ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قديمي(كتاب امثال سليمان)
مرد معتزل، هوسِ خود را طالبميباشد، و به هر حكمت صحيح مجادله ميكند.
2 احمق از فطانت مسرور نميشود، مگر تا آنكه عقل خود را ظاهر سازد.
3 هنگامي كه شرير ميآيد، حقارت هم ميآيد، و با اهانت، خجالت ميرسد.
4 سخنان دهان انسان آب عميق است، و چشمه حكمت، نهر جاري است.
5 طرفداري شريران براي منحرف ساختن داوريِ عادلان نيكو نيست.
6 لبهاي احمق به منازعه داخل ميشود، و دهانش براي ضربها صدا ميزند.
7 دهان احمق هلاكت وي است، و لبهايش براي جان خودش دام است.
8 سخنان نمّام مثل لقمههاي شيرين است، و به عمق شكم فرو ميرود.
9 او نيز كه در كار خود اهمال ميكند، برادر هلاككننده است.
10 اسم خداوند برج حصين است كه مرد عادل در آن ميدود و ايمن ميباشد.
11 توانگري شخص دولتمند شهر محكم او است، و در تصوّر وي مثل حصار بلند است.
12 پيش از شكستگي، دل انسان متكبّر ميگردد، و تواضع مقدّمه عزّت است.
13 هر كه سخني را قبل از شنيدنش جواب دهد براي وي حماقت و عار ميباشد.
14 روح انسان بيماري او را متحمّل ميشود، اما روح شكسته را كيست كه متحمّل آن بشود.
15 دل مرد فهيم معرفت را تحصيل ميكند، و گوش حكيمان معرفت را ميطلبد.
16 هديه شخص، از برايش وسعت پيدا ميكند و او را به حضور بزرگان ميرساند.
17 هر كه در دعوي خود اوّل آيد صادق مينمايد، اما حريفش ميآيد و او را ميآزمايد.
18 قرعه نزاعها را ساكت مينمايد و زورآوران را از هم جدا ميكند.
19 برادر رنجيده از شهر قوي سختتر است، و منازعت با او مثل پشتبندهاي قصر است.
20 دل آدمي از ميوه دهانش پر ميشود و از محصول لبهايش، سير ميگردد.
21 موت و حيات در قدرت زبان است، و آناني كه آن را دوست ميدارند ميوهاش را خواهند خورد.
22 هر كه زوجهاي يابد چيز نيكو يافته است، و رضامندي خداوند را تحصيل كرده است.
23 مرد فقير به تضرّع تكلّم ميكند، اما شخص دولتمند به سختي جواب ميدهد.
24 كسي كه دوستان بسيار دارد خويشتن را هلاك ميكند، اما دوستي هست كه از برادر چسبندهتر ميباشد.
ترجمه تفسيري
آدم خودخواه خود را از ديگران كنار ميكشد و با عقايد درستشان مخالفت ميورزد.
2 آدم احمق براي حكمت ارزش قايل نيست و فقط دوست دارد خود را دانا نشان دهد.
3 گناه ننگ و رسوايي به بار ميآورد.
4 سخنان شخص دانا مانند اقيانوس عميق است و مثل چشمه گوارا.
5 طرفداري از مجرم كه باعث ميشود حق بيگناه پايمال شود كار نادرستي است. 6 حرفهاي آدم احمق، منجر به نزاع و كتك خوردنش ميشود.
7 سخنان احمق چون دامي است كه او را به هلاكت ميكشاند.
8 حرفهاي آدم سخنچين مانند لقمههاي لذيذي است كه با لذت بلعيده ميشود.
9 كسي كه در كار سستي ميكند به اندازه يك خرابكار مخرب است.
10 اسم خداوند قلعهاي است محكم كه شخص درستكار به آن پناه ميبرد و در امان ميماند؛ 11 اما پناهگاه ثروتمندان ثروت ايشان است كه گمان ميكنند آنها را محافظت خواهد نمود.
12 تكبر به سقوط ميانجامد و فروتني به سربلندي.
13 چقدر زشت و ابلهانه است كه انسان قبل از گوش دادن به سخني، به آن جواب دهد.
14 وقتي انسان روحيهاش قوي است بيماري را تحمل ميكند، اما روحيه شكسته را چه كسي ميتواند تحمل كند؟
15 اشخاص دانا هميشه مشتاق و آماده كسب حكمتند.
16 هديه دادن راه را براي انسان باز ميكند و او را بحضور اشخاص مهم ميرساند.
17 دلايل كسي كه در دادگاه اول صحبت ميكند بنظر درست ميآيد ولي اين تا زماني است كه طرف مقابل هنوز دلايلش را ارائه نداده باشد.
18 قرعه، دعوا را ميخواباند و به منازعه بين حريفان زورمند خاتمه ميدهد.
19 به دست آوردن دل برادر رنجيده، سختتر از تصرف يك شهر حصاردار است. منازعه بين دو برادر، ديوار جدايي ايجاد ميكند.
20 انسان نتيجه حرفهايي را كه از دهانش بيرون ميآيد خواهد ديد. 21 زبان انسان ميتواند جان او را حفظ كند يا آن را برباد دهد؛ بنابراين او عواقب حرفهايش را خواهد ديد.
22 وقتي مردي همسري پيدا ميكند نعمتي مييابد. آن زن براي او بركتي است از جانب خداوند.
23 درخواست فقرا با التماس توأم است و پاسخ ثروتمندان با خشونت.
24 هستند دوستاني كه انسان را به نابودي ميكشانند، اما دوستي هم هست كه از برادر نزديكتر است.
راهنما
باب18 . دهاناحمق، هلاكتوياست. موتو حياتدر قدرتزباناست. تواضعمقدمةعزّتاست. هر كهزوجهاييابد، چيز نيكو يافتهاست.