ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب دوم تواریخ)
تعيين خدمات عبادات
و چون اين همه تمام شد، جميع اسرائيلياني كه در شهرهاي يهودا حاضر بودند بيرون رفته، تمثالها را شكستند و اَشَيريم را قطع نمودند و مكانهاي بلند و مذبحها را از تمامي يهودا و بنيامين و افرايم و مَنَسَّي بالكل منهدم ساختند. پس تمامي بنياسرائيل هر كس به ملك خويش به شهرهاي خود برگشتند.
2 و حِزْقيّا فرقههاي كاهنان و لاويان را برحسب اقسام ايشان قرار داد كه هر كس از كاهنان و لاويان موافق خدمت خود براي قربانيهاي سوختني و ذبايح سلامتي و خدمت و تشكر و تسبيح به دروازههاي اردوي خداوند حاضر شوند. 3 و حصّة پادشاه را از اموال خاصش براي قربانيهاي سوختني معين كرد، يعني براي قربانيهاي سوختني صبح و شام و قربانيهاي سوختني سَبَّتها و هِلالها و موسمها برحسب آنچه در تورات خداوند مكتوب بود. 4 و به قومي كه در اورشليم ساكن بودند، امر فرمود كه حصّة كاهنان و لاويان را بدهند تا به شريعت خداوند مواظب باشند.
5 و چون اين امر شايع شد، بنياسرائيل نوبر گندم و شيره و روغن و عسل و تمامي محصول زمين را به فراواني دادند و عُشر همه چيز را به كثرت آوردند. 6 و بنياسرائيل و يهودا كه در شهرهاي يهودا ساكن بودند نيز عشر گاوان و گوسفندان و عشر موقوفاتي كه براي يَهُوَه خداي ايشان وقف شده بود آورده، آنها را توده توده نمودند. 7 و در ماه سوم به ساختن تودهها شروع نمودند، و در ماه هفتم آنها را تمام كردند. 8 و چون حِزْقيّا و سروران آمدند و تودهها را ديدند، خداوند را متبارك خواندند و قوم او اسرائيل را مبارك خواندند. 9 و حِزْقيّا دربارة تودهها از كاهنان و لاويان سؤآل نمود. 10 و عَزَرْيا رئيس كهنه كه از خاندان صادوق بود او را جواب داد و گفت: «از وقتي كه قوم به آوردن هدايا براي خانة خداوند شروع كردند، خورديم و سير شديم و بسياري باقي گذاشتيم، زيرا خداوند قوم خود رابركت داده است و آنچه باقي مانده است، اين مقدار عظيم است.»
11 پس حِزْقيّا امر فرمود كه انبارها در خانة خداوند مهيا سازند و مهيا ساختند. 12 و هدايا و عُشرها و موقوفات را در آنها در مكان امانت گذاشتند و كونَنْياي لاوي بر آنها رئيس بود و برادرش شِمْعِي ثاني اثنين. 13 و يَحِيئيل و عَزَرْيا و نَحَت و عَسائيل و يَرِيُمْوت و يُوزاباد و ايللئيل و يِسْمَخْيا و مَحَتْ و بَنايا برحسب تعيين حِزْقيّا پادشاه و عَزَرْيا رئيس خانة خدا زير دست كُونَنْيا و برادرش شِمْعِي وكلاء شدند. 14 و قُوري ابن يِمْنَه لاوي كه دربان دروازه شرقي بود ناظر نوافل خدا شد تا هداياي خداوند و موقوفات مقدس را تقسيم نمايد. 15 و زيردست او عِيدَن و مِنيامين و يَشُوع و شَمَعْيا و اَمَرْيا و شَكَنْيا در شهرهاي كاهنان به وظيفههاي امانتي مقرر شدند تا به برادران خود، خواه بزرگ و خواه كوچك، برحسب فرقههاي ايشان برسانند، 16 علاوه بر حصة يوميه ذكوري كه در نسبنامهها شمرده شده بودند، از سه ساله و بالاتر يعني همة آناني كه به خانة خداوند داخل ميشدند، براي خدمتهاي ايشان در وظيفههاي ايشان برحسب فرقههاي ايشان، 17 (و حصّه) آناني كه در نسب نامهها شمرده شده بود، از كاهنان برحسب خاندان آباي ايشان و از لاويان از بيست ساله و بالاتر در وظيفههاي ايشان برحسب فرقههاي ايشان، 18 و (حصّه) جميع اطفال و زنان و پسران و دختران ايشان كه در تمامي جماعت در نسبنامهها شمرده شده بودند، پس در وظيفههاي امانتي خود خويشتن را تقديس نمودند. 19 و نيز براي پسران هارون كهنه كه در زمينهاي حوالي شهرهاي خود ساكن بودند،كسان، شهر به شهر به نامهاي خود معين شدند تا به همة ذكوران كهنه و به همة لاوياني كه در نسبنامهها شمرده شده بودند، حصهها بدهند.
