50 کلام خدا در باره بابل

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب ارمیا)



كلام‌ خدا دربارة‌ بابل‌
‌ كلامي‌ كه‌ خداوند درباره‌ بابل‌ و زمين كلدانيان‌ به‌ واسطه‌ ارميا نبي‌ گفت‌: 2 «در ميان‌ امّت‌ها اخبار و اعلام‌ نماييد، عَلَمي‌برافراشته‌، اعلام‌ نماييد و مخفي‌ مداريد. بگوييد كه‌ بابل‌ گرفتار شده‌، و بيل‌ خجل‌ گرديده‌ است‌. مَرُوْدَك‌ خرد شده‌ و اَصنام‌ او رسوا و بتهايش‌ شكسته‌ گرديده‌ است‌، 3 زيرا كه‌ امّتي‌ از طرف‌ شمال‌ بر او مي‌آيد و زمينش‌ را ويران‌ خواهد ساخت‌ به‌ حدي‌ كه‌ كسي‌ در آن‌ ساكن‌ نخواهد شد و هم‌ انسان‌ و هم‌ بهايم‌ فرار كرده‌، خواهند رفت‌. 4 خداوند مي‌گويد كه‌ در آن‌ ايّام‌ و در آن‌ زمان‌ بني‌اسرائيل‌ و بني‌يهودا با هم‌ خواهند آمد. ايشان‌ گريه‌كنان‌ خواهند آمد و يهوه‌ خداي‌ خود را خواهند طلبيد. 5 و رويهاي‌ خود را بسوي‌ صهيون‌ نهاده‌، راه‌ آن‌ را خواهند پرسيد و خواهند گفت‌ بياييد و به‌ عهد ابدي‌ كه‌ فراموش‌ نشود به‌ خداوند ملصق‌ شويم‌.
6 «قوم‌ من‌ گوسفندان‌ گم‌شده‌ بودند و شبانان‌ ايشان‌ ايشان‌ را گمراه‌ كرده‌، بر كوهها آواره‌ ساختند. از كوه‌ به‌ تلّ رفته‌، آرامگاه‌ خود را فراموش‌ كردند. 7 هر كه‌ ايشان‌ را مي‌يافت‌ ايشان‌ را مي‌خورد و دشمنان‌ ايشان‌ مي‌گفتند كه‌ گناه‌ نداريم‌ زيرا كه‌ به‌ يهوه‌ كه‌ مسكن‌ عدالت‌ است‌ و به‌ يهوه‌ كه‌ اميد پدران‌ ايشان‌ بود، گناه‌ ورزيدند. 8 از ميان‌ بابل‌ فرار كنيد و از زمين‌ كلدانيان‌ بيرون‌ آييد. و مانند بزهاي‌ نر پيش‌ روي‌ گله‌ راه‌ رويد. 9 زيرا اينك‌ من‌ جمعيت‌ امّت‌هاي‌ عظيم‌ را از زمين‌ شمال‌ برمي‌انگيزانم‌ و ايشان‌ را بر بابل‌ مي‌آورم‌ و ايشان‌ در برابر آن‌ صف‌آرايي‌ خواهند نمود و در آنوقت‌ گرفتار خواهد شد. تيرهاي‌ ايشان‌ مثل‌ تيرهاي‌ جبّار هلاك‌كننده‌ كه‌ يكي‌ از آنها خالي‌ برنگردد خواهد بود. 10 خداوند مي‌گويد كه‌ كلدانيان‌ تاراج‌ خواهند شد و هر كه‌ ايشان‌ راغارت‌ نمايد سير خواهد گشت‌. 