49 کلام خدا در باره بنی عمون، ادوم، دمشق، عیلام

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب ارمیا)



كلام‌ خدا دربارة‌ بني‌عمّون‌
درباره‌ بني‌عمّون‌، خداوند چنين‌مي‌گويد: «آيا اسرائيل‌ پسران‌ ندارد و آيا او را وارثي‌ نيست‌؟ پس‌ چرا مَلْكُم‌ جاد را به‌ تصرّف‌ آورده‌ و قوم‌ او در شهرهايش‌ ساكن‌ شده‌اند؟ 2 لهذا اينك‌ خداوند مي‌گويد: ايّامي‌ مي‌آيد كه‌ نعره‌ جنگ‌ را در رَبّه‌ بني‌عمّون‌ خواهم‌ شنوانيد و تلّ ويران‌ خواهد گشت‌ و دهاتش‌ به‌ آتش‌ سوخته‌ خواهد شد. و خداوند مي‌گويد كه‌ اسرائيل‌ متصرّفان‌ خويش‌ را به‌ تصرّف‌ خواهد آورد.» 3 اي‌ حشبون‌ ولوله‌ كن‌، زيرا كه‌ عاي‌ خراب‌ شده‌ است‌. اي‌ دهات‌ رَبّه‌ فرياد برآوريد و پلاس‌ پوشيده‌، ماتم‌ گيريد و بر حصارها گردش‌ نماييد. زيرا كه‌ مَلْكُم‌ با كاهنان‌ و سروران‌ خود با هم‌ به‌ اسيري‌ مي‌روند. 4 اي‌ دختر مرتّد چرا از واديها يعني‌ واديهاي‌ برومند خود فخر مي‌نمايي‌؟ اي‌ تو كه‌ به‌ خزاين‌ خود توكّل‌ مي‌نمايي‌ (و مي‌گويي‌) كيست‌ كه‌ نزد من‌ تواند آمد؟ 5 اينك‌ خداوند يهوه‌ صبايوت‌ مي‌گويد: «من‌ از جميع‌ مجاورانت‌ خوف‌ بر تو خواهم‌ آورد و هر يكي‌ از شما پيش‌ روي‌ خود پراكنده‌ خواهد شد و كسي‌ نخواهد بود كه‌ پراكندگان‌ را جمع‌ نمايد. 6 ليكن‌ خداوند مي‌گويد: بعد از اين‌ اسيران‌ بني‌عمّون‌ را باز خواهم‌ آورد.»
كلام‌ خدا دربارة‌ ادوم‌
7 درباره‌ ادوم‌ يهوه‌ صبايوت‌ چنين‌ مي‌گويد: «آيا ديگر حكمت‌ در تيمان‌ نيست‌؟ و آيا مشورت‌ از فهيمان‌ زايل‌ شده‌ و حكمت‌ ايشان‌ نابود گرديده‌ است‌؟ 8 اي‌ ساكنان‌ دَدان‌ بگريزيد و رو تافته‌ در جايهاي‌ عميق‌ ساكن‌ شويد. زيرا كه‌ بلاي‌ عيسو و زمان‌ عقوبت‌ وي‌ را بر او خواهم‌ آورد. 9 اگر انگورچينان‌ نزد تو آيند، آيا بعضي‌ خوشه‌ها را نمي‌گذارند؟ و اگر دزدان‌ در شب‌ (آيند)، آيا به‌ قدر كفايت‌ غارت‌ نمي‌نمايند؟ 10 اما من‌ عيسو را برهنه‌ ساخته‌ و جايهاي‌ مخفي‌ او را مكشوف‌ گردانيده‌ام‌ كه‌ خويشتن‌ را نتواند پنهان‌ كرد. ذريّت‌ او و برادران‌ و همسايگانش‌ هلاك‌ شده‌اند و خودش‌ نابود گرديده‌ است‌. 11 يتيمان‌ خود را ترك‌ كن‌ و من‌ ايشان‌ را زنده‌ نگاه‌ خواهم‌ داشت‌ و بيوه‌زنانت‌ بر من‌ توكّل‌ بنمايند. 12 زيرا خداوند چنين‌ مي‌گويد: اينك‌ آناني‌ كه‌ رسم‌ ايشان‌ نبود كه‌ اين‌ جام‌ را بنوشند، البته‌ خواهند نوشيد و آيا تو بي‌سزا خواهي‌ ماند؟ بي‌سزا نخواهي‌ ماند بلكه‌ البته‌ خواهي‌ نوشيد. 13 زيرا خداوند مي‌گويد به‌ ذات‌ خودم‌ قسم‌ مي‌خورم‌ كه‌ بُصْرَه‌ مورد دهشت‌ و عار و خرابي‌ و لعنت‌ خواهد شد و جميع‌ شهرهايش‌ خرابه‌ ابدي‌ خواهد گشت‌. 14 از جانب‌ خداوند خبري‌ شنيدم‌ كه‌ رسولي‌ نزد امّت‌ها فرستاده‌ شده‌، (مي‌گويد): جمع‌ شويد و بر او هجوم‌ آوريد و براي‌ جنگ‌ برخيزيد! 15 زيرا كه‌ هان‌ من‌ تو را كوچكترين‌ امّت‌ها و در ميان‌ مردم‌ خوار خواهم‌ گردانيد. 16 اي‌ كه‌ در شكافهاي‌ صخره‌ ساكن‌ هستي‌ وبلندي‌ تلّها را گرفته‌اي‌، هيبت‌ تو و تكبّر دلت‌ تو را فريب‌ داده‌ است‌. اگر چه‌ مثل‌ عقاب‌ آشيانه‌ خود را بلند بسازي‌، خداوند مي‌گويد كه‌ من