20 پس حِزْقيّا در تمامي يهودا به اينطور عمل نمود و آنچه در نظر يَهُوَه خدايش نيكو و پسند و امين بود بجا آورد. 21 و در هر كاري كه در خدمت خانة خدا و در شرايع و اوامر براي طلبيدن خداي خود اقدام نمود، آن را به تمامي دل خود به عمل آورد و كامياب گرديد.
ترجمه تفسیری
اصلاحات روحاني حزقيا
بعد از پايان عيد پسح، اسرائيليهايي كه براي شركت در عيد به اورشليم آمده بودند به شهرهاي يهودا، بنيامين، افرايم و منسي رفتند و بتكدههاي روي تپهها را ويران كرده، تمام بتها، قربانگاهها و مجسمههاي شرمآور اشيره را درهم كوبيدند. سپس همگي به خانههاي خود بازگشتند.
2 حزقيا دستههاي كاهنان و لاويان را برحسب نوع خدمتي كه داشتند دوباره سر خدمت قرار داد. خدمات ايشان عبارت بودند از: تقديم قربانيهاي سوختني و قربانيهاي سلامتي، رهبري مراسم عبادتي و شكرگزاري و خواندن سرود در خانه خداوند. 3 همچنين براي قربانيهاي سوختني صبح و عصر، قربانيهاي روزهاي سبت و جشنهاي ماه نو و ساير عيدها كه در تورات خداوند مقرر شده بود، پادشاه از اموال خود حيواناتي هديه كرد. 4 علاوه بر اين، براي اينكه كاهنان و لاويان بتوانند تمام وقت مشغول انجام وظيفهاي باشند كه در تورات خدا براي آنها مقرر شده بود، از مردم اورشليم خواست تا سهم مقرر شده كاهنان و لاويان را به آنها بدهند. 5 به محض صدور فرمان پادشاه، مردم اسرائيل با كمال سخاوتمندي نوبر غله، شراب، روغن زيتون و عسل و نيز ده يك تمـام محصـولات زمين خود را آورده، هديه كردند. 6 تمام كساني كه در يهودا ساكن بودند علاوه بر دهيك گلهها و رمهها، مقدار زيادي هداياي ديگر آوردند و بـراي خداونـد، خـداي خود وقف كردند. 7 اين كار را از ماه سوم شروع كردند و در ماه هفتم به پايان رساندند. 8 وقتي حزقيا و بزرگان قوم آمدند و اين هدايا را ديدند خداوند را شكر و سپاس گفتند و براي قوم اسرائيل بركت طلبيدند.
9 حزقيا از كاهنان و لاويان درباره هدايا سؤال كرد، 10 و عزريا، كاهن اعظم، كه از طايفه صادوق بود جواب داد: «از وقتي كه مردم شروع كردند به آوردن اين هداياي خوراكي به خانه خداوند، ما از آنها خورديم و سير شديم و مقدار زيادي نيز باقي مانده است، زيرا خداوند قوم خود را بركت داده است.»
11 حزقيا دستور داد كه در خانه خداوند انبارهايي بسازند. 12 پس از آماده شدن انبارها، تمام مواد خوراكي اهداء شده را در آنجا انبار كردند. مسئوليت نگهداري انبارها بعهده كننياي لاوي بود و برادرش شمعي نيز او را كمك ميكرد. 13 ده لاوي ديگر نيز از طرف حزقياي پادشاه و عزريا، كاهن اعظم، تعيين شدند تا زير نظر اين دو برادر خدمت كنند. اين لاويان عبارت بودند از: يحيئيل، عزريا، نحت، عسائيل، يريموت، يوزاباد، ايليئيل، يسمخيا، محت و بنايا.
14و15 قوري (پسر يمنه لاوي) كه نگهبان دروازه شرقي بود، مسئول توزيع هدايا در ميان كاهنان شد. دستياران او اينها بودند: عيدن، منيامين، يشوع، شمعيا، امريا و شكنيا. ايشان هدايا را به شهرهاي كاهنان بردند و ميان گروههاي مختلف كاهنان تقسيم ميكردند و سهم پير و جوان را بطور مساوي ميدادند. 16 در ضمن به خانواده كاهنان نيز سهمي تعلق ميگرفت. 17 نام كاهنان برحسب طايفههايشان و نام لاويان بيست ساله و بالاتر نيز برحسب وظايفي كه در گروههاي مختلف داشتند، ثبت شده بود. 18 به خانوادههاي كاهناني كه نامشان ثبت شده بود، بطور مرتب سهميهاي داده ميشد زيرا اين كاهنان خود را وقف خدمت خدا كرده بودند. 19 افرادي نيز تعيين شدند تا هداياي خوراكي را بين كاهناني كه در مزارع اطراف شهرها زندگي ميكردند و نيز بين كساني كهنامشان در نسب نامه لاويان ثبت شده بود، توزيع كنند.