11 زيرا شما اي‌ غارت‌كنندگان‌ ميراث‌ من‌ شادي‌ و وجد كرديد و مانند گوساله‌اي‌ كه‌ خرمن‌ را پايمال‌ كند، جست‌ و خيز نموديد و مانند اسبان‌ زورآور شيهه‌ زديد. 12 مادر شما بسيار خجل‌ خواهد شد و والده‌ شما رسوا خواهد گرديد. هان‌ او مؤخر امّت‌ها و بيابان‌ و زمين‌ خشك‌ و عَرَبه‌ خواهد شد. 13 به‌ سبب‌ خشم‌ خداوند مسكون‌ نخواهد شد بلكه‌ بالكلّ ويران‌ خواهد گشت‌. و هر كه‌ از بابل‌ عبور نمايد متحيّر شده‌، به‌ جهت‌ تمام‌ بلايايش‌ صفير خواهد زد. 14 اي‌ جميع‌ كمان‌داران‌ در برابر بابل‌ از هر طرف‌ صف‌آرايي‌ نماييد. تيرها بر او بيندازيد و دريغ‌ منماييد زيرا به‌ خداوند گناه‌ ورزيده‌ است‌. 15 از هر طرف‌ بر او نعره‌ زنيد چونكه‌ خويشتن‌ را تسليم‌ نموده‌ است‌. حصارهايش‌ افتاده‌ و ديوارهايش‌ منهدم‌ شده‌ است‌ زيرا كه‌ اين‌ انتقام‌ خداوند است‌. پس‌ از او انتقام‌ بگيريد و بطوري‌ كه‌ او عمل‌ نموده‌ است‌ همچنان‌ با او عمل‌ نماييد. 16 و از بابل‌، برزگران‌ و آناني‌ را كه‌ داس‌ را در زمان‌ درو بكار مي‌برند منقطع‌ سازيد. و از ترس‌ شمشير برنده‌ هركس‌ بسوي‌ قوم‌ خود توجه‌ نمايد و هر كس‌ به‌ زمين‌ خويش‌ بگريزد.
17 «اسرائيل‌ مثل‌ گوسفند، پراكنده‌ گرديد. شيران‌ او را تعاقب‌ كردند. اول‌ پادشاه‌ آشور او را خورد و آخر اين‌ نبوكدرصّر پادشاه‌ بابل‌ استخوانهاي‌ او را خرد كرد.» 18 بنابراين‌ يهوه‌ صبايوت‌ خداي‌ اسرائيل‌ چنين‌ مي‌گويد: «اينك‌ من‌ بر پادشاه‌ بابل‌ و بر زمين‌ او عقوبت‌ خواهم‌ رسانيد چنانكه‌ بر پادشاه‌ آشور عقوبت‌ رسانيدم‌. 19 و اسرائيل‌ را به‌ مرتع‌ خودش‌ باز خواهم‌ آوردو در كرمل‌ و باشان‌ خواهد چريد و بر كوهستان‌ افرايم‌ و جلعاد جان‌ او سير خواهد شد. 20 خداوند مي‌گويد كه‌ در آن‌ ايّام‌ و در آن‌ زمان‌ عصيان‌ اسرائيل‌ را خواهند جست‌ و نخواهد بود و گناه‌ يهودا را اما پيدا نخواهد شد، زيرا آناني‌ را كه‌ باقي‌ مي‌گذارم‌ خواهم‌ آمرزيد.
