ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی
پاسخ ايوب
پس ايّوب در جواب گفت: 2 «شخص بيقوّت را چگونه اعانت كردي؟ و بازوي ناتوان را چگونه نجات دادي؟ 3 شخص بيحكمت را چه نصيحت نمودي و حقيقت امر را به فراواني اعلام كردي؟ 4 براي كه سخنان را بيان كردي؟ و نفخه كيست كه از تو صادر شد؟ 5 ارواح مردگان ميلرزند، زير آبها و ساكنان آنها. 6 هاويه به حضور او عريان است، و اَبَدّون را سِتري نيست. 7 شمال را بر جَوْ پهن ميكند، و زمين را بر نيستي آويزان ميسازد. 8 آبها را در ابرهاي خود ميبندد، پس ابر، زير آنها چاك نميشود. 9 روي تخت خود را محجوب ميسازد و ابرهاي خويش را پيش آن ميگستراند. 10 به اطراف سطح آبها حّد ميگذارد تا كران روشنايي و تاريكي. 11 ستونهاي آسمان متزلزل ميشود و از عتاب او حيران ميماند. 12 به قوّت خود دريا را به تلاطم ميآورد، و به فهم خويش رَهَب را خُرد ميكند. 13 به روح او آسمانها زينت داده شد، و دست او مار تيز رو را سفت. 14 اينك اينها حواشي طريقهاي او است. و چه آواز آهستهاي درباره او ميشنويم، لكن رعد جبروت او را كيست كه بفهمد؟»
ترجمه تفسیری
ايوب پاسخ ميدهد: عظمت خدا غير قابل تصور است
آنگاه ايوب پاسخ داد:
2 چه مددكاران خوبي هستيد! چه خوب مرا در هنگام سختي دلداري داديد! 3 چه خوب با پندهاي خود مرا متوجه حماقتم ساختيد و چه حرفهاي عاقلانهاي زديد! 4 چطور به فكرتان رسيد اين سخنان عالي را به زبان بياوريد؟
5و6 ارواح مردگان در حضور خدا ميلرزند و در دنياي مردگان هيچ چيز از نظر او پنهان نيست. 7 خدا آسمان را بر بالاي فضاي خالي گسترانيده و زمين را بر نيستي معلق ساخته است. 8 او آب را در ابرهاي خود قرار مي دهد و ابرها از سنگيني آن شكاف بر نميدارند. 9 خدا تخت خود را با ابرهايش ميپوشاند. 10 او براي اقيانوس مرز ميگذارد و براي روز و شب مرز قرار ميدهد. 11 اركان آسمان از نهيب او به لرزه در ميآيند. 12 او با قدرت خويش دريا را مهار ميكند و با حكمت خود غرور آن را درهم ميشكند. 13 روح او آسمانها را زينت ميدهد و دست او مار تيزرو را هلاك ميكند.
14 اينها تنها بخش كوچكي از كارهاي عظيم اوست و زمزمهاي از صداي غرش او. پس كيست كه بتواند در برابر قدرت او بايستد؟
راهنما
بابهاي 26 الي 31 حاوي آخرين سخنان ايوب است. او با اصرار بيشتري بر بيگناهي و كامليت خود معترف است «... و تا بميرم كامليّت خويش را از خود دور نخواهم ساخت» (5:27). او سعادت، شادي، احترام، شكوه، شفقت، احسان، مهرباني و كمكهاي گذشتة خودش را (باب 29) با مشقّتهاي سخت حاضر (باب 30) مقايسه ميكند؛ اكنون او «سرود تودة مردم» و «ضرب المثل ايشان» شده (30 : 9 و 12)، و آنان از انداختن آب دهان بر روي او باز نميايستند (10:30) و او را «برادر شغالان» مينامند (29:30). سپس صريحاً افتراها و تهمتهاي وارد شده بر خود در مورد ظلم بر فقيران، طمع، فساد اخلاقي يا مخفي ساختن گناهانش را تكذيب ميكند (باب 31).
تنها اشارهاي كه در اين كتاب به عمل بتپرستي شده در 26:31-28 ميباشد كه بنظر ميرسد مشابه با پرستش خورشيد باشد. اين امر يكي از شواهد تاريخ نگارش كتاب ايوب است؛ به عبارت ديگر تاريخ قدمت كتاب مربوط است به زماني كه سنّت يكتاپرستي در دنياي قديم آن روز رايج بود.