ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب ایوب)
پس الِيهو تكلّم نموده، گفت: 2 «ايحكيمان سخنان مرا بشنويد، و اي عارفان، به من گوش گيريد. 3 زيرا گوش، سخنان را امتحان ميكند، چنانكه كام، طعام را ذوق مينمايد. 4 انصاف را براي خود اختيار كنيم، و در ميان خود نيكويي را بفهميم. 5 چونكه ايّوب گفته است كه بيگناه هستم. و خدا داد مرا از من برداشته است. 6 هرچند انصاف با من است دروغگو شمرده شدهام، و هرچند بيتقصيرم، جراحت من علاجناپذير است. 7 كدام شخص مثل ايّوب است كه سُخريّه را مثل آب مينوشد 8 كه در رفاقت بدكاران سالك ميشود، و با مردان شرير رفتار مينمايد؟ 9 زيرا گفته است انسان را فايدهاي نيست كه رضامندي خدا را بجويد. 10 پس الا´ن اي صاحبان فطانت مرا بشنويد؛ حاشا از خدا كه بدي كند، و از قادرمطلق، كه ظلم نمايد.11 زيرا كه انسان را به حسب عملش مكافات ميدهد، و بر هركس موافق راهش ميرساند. 12 و به درستي كه خدا بدي نميكند، و قادر مطلق انصاف را منحرف نميسازد. 13 كيست كه زمين را به او تفويض نموده، و كيست كه تماميِ ربع مسكون را به او سپرده باشد. 14 اگر او دل خود را به وي مشغول سازد، اگر روح و نفخه خويش را نزد خود بازگيرد، 15 تماميِ بشر با هم هلاك ميشوند و انسان به خاك راجع ميگردد. 16 پس اگر فهم داري اين را بشنو، و به آواز كلام من گوش ده. 17 آيا كسي كه از انصاف نفرت دارد سلطنت خواهد نمود؟ و آيا عادل كبير را به گناه اسناد ميدهي؟ 18 آيا به پادشاه گفته ميشود كه تو لئيم هستي، يا به نجيبان كه شرير ميباشيد؟ 19 پس چگونه به آنكه اميران را طرفداري نمينمايد و دولتمند را بر فقير ترجيح نميدهد. زيرا كه جميع ايشان عمل دستهاي وياند؟ 20 در لحظهاي در نصف شب ميميرند. قوم مشوّش شده، ميگذرند، و زورآوران بيواسطه دست انسان هلاك ميشوند.
21 «زيرا چشمان او بر راههاي انسان ميباشد، و تماميِ قدمهايش را مينگرد. 22 ظلمتي نيست و سايه موت ني، كه خطاكاران خويشتن را درآن پنهان نمايند. 23 زيرا اندك زماني بر احدي تأمّل نميكند تا او پيش خدا به محاكمه بيايد. 24 زورآوران را بدون تفحّص خُرد ميكند، و ديگران را به جاي ايشان قرار ميدهد. 25 هرآينه اعمال ايشان را تشخيص مينمايد، و شبانگاه ايشان را واژگون ميسازد تا هلاك شوند. 26 به جاي شريران ايشان را ميزند، در مكاننظركنندگان. 27 از آن جهت كه از متابعت او منحرف شدند، و در همه طريقهاي وي تأمّل ننمودند. 28 تا فرياد فقير را به او برسانند، و او فغان مسكينان را بشنود. 29 چون او آرامي دهد كيست كه در اضطراب اندازد، و چون روي خود را بپوشاند كيست كه او را تواند ديد؟ خواه به امّتي خواه به انساني مساوي است، 30 تا مردمان فاجر سلطنت ننمايند و قوم را به دام گرفتار نسازند. 31 ليكن آيا كسي هست كه به خدا بگويد: سزا يافتم، ديگر عصيان نخواهم ورزيد، 32 و آنچه را كه نميبينم تو به من بياموز، و اگر گناه كردم بار ديگر نخواهم نمود؟ 33 آيا برحسب رأي تو جزا داده، خواهد گفت: چونكه تو رد ميكني پس تو اختيار كن و نه من، و آنچه صواب ميداني بگو؟ 34 صاحبان فطانت به من خواهند گفت، بلكه هر مرد حكيمي كه مرا ميشنود 35 كه ايّوب بدون معرفت حرف ميزند و كلام او از روي تعقّل نيست. 36 كاش كه ايّوب تا به آخر آزموده شود، زيرا كه مثل شريران جواب ميدهد. 37 چونكه بر گناه خود طغيان را مزيد ميكند و در ميان ما دستك ميزند و به ضّد خدا سخنان بسيار ميگويد.»
ترجمه تفسیری
اليهو خدا را عادل اعلام ميكند
اي مردان حكيم و دانا به من گوش دهيد. 3 همچنانكه زبان طعم غذاي خوب را ميفهمد همانگونه نيز گوش سخنان درست را تشخيص ميدهد؛ 4 پس بياييد آنچه را كه خوب و درست است تشخيص داده، آن را اختيار كنيم. 5 ايوب گفته است: «من گناهي ندارم، ولي خدا مرا
گناهكار ميداند. 6 هر چند كه تقصيري ندارم او مرا دروغگو ميداند. با اينكه هيچ خطايي نكردهام، اما سخت تنبيه شدهام.»