21 «بر زمين‌ مِراتايم‌ برآي‌ يعني‌ بر آن‌ و بر ساكنان‌ فَقُوْد. خداوند مي‌گويد: بكش‌ و ايشان‌ را تعاقب‌ نموده‌، بالكلّ هلاك‌ كن‌ و موافق‌ هر آنچه‌ من‌ تو را امر فرمايم‌ عمل‌ نما. 22 آواز جنگ‌ و شكست‌ عظيم‌ در زمين‌ است‌. 23 كوپال‌ تمام‌ جهان‌ چگونه‌ بريده‌ و شكسته‌ شده‌ و بابل‌ در ميان‌ امّت‌ها چگونه‌ ويران‌ گرديده‌ است‌. 24 اي‌ بابل‌ از براي‌ تو دام‌ گستردم‌ و تو نيز گرفتار شده‌، اطلاع‌ نداري‌. يافت‌ شده‌، تسخير گشته‌اي‌ چونكه‌ با خداوند مخاصمه‌ نمودي‌. 25 خداوند اسلحه‌خانه‌ خود را گشوده‌، اسلحه‌ خشم‌ خويش‌ را بيرون‌ آورده‌ است‌. زيرا خداوند يهوه‌ صبايوت‌ با زمين‌ كلدانيان‌ كاري‌ دارد. 26 بر او از همه‌ اطراف‌ بياييد و انبارهاي‌ او را بگشاييد، او را مثل‌ توده‌هاي‌ انباشته‌ بالكلّ هلاك‌ سازيد و چيزي‌ از او باقي‌ نماند. 27 همه‌ گاوانش‌ را به‌ سلاّخ‌خانه‌ فرود آورده‌، بكشيد. واي‌ بر ايشان‌! زيرا كه‌ يوم‌ ايشان‌ و زمان‌ عقوبت‌ ايشان‌ رسيده‌ است‌. 28 آواز فراريان‌ و نجات‌يافتگان‌ از زمين‌ بابل‌ مسموع‌ مي‌شود كه‌ از انتقام‌ يهوه‌ خداي‌ ما و انتقام‌ هيكل‌ او در صهيون‌ اخبار مي‌نمايند. 29 تيراندازان‌ را به‌ ضدّ بابل‌ جمع‌ كنيد. اي‌ همگاني‌ كه‌ كمان‌ را زه‌ مي‌كنيد، در برابر او از هر طرف‌ اردو زنيد تا احدي‌ رهايي‌ نيابد و بر وفق‌ اعمالش‌ او را جزادهيد و مطابق‌ هر آنچه‌ كرده‌ است‌ به‌ او عمل‌ نماييد. زيرا كه‌ به‌ ضدّ خداوند و به‌ ضدّ قدّوس‌ اسرائيل‌ تكبّر نموده‌ است‌. 30 لهذا خداوند مي‌گويد كه‌ جوانانش‌ در كوچه‌هايش‌ خواهند افتاد و جميع‌ مردان‌ جنگي‌اش‌ در آن‌ روز هلاك‌ خواهند شد.
31 «اينك‌ خداوند يهوه‌ صبايوت‌ مي‌گويد: اي‌ متكبّرْ من‌ بر ضدّ تو هستم‌. زيرا كه‌ يوم‌ تو و زماني‌ كه‌ به‌ تو عقوبت‌ برسانم‌ رسيده‌ است‌. 32 و آن‌ متكبّر لغزش‌ خورده‌، خواهد افتاد و كسي‌ او را نخواهد برخيزانيد و آتش‌ در شهرهايش‌ خواهم‌ افروخت‌ كه‌ تمامي‌ حوالي‌ آنها را خواهد سوزانيد. 33 يهوه‌ صبايوت‌ چنين‌ مي‌گويد: بني‌اسرائيل‌ و بني‌يهودا با هم‌ مظلوم‌ شدند و همه‌ آناني‌ كه‌ ايشان‌ را اسير كردند ايشان‌ را محكم‌ نگاه‌ مي‌دارند و از رها كردن‌ ايشان‌ ابا مي‌نمايند. 34 اما ولّي‌ ايشان‌ كه‌ اسم‌ او يهوه‌ صبايوت‌ مي‌باشد زورآور است‌ و دعوي‌ ايشان‌ را البته‌ انجام‌ خواهد داد و زمين‌ را آرامي‌ خواهد بخشيد و ساكنان‌ بابل‌ را بي‌آرام‌ خواهد ساخت‌. 35 خداوند مي‌گويد: شمشيري‌ بر كلدانيان‌ است‌ و بر ساكنان‌ بابل‌ و سرورانش‌ و حكيمانش‌. 