20 به اين ترتيب حزقياي پادشاه در مورد توزيع هدايا در سراسر يهودا اقدام نمود و آنچه در نظر خداونـد، خدايـش پسنديده و درست بود بجا آورد. 21 او با تمام دل و جان آنچه براي خانه خدا لازم بود انجام ميداد و از شريعت و احكام خدا پيروي مينمود و به همين جهت هميشه موفق بود.
راهنما
بابهاي 29، 30، 31، 32 . حزقيا، پادشاه يهودا. 726-697 ق.م.
29 سال سلطنت كرد. (مذكور در دوم پادشاهان 18، 19، 20). سرزميني بيسامان و خراجي سنگين به آشور را به ارث برد. سلطنت خود را با اصلاحات عظيم آغاز نمود. بتهايي را كه آحاز بر پا داشته بود، به زير افكند. در هيكل را دوباره باز كرد و آن را پاك نمود. پرستش خدا را دوباره به كشورش باز گرداند. «به خدا اعتماد كرد.» «خدا با او بود، و او كامياب گرديد.» استقلال از آشور را بدست آورد. اشعياء مشاور مورد اعتماد او بود.
در سال ششم سلطنت حزقيا (721 ق. م.)، حكومت شمالي سقوط كرد. در سال چهاردهم (713 ق. م.)، سنخاريب كه فرماندة ارتش پدر خود، سرگن، بود به يهودا حمله كرد. حزقيا به او خراج پرداخت. پس از آن نوبت بازديد هيئت نمايندگان بابلي بود (دوم پادشاهان 20 : 12 - 15)، كه با سوءظن به سنخاريب مينگريستند و و سنخاريب دوباره در سال 701 ق. م. به يهودا حمله كرد. حزقيا ديوار را مستحكم كرده، كانال آب را ساخت و تدارك نظامي عظيمي ديد. پس از آن، نجات عظيم بدست فرشته حاصل شد (دوم پادشاهان 19 : 35). اين پيروزي، شأن، موقعيت و نيز قدرت فراواني را براي حزقيا به دنبال داشت.
نكات باستان شناختي: تعميرات حزقيا در ديوار شهر را (32 : 5) كه در اثر فشار محاصرة آشوريان و با عجله انجام گرفته بود، امروزه ميتوان به وضوح در ديوارها مشاهده كرد. پايههاي «ديوار بيروني» كه به موازات «ديوار داود» و در فاصلة 10 متري آن كشيده شده بود، كشف گرديده است.
كانال حزقيا (32 :3و4؛ دوم پادشاهان 20:20)، كه از طريق آن آب وارد شهر ميشد، امروزه كشف شده است. چشمة جيحون در دامنة شرقي تپة اوفل (نقشة 8) و درست در بيرون ديوار قرار داشت. كارگران حزقيا كانالي در زير تپه در صخرة محكم ساختند، كه 600 متر طول داشت و از چشمه به سمت جنوب غربي كشيده شده بود و به حوض سيلوام در داخل ديوار ميريخت، و به اين ترتيب آب چشمه را از مسير طبيعي خودش كه به نهر قدرون ميريخت، منحرف ميساخت. ارتفاع متوسط كانال 2 متر و پهناي آن يك متر است. در دهانة اين كانال كتيبة سيلوآم كشف شد.
كتيبة سيلوآم: در سال 1880 پسر بچة دانش آموزي كه در دهانة كانال حزقيا مشغول بازي بود، متوجه علايمي شد كه در ديوار صخرهاي و در فاصلة 6 متري دهانة كانال حكاكي شده بودند و به نوشته شباهت داشتند. پسر بچه معلم خود دكتر شيك را از اين مطلب مطلع ساخت. دكتر شيك دريافت كه اين علايم، گزارشي از ساختن كانال است كه به زبان عبري نوشته شده. اين نوشتهها از درون ديوار بريده شد و به موزة قسطنطنيه ارسال گرديد و تا امروز در آنجا نگهداري ميشود. در آن نوشته شده: «كانال كامل گرديده است. اين حكايت كانال است. در همان هنگام كه سنگ تراشان از دو انتهاي كانال، هر يك كلنگ را در جهت همساية خود بلند ميكردند، و هنگامي كه هنوز سه ذراع از هم فاصله داشتند، شنيديم كه يكديگر را صدا ميكنند. پس از آن چند كلنگ زدند، آب 1200 ذراع از چشمه به حوض سرازير شد، و ارتفاع صخره در بالا 100 ذراع بود.»
