌ در آن‌ خداي‌ بعل‌ و الهة‌ عشتورت‌ (آستارت‌) پرستش‌ مي‌شدند. اين‌ مكان‌ بلند محوطه‌اي‌ بود با مساحت‌ 50 در 40 متر، كه‌ ديواري‌ اطراف‌ آن‌ را پوشانده‌ بود و از بالا باز بود، و مردم‌ در آنجا جشنهاي‌ مذهبي‌ خود را برگزار مي‌كردند. درون‌ محوطه‌ 10 ستون‌ ستبر با ارتفاع‌ 2 تا 4 متر قرار داشت‌ كه‌ در مقابل‌ آنها قربانيها تقديم‌ مي‌شدند. مك‌ آليستر در اين‌ «مكان‌ بلند»، زير آوارها تعداد زيادي‌ كوزه‌ يافت‌ كه‌ در آنها بقاياي‌ كودكاني‌ كه‌ براي‌ بعل‌ قرباني‌ شده‌ بودند، به‌ چشم‌ مي‌خورد. بنظر مي‌رسيد همة‌ اين‌ محوطه‌ قبرستاني‌ براي‌ كودكان‌ نوزاد بوده‌ است‌. يكي‌ ديگر از مراسم‌ وحشتناك‌ آنان‌، «قربانيهاي‌ پايه‌» نام‌ داشت‌. هنگامي‌ كه‌ خانه‌اي‌ بنا مي‌شد، كودكي‌ مي‌بايست‌ قرباني‌ شود، و جسدش‌ در بناي‌ ديوار كار گذاشته‌ شود، تا براي‌ بقية‌ خانواده‌ خوش‌شانسي‌ بياورد. تعداد بسياري‌ از اين‌ ديوارها در جِزِر، و نيز در مجدو، اريحا و ساير مكانها يافت‌ شده‌ است‌. مك‌ آليستر در اين‌ «مكان‌ بلند» در زير زباله‌ها، تعداد بسيار زيادي‌ تمثال‌ و لوحة‌ عشتورت‌ را يافت‌ كه‌ داراي‌ اعضاي‌ تناسلي‌ چندش‌ آور بودند و براي‌ تحريك‌ احساسات‌ جنسي‌ بطرز برجسته‌ طراحي‌ شده‌ بودند. به‌ اين‌ ترتيب‌، كنعانيان‌ در حضور خدايانشان‌ با اعمال‌ ضد اخلاقي‌ افراط‌ آميز بعنوان‌ آيين‌ مذهبي‌، و سپس‌ با بقتل‌ رساندن‌ فرزندان‌ نخست‌ زاده‌شان‌ بعنوان‌ قرباني‌هايي‌ براي‌ همان‌ خدايان‌، آنها را پرستش‌ مي‌كردند. چنين‌ بنظر مي‌رسد كه‌ در مقياسي‌ وسيع‌، سرزمين‌ كنعان‌ به‌ نوعي‌ سدوم‌ و عموره‌ در سطح‌ ملي‌ تبديل‌ شده‌ بود. آيا باز هم‌ از اينكه‌ خدا به‌ اسرائيل‌ فرمان‌ داد كه‌ كنعانيان‌ را نابود كنند، دچار تعجب‌ مي‌شويم‌؟ آيا تمدني‌ با چنين‌ اعمال‌ قبيح‌ و سبعيت‌ نفرت‌انگيزي‌ حق‌ براي‌ ادامة‌ وجود خود داشت‌؟ اين‌ يكي‌ از مثالهاي‌ تاريخ‌ براي‌ نشان‌ دادن‌ خشم‌ خدا عليه‌ شرارت‌ ملت‌ها است‌. باستان‌ شناساني‌ كه‌ در ويرانه‌هاي‌ شهرهاي‌ كنعانيان‌ به‌ حفاري‌ مي‌پردازند، تعجب‌ مي‌كنند از اينكه‌ چرا خدا زودتر از اين‌، آن‌ شهرها را نابود نكرد. هدف‌ خدا از صدور فرمان‌ نابودي‌ كنعانيان‌، علاوه‌ بر داوري‌ آنها، اين‌ بود كه‌ اسرائيل‌ را از بت‌پرستي‌ و آيين‌هاي‌ شرم‌آور آن‌ دور نگاه‌ دارد. خدا داشت‌ ملت‌ اسرائيل‌ را بخاطر يك‌ هدف‌ مهم‌ بخصوص‌ بنيان‌ مي‌نهاد تا راه‌ را براي‌ آمدن‌ مسيح‌ هموار سازد، و اينكار را با پياده‌ كردن‌ اين‌ ايده‌ در جهان‌ كه‌ تنها يك‌ خداي‌ زندة‌ حقيقي‌ وجود دارد، انجام‌ مي‌داد. اگر اسرائيل‌ بدام‌ بت‌پرستي‌ مي‌افتاد، ديگر دليلي‌ براي‌ ادامة‌ حيات‌ آن‌ بعنوان‌ يك‌ ملت‌ وجود نداشت‌. بعنوان‌ احتياط‌، لازم‌ بود كه‌ سرزمين‌ از آخرين‌ بقاياي‌ پرستش‌ بت‌ها پاك‌ شود. براي‌ اينكار، يوشع‌ پيشقدم‌ شد و اگر اسرائيل‌ آن‌ را ادامه‌ داده‌ بود، نتيجه‌ چقدر متفاوت‌ مي‌بود!
  • مطالعه 1193 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %08 %628 %1394 %14:%بهمن