36 شمشيري‌ بر كاذبان‌ است‌ و احمق‌ خواهند گرديد. شمشيري‌ بر جبّاران‌ است‌ و مشوّش‌ خواهند شد. 37 شمشيري‌ بر اسبانش‌ و بر ارابه‌هايش‌ مي‌باشد و بر تمامي‌ مخلوق‌ مختلف‌ كه‌ در ميانش‌ هستند و مثل‌ زنان‌ خواهند شد. شمشيري‌ بر خزانه‌هايش‌ است‌ و غارت‌ خواهد شد. 38 خشكسالي‌ بر آبهايش‌ مي‌باشد و خشك‌ خواهد شد زيرا كه‌ آن‌ زمين‌ بتها است‌ و بر اصنام‌ ديوانه‌ شده‌اند.39 بنابراين‌ وحوش‌ صحرا با گرگان‌ ساكن‌ خواهند شد و شترمرغ‌ در آن‌ سكونت‌ خواهد داشت‌ و بعد از آن‌ تا به‌ ابد مسكون‌ نخواهد شد و نسلاً بعد نسل‌ معمور نخواهد گرديد.» 40 خداوند مي‌گويد: «چنانكه‌ خدا سدوم‌ و عموره‌ و شهرهاي‌ مجاور آنها را واژگون‌ ساخت‌، همچنان‌ كسي‌ آنجا ساكن‌ نخواهد شد و احدي‌ از بني‌آدم‌ در آن‌ مأوا نخواهد گزيد. 41 اينك‌ قومي‌ از طرف‌ شمال‌ مي‌آيند و امّتي‌ عظيم‌ و پادشاهان‌ بسيار از كرانه‌هاي‌ جهان‌ برانگيخته‌ خواهند شد. 42 ايشان‌ كمان‌ و نيزه‌ خواهند گرفت‌. ايشان‌ ستم‌پيشه‌ هستند و ترحم‌ نخواهند نمود. آواز ايشان‌ مثل‌ شورش‌ دريا است‌ و بر اسبان‌ سوار شده‌، در برابر تو اي‌ دختر بابل‌ مثل‌ مردان‌ جنگي‌ صف‌آرايي‌ خواهند نمود. 43 پادشاه‌ بابل‌ آوازه‌ ايشان‌ را شنيد و دستهايش‌ سست‌ گرديد. و اَلَم‌ و درد او را مثل‌ زني‌ كه‌ مي‌زايد در گرفته‌ است‌. 44 اينك‌ او مثل‌ شير از طغيان‌ اردن‌ به‌ آن‌ مسكن‌ منيع‌ برخواهد آمد زيرا كه‌ من‌ ايشان‌ را در لحظه‌اي‌ از آنجا خواهم‌ راند. و كيست‌ آن‌ برگزيده‌اي‌ كه‌ او را بر آن‌ بگمارم‌؟ زيرا كيست‌ كه‌ مثل‌ من‌ باشد و كيست‌ كه‌ مرا به‌ محاكمه‌ بياورد و كيست‌ آن‌ شباني‌ كه‌ به‌ حضور من‌ تواند ايستاد؟» 45 بنابراين‌ مشورت‌ خداوند را كه‌ درباره‌ بابل‌ نموده‌ است‌ و تقديرهاي‌ او را كه‌ درباره‌ زمين‌ كلدانيان‌ فرموده‌ است‌ بشنويد. البته‌ ايشان‌ صغيران‌ گله‌ را خواهند ربود و هر آينه‌ مسكن‌ ايشان‌ را براي‌ ايشان‌ خراب‌ خواهد ساخت‌. 46 از صداي‌ تسخير بابل‌ زمين‌ متزلزل‌ شد و آواز آن‌ در ميان‌ امّت‌ها مسموع‌ گرديد.
ترجمه تفسیری


كلام‌ خداوند درباره‌ بابل‌
اينست‌ سخناني‌ كه‌ خداوند عليه‌ بابل‌ ومردم‌ آن‌ به‌ من‌ فرمود:
2 «به‌ همه‌ قومها اعلام‌ كنيد و بگوييد كه‌ بابل‌ ويران‌ خواهد شد! بت‌ مردوك‌ و ساير بتهاي‌ بابل‌ سرافكنده‌ و رسوا خواهند شد! 3 زيرا قومي‌ از سوي‌ شمال‌ بر بابل‌ هجوم‌ خواهد آورد و آن‌ را ويران‌ خواهد كرد، و ديگر كسي‌ در آن‌ ساكن‌ نخواهد شد بلكه‌ همه‌، چه‌ انسان‌ و چه‌ حيوان‌، از آنجا خواهند گريخت‌.