7و8 ببينيد ايوب چه حرفهاي توهينآميزي ميزند! حتماً با بدكاران همنشين بوده است! 9 زيرا ميگويد: «براي انسان چه فايدهاي دارد كه درصدد خشنود ساختن خدا برآيد؟»
10 اي كساني كه فهم و شعور داريد، به من گوش دهيد. چطور ممكن است خداي قادر مطلق، بدي و ظلم بكند؟ 11 او هركس را موافق عملش جزا ميدهد. 12 براستي كه خداي قادر مطلق، بدي و بيانصافي نميكند. 13 اقتدار و اختيار تمام جهان در دست اوست. 14 اگر خدا اراده كند كه روح و نفس خود را از انسان بگيرد، 15 اثري از زندگي در او باقي نميماند و او به خاك باز ميگردد.
16 حال، اگر فهم داري، گوش كن. 17 اگر خدا از عدالت و انصاف متنفر بود آيا ميتوانست جهان را اداره كند؟ آيا ميخواهي آن داور بزرگ را محكوم كني؟ 18 او كسي است كه پادشاهان و نجبا را به بدكاري و بيانصافي متهم ميكند، 19 هرگز از قدرتمندان طرفداري نمينمايد و ثروتمند را بر فقير ترجيح نميدهد، زيرا همه انسانها آفريده دست او هستند. 20 خدا ميتواند نيمه شب در يك لحظه جان انسان را بگيرد و با يك اشاره قدرتمندترين انسانها را از پاي درآورد.
21 خدا تمام كارهاي انسان را به دقت زير نظـر دارد و همه را ميبيند. 22 هيچ ظلمتي نميتواند آدمهاي بدكار را از نظر او پنهان سازد. 23 پس خدا احتياجي ندارد كه بـراي داوري كردن انسان صبر كند. 24 بيآنكه نيازي به تحقيق و بررسي باشد خدا قدرتمندان را خرد و متلاشي ميكند و ديگران را بجاي آنها مينشاند، 25 زيرا او از كارهاي ايشان آگاه است و در يك شب ايشان را سرنگون ميسازد. 26 او آنها را در حضور همگان به سزاي اعمالشان ميرساند، 27 چون از پيروي او انحراف ورزيده به احكام او توجهي نكردهاند، 28 و آنچنان بر فقرا ظلم نمودهاند كه فريادشان به گوش خدا رسيده است. بلي،خدا ناله مظلومان را ميشنود.
29 وقتي او آرام است، كيست كه بتواند او را مضطرب كند؟ و چون روي خود را بپوشاند، كيست كه بتواند او را ببيند؟ هيچ قومي و هيچ انساني نميتواند. 30 او نميگذارد بدكاران بر مردم حكومت رانند و آنها را اسير كنند.
31 اي ايوب، آيا گناهانت را پيش خدا اعتراف نمودهاي؟ آيا به او قول دادهاي كه ديگر گناه نكني؟ 32 آيا از خدا خواستهاي كه خطاهايت را به تو نشان دهد؟ آيا حاضري از آنها دست بكشي؟ 33 تا زماني كه دست از مخالفت برنداري نميتواني انتظار داشته باشي كه خدا آنطور كه تو ميخواهي رفتار كند. حال تصميم با توست، نه با من. بگو چه فكـر ميكنـي. 34و35 هر انسان فهميده و با شعوري اين حرف مرا تصديق خواهد كرد كه تو مثل آدم احمق حرف ميزني. 36 مستحقي كه تو را بخاطر سخنان كفرآميزت به اشد مجازات برسانند، 37 زيرا اكنون نافرماني، كفر و اهانت به خدا را برگناهان ديگر خود افزودهاي.
راهنما
مضمون بابهاي 32 الي 37 به مباحثات اليهو اختصاص دارد. ايوب سه دوست خود را ساكت و مجاب كرده بود. اليهو از آنها بدين سبب كه در پاسخ دادن و محكوم كردن ايوب تسليم شدهاند عصباني بود؛ و از سوي ديگر از اينكه ايوب خود را صالح ميشمرد و خود را بيش از خدا عادل ميدانست نيز به خشم آمده بود. و اكنون نوبت اليهو بود كه آنها را مخاطب قرار دهد. آيا او خودبين و از خود راضي بود؟ اي ساكنان زمين خاموش باشيد، چرا كه اليهو سخن ميگويد!
بخش عمدة صحبتهاي او به اين اختصاص دارد كه به آنها بگويد قصد دارد چه چيزهاي مهمي را بيان كند. اما او نيز همچون ديگر دوستان ايوب، مهمترين كاري كه كرد اين بود كه طوري صحبت كرد كه بيش از آنچه منظور او روشن و آشكار شود، آن را مبهمتر كرد. بنظر ميرسد كه محور اصلي بحث او شامل اين نكته بوده كه بلاياي صادره از جانب خداوند به منظور اصلاح و تأديب ميباشند و نه تنبيه و مجازات.