حملة سنخاريب به يهودا (32:1)، كه در طي آن «شهرهاي حصاردار» يهودا را گرفت (دوم پادشاهان 18:13)؛ اورشليم را محاصره كرد (دوم پادشاهان 18:17)، و بدون فتح اورشليم به كشورش بازگشت (دوم پادشاهان 19:35،36).
شرح خود سنخاريب از اين حمله، بر روي يك منشور گِلي كه خودش آن را ساخته بود، كشف شده است. اين منشور اكنون در موزة انستيتوي خاور نگهداري ميشود در آن نوشته شده:
«در مورد حزقيا پادشاه يهودا كه تسليم يوغ من نشده، من 46 عدد از شهرهاي حصاردار و تعداد بيشماري از شهرهاي كوچكتر او را با دژكوبها، آلات، و تبرهايم، محاصره و فتح كردم. 150،200 نفر را از كوچك و بزرگ، مرد و زن، با تعداد بيشماري اسب، قاطر، الاغ، شتر، گاو نر و گوسفند، به غنيمت بردم. خود حزقيا را همچون پرندهاي در قفس در اورشليم، شهر سلطنتي، زنداني كردم. در برابر او سنگر بندي كردم و هر كه را كه از دروازههاي شهر او بيرون ميآمد، برگرداندم. شهرهايي را كه از او گرفتم، به پادشاه اشدود، پادشاه عقرون و پادشاه غزه دادم.»
هيچ پادشاه آشوري شكست خود را، همچون شكستي كه ارتش سنخاريب در برابر ديوارهاي اورشليم متحمل شد (دوم پادشاهان 19:35و36)، ثبت نميكرد.
اين نكته حائز اهميت است كه سنخاريب ادعا نكرد كه اورشليم را فتح كرده است. اين كتيبه بطور بسيار قابل ملاحظهاي مؤيد تاريخ كتابمقدس است.
سنخاريب «با تمامي حشمتش» در «برابر لاكيش» (32:9): «لِيارد» بر ديوارهاي قصر سنخاريب در نينوا، خط برجستهاي دربارة اردو زدن سنخاريب در لاكيش يافت كه در آن نوشته شده بود: «سنخاريب، پادشاه جهان، بر تخت خود نشست، و امر فرمود تا غنايم لاكيش را «در برابر او به نمايش بگذارند.»
خراجي كه حزقيا براي سنخاريب فرستاد (دوم پادشاهان 18 : 14 - 16): در اين كتيبه نوشته شده: «هيبت برتري و اقتدار شاهانة من، حزقيا را سراسيمه كرد. پس خراج فرستاد: 30 قنطار طلا، 800 قنطار نقره، سنگهاي قيمتي، عاج، زنان قصر، و انواع هدايا.»
لاكيش و جِبعه (32:9؛ اشعياء 10:29)، جزء شهرهايي هستند كه از سنخاريب صدمه ديدند. «هيئت اعزامي باستان شناختي وِلكام (Wellcome) در لاكيش» لايهاي از خاكستر مربوط به يك آتش سوزي در سال 700 ق.م. يافت، و «آلبرايت» نيز در جِبعه لايهاي از خاكستر مربوط به همان زمان كشف كرد.
ترور سنخاريب بدست پسران خود (32 : 21 ؛ دوم پادشاهان 19 : 36 و 37): در كتيبهاي آشوري چنين ميخوانيم: «در روز بيستم تبت، سنخاريب بدست پسرانش كه بر او قيام كرده بودند، به قتل رسيد. در روز هجدهم سيوان، آسرحدون پسر سنخاريب بر تخت نشست.»
باب 33 : 1 - 20 . مَنَسي، پادشاه يهودا. 697 - 642 ق. م.
55 سال سلطنت كرد. (مذكور در دوم پادشاهان 21:1-18). شريرترين پادشاه يهودا بود و بيش از همه سلطنت كرد. بتهايي را كه پدرش حزقيا نابود كرده بود، دوباره بنا كرد. پرستش بعل را مجدداً برقرار كرد. فرزندان خود را در آتش سوزانيد. اورشليم را از خون پر ساخت. طبق روايات، اشعياء را از وسط به دو نيم بريد.
نكتة باستان شناختي: منسي. در كتيبهاي متعلق به اسرحدون پادشاه آشور (681 - 668 ق.م.) نوشته شده: «من 22 پادشاه سرزمين غربي را وادار كردم براي ساختن قصر من مصالح لازم را فراهم كنند» ، در اين ميان از «منسي پادشاه يهودا» نام ميبرد.