4 «در آن‌ زمان‌، مردم‌ اسرائيل‌ و يهودا، هر دو گريه‌كنان‌ خواهند آمد و خداوند، خداي‌ خود را خواهند طلبيد. 5 آنها راه‌ اورشليم‌ را جويا خواهند شد تا به‌ آنجا بازگردند. ايشان‌ با تمام‌ قلب‌ بسوي‌ من‌ باز خواهند گشت‌ و با من‌ عهدي‌ ابدي‌ خواهند بست‌ و آن‌ را هرگز نخواهند شكست‌.
6 «قوم‌ من‌ مانند گوسفندان‌ گمشده‌ مي‌باشند؛ چوپانانشان‌ ايشان‌ را گمراه‌ كرده‌ و در ميان‌ كوه‌ها آواره‌ نموده‌اند. گوسفندان‌ نيز راه‌ خود را گم‌ كرده‌اند و نمي‌دانند چگونه‌ به‌ آغل‌ بازگردند. 7 دشمناني‌ كه‌ به‌ ايشان‌ برمي‌خورند، ايشان‌ را مي‌درند و مي‌گويند: «ما اجازه‌ داريم‌ كه‌ با ايشان‌ اينگونه‌ رفتار كنيم‌، چون‌ برضد خداوند، خداي‌ عادل‌ كه‌ اميد اجدادشان‌ بود، گناه‌ كرده‌اند.»
8 «ولي‌ حال‌ اي‌ قوم‌ من‌، از بابل‌ فرار كنيد! از آنجا بيرون‌ بياييد تا بقيه‌ هم‌ بدنبالتان‌ بيايند. 9 زيرا من‌ لشكر بزرگي‌ از قومهاي‌ نيرومند شمال‌ را برخواهم‌ انگيخت‌ تا بر بابل‌ هجوم‌ آورند و نابودش‌ كنند؛ تيرهاي‌ آنها همگي‌ به‌ هدف‌ خواهند خورد و خطا نخواهند رفت‌! 10 بابل‌ را غارت‌ خواهند كرد و غنيمت‌ فراوان‌ نصيب‌ غارت‌ كنندگان‌ خواهد شد.
11 «اي‌ مردم‌ بابل‌، اي‌ غارت‌كنندگان‌ قوم‌ من‌، شماشاديد و همچون‌ گاوهاي‌ پروار در چراگاه‌هاي‌ سبز وخرم‌ مي‌چريد و مانند اسب‌هاي‌ نر شيهه‌ مي‌زنيد و سرمستيد! 12 ولي‌ بدانيد كه‌ شهر پرآوازه‌ شما نيز تحقير و رسوا خواهد شد. بابل‌ سرزميني‌ خواهد شد بي‌اهميت‌، با بيابانهاي‌ خشك‌ و سوزان‌. 13 در اثر خشم‌ و غضب‌ من‌، بابل‌ متروك‌ و بكلي‌ ويران‌ خواهد شد و هر كه‌ از آنجا عبور كند، مبهوت‌ و متحير خواهد گرديد.
14 «اي‌ قومهاي‌ اطراف‌، براي‌ جنگ‌ با بابل‌ آماده‌ شويد! اي‌ تيراندازان‌، همه‌ تيرهايتان‌ را بسوي‌ او رها كنيد، چون‌ به‌ من‌ گناه‌ ورزيده‌ است‌. 15 از هر سو بر او فرياد جنگ‌ برآوريد. بنگريد! تسليم‌ مي‌شود! ديوارهاي‌ بابل‌ فرو مي‌ريزد! اين‌ انتقام‌ من‌ است‌! همان‌ بلايي‌ را كه‌ بر سر ديگران‌ آورد، بر سر او بياوريد. 16 نگذاريد برزگرها در آنجا تخم‌ بكارند و دروكنندگان‌ درو نمايند؛ همه‌ غريباني‌ كه‌ در آنجا هستند به‌ سرزمين‌ خود فرار كنند، چون‌ شمشير دشمن‌ امان‌ نخواهد داد.
17 «قوم‌ اسرائيل‌ مانند گوسفنداني‌ هستند كه‌ مورد حمله‌ شيران‌ قرار گرفته‌اند. اول‌ پادشاه‌ آشور آنها را دريد، سپس‌ نبوكدنصر، پادشاه‌ بابل‌، استخوانهاي‌ ايشان‌ را خرد كرد. 18 از اين‌ رو من‌، خداوند قادر متعال‌، خداي‌ اسرائيل‌، پادشاه‌ بابل‌ و سرزمين‌ او را مجازات‌ خواهم‌ كرد، همانطور كه‌ پادشاه‌ آشور را مجازات‌ نمودم‌؛ 19 و قوم‌ اسرائيل‌ را به‌ سرزمين‌ خودشان‌ باز خواهم‌ گرداند تا مانند گوسفندان‌ در چراگاه‌هاي‌ كرمل‌ و باشان‌ چرا كنند و بار ديگر در كوه‌هاي‌ افرايم‌ و جلعاد شادي‌ نمايند. 20 در آن‌ زمان‌ در اسرائيل‌ و يهودا گناهي‌ پيدا نخواهد شد، چون‌ گناه‌ بازماندگانشان‌ را خواهم‌ آمرزيد.
21 «اي‌ مردان‌ جنگي‌، برضد سرزمين‌ مراتايم‌ و اهالي‌ فقود برخيزيد ! همچنانكه‌ دستور داده‌ام‌، همه‌ را بكشيد و از بين‌ ببريد. 22 بگذاريد فرياد جنگ‌ و ناله‌ نابودي‌ از آن‌ سرزمين‌ برخيزد! 23 بابل‌، مانند چكشي‌ تمام‌ جهان‌ را خرد كرد، ولي‌ حال‌، آن‌چكش‌، خود شكسته‌ و خرد شده‌ است‌. بابل‌ در ميان‌ قومها مطرود و منزوي‌ گرديده‌ است‌! 24 اي‌ بابل‌، بدون‌ آنكه‌ بداني‌، در دامي‌ كه‌ برايت‌ گذاشته‌ بودم‌ گرفتار شده‌اي‌، چون‌ با من‌ دشمني‌ نمودي‌!
25 «من‌ اسلحه‌ خانه‌ خود را گشوده‌ و اسلحه‌ خشم‌ و غضب‌ خود را بيرون‌ آورده‌ام‌! من‌ با مردم‌ بابل‌ كار دارم‌! 26 از سرزمين‌هاي‌ دور دست‌ به‌ جنگ‌ بابل‌ بياييد! انبارهاي‌ غله‌اش‌ را خالي‌ كنيد؛ ديوارهايش‌ را فرو ريزيد، خانه‌هايش‌ را ويران‌ سازيد؛ همه‌ جا را با خاك‌ يكسان‌ كنيد؛ چيزي‌ باقي‌ نگذاريد! 27 سربازانش‌ را بكشيد، همه‌ را از دم‌ تيغ‌ بگذرانيد. واي‌ برحال‌ بابلي‌ها! زمان‌ نابودي‌شان‌ فرا رسيده‌ است‌!
28 «ولي‌ قوم‌ من‌ جان‌ سالم‌ بدر خواهند برد. ايشان‌ به‌ سرزمين‌ خود بازخواهند گشت‌ تا خبر دهند كه‌ من‌ چگونه‌ از كساني‌ كه‌ خانه‌ام‌ را خراب‌ كرده‌اند، انتقام‌ گرفته‌ام‌.
29 «كمانداران‌ و تيراندازان‌ را جمع‌ كنيد تا به‌ بابل‌ بيايند و شهر را محاصره‌ كنند، طوري‌ كه‌ هيچكس‌ نتواند بگريزد. همان‌ بلايي‌ را كه‌ بابل‌ بر سر ديگران‌ آورد، بر سرش‌ بياوريد، چون‌ از روي‌ تكبر، به‌ من‌، خداوند مقدس‌ اسرائيل‌ بي‌احترامي‌ كرده‌ است‌. 30 بنابراين‌ جوانان‌ او در كوچه‌ها افتاده‌، خواهند مرد و همه‌ مردان‌ جنگي‌اش‌ كشته‌ خواهند شد. 31 اي‌ سرزمين‌ مغرور، من‌ برضد تو هستم‌، چون‌ روز مكافاتت‌ رسيده‌ است‌. 32 اي‌ سرزمين‌ متكبر، تو لغزيده‌، فروخواهي‌ افتاد و هيچكس‌ تو را برپا نخواهد كرد. من‌ در شهرهاي‌ بابل‌ آتشي‌ خواهم‌ افروخت‌ كه‌ همه‌ چيز را در اطراف‌ خود بسوزاند.»
33 خداوند قادر متعال‌ مي‌فرمايد: «بر مردم‌ اسرائيل‌ و يهودا ظلم‌ شده‌ است‌. آناني‌ كه‌ ايشان‌ را اسير كرده‌اند، سخت‌ مراقبشان‌ هستند و نمي‌گذارند رهايي‌ يابند. 34 ولي‌ من‌ كه‌ نجات‌ دهنده‌ ايشان‌ مي‌باشم‌، نيرومندم‌ و نامم‌ خداوند قادر متعال‌ مي‌باشد و از ايشان‌ حمايت‌ نموده‌، آرامش‌ و آزادي‌ را به‌ ايشان‌ بازخواهم‌ گرداند.
«اما اهالي‌ بابل‌، هرگز روي‌ آرامش‌ را نخواهند ديد! 35 شمشير هلاكت‌ بر ساكنان‌ بابل‌ و بر بزرگان‌ وحكيمانش‌ فرو خواهد آمد. 36 تمام‌ حكيمان‌ دروغينش‌، احمق‌ خواهند شد! در دل‌ مردان‌ شجاع‌ جنگي‌اش‌ ترس‌ و هراس‌ خواهد افتاد! 37 اسبها و عرابه‌هايش‌ در جنگ‌ از بين‌ خواهند رفت‌ و سربازان‌ مزدورش‌ مانند زنان‌، از ترس‌ ضعف‌ خواهند كرد. خزانه‌هايش‌ نيز همه‌ غارت‌ خواهند شد؛ 38 حتي‌ ذخاير آبش‌ نيز از بين‌ خواهند رفت‌. چون‌ تمام‌ سرزمين‌ از بتها پر است‌ و مردم‌ ديوانه‌وار به‌ آنها عشق‌ مي‌ورزند.
39 «از اين‌ رو بابل‌، لانه‌ شترمرغها و شغالها و مسكن‌ حيوانات‌ وحشي‌ خواهد شد. ديگر هرگز انساني‌ در آن‌ زندگي‌ نخواهد كرد و براي‌ هميشه‌ ويران‌ خواهد ماند. 40 همانگونه‌ كه‌ شهرهاي‌ سدوم‌ و عموره‌ و آباديهاي‌ اطراف‌ آنها را از بين‌ بردم‌، بابل‌ را نيز ويران‌ خواهم‌ ساخت‌ و ديگر كسي‌ در آنجا زندگي‌ نخواهد كرد.
41 «بنگريد! سپاهي‌ بزرگ‌ از طرف‌ شمال‌ مي‌آيد! پادشاهان‌ بسيار از سرزمين‌هاي‌ مختلف‌ براي‌ جنگ‌ مهيا مي‌شوند. 42 آنها سلاح‌هاي‌ خود را برداشته‌اند و براي‌ كشتار آماده‌اند. ايشان‌ سنگدلند و به‌ كسي‌ رحم‌ نمي‌كنند! فرياد آنان‌ مانند خروش‌ درياست‌. اي‌ بابل‌، ايشان‌ سوار براسب‌، به‌ تاخت‌ به‌ جنگ‌ تو مي‌آيند.
43 «وقتي‌ خبر به‌ پادشاه‌ بابل‌ برسد، دستهايش‌ سست‌ شده‌، زانوهايش‌ خواهد لرزيد و همچون‌ زني‌ كه‌ درد زايمان‌ داشته‌ باشد، به‌ خود خواهد پيچيد.
44 «همانگونه‌ كه‌ شيري‌ از جنگل‌هاي‌ اردن‌ بيرون‌ مي‌آيد و ناگهان‌ به‌ گوسفندان‌ در حال‌ چريدن‌ هجوم‌ مي‌آورد، من‌ نيز ناگهان‌ بر بابلي‌ها هجوم‌ آورده‌، ايشان‌ را از سرزمينشان‌ بيرون‌ خواهم‌ راند. آنگاه‌ شخص‌ مورد نظر خود را تعيين‌ خواهم‌ نمود تا بر ايشان‌ حكومت‌ كند. زيرا كيست‌ كه‌ مثل‌ من‌ باشد و كيست‌ كه‌ بتواند از من‌ بازخواست‌ كند؟ كدام‌ رهبر است‌ كه‌ با من‌ مخالفت‌ نمايد؟ 45 بنابراين‌، اراده‌ من‌ درباره‌ بابل‌ و مردم‌ آن‌ اينست‌ كه‌ دشمن‌، آنها و حتي‌ كودكانشان‌ را به‌ زور ببرد، و همه‌ چيزشان‌ را نابود كند. 46 از صداي‌ شكست‌ بابل‌، زمين‌ خواهد لرزيد و قومها فرياد مردم‌ آن‌ را خواهند شنيد.»

راهنما



باب‌هاي‌ 50 و 51 . پيشگويي‌ سقوط‌ بابل‌

در اين‌ بابها نيز، به‌ همان‌ گونه‌ كه‌ اشعيا قبلاً نبوت‌ كرده‌ بود (اشعيا 13 : 17 - 22)، سقوط‌ و نابودي‌ هميشگي‌ بابل‌ با بياني‌ كه‌ ابهت‌ و عظمت‌ مطلب‌ را مي‌رساند، پيشگويي‌ شده‌ است‌ (51 : 37 - 43). از مديان‌ كه‌ رهبري‌ جمعيت‌ امت‌هاي‌ عظيم‌ را بعهده‌ داشت‌، بعنوان‌ فاتح‌ ياد شده‌ است‌ (50 : 9 ؛ 11:51 و 27 و 28). اين‌ دو باب‌ كه‌ بيانگر هلاكت‌ بابل‌ مي‌باشد، هفت‌ سال‌ پيش‌ از آنكه‌ نبوكدنصر اورشليم‌ را بسوزاند، بطور مجزايي‌ در طوماري‌ نوشته‌ شد و به‌ همراه‌ هيئتي‌ كه‌ صدقياي‌ پادشاه‌ در رأس‌ آن‌ قرار داشت‌ به‌ بابل‌ فرستاده‌ شد (51 : 59 - 64). اين‌ طومار مي‌بايست‌ براي‌ عموم‌ مردم‌ خوانده‌ مي‌شد و سپس‌ با تشريفات‌ خاصي‌ در حالي‌ كه‌ اين‌ كلمات‌ گفته‌ مي‌شد كه‌ «همچنين‌ بابل‌ غرق‌ خواهد گرديد و ديگر بر پا نخواهد شد»، در رود فرات‌ انداخته‌ مي‌شد.

 

  • مطالعه 1171 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %14 %547 %1394 %12:%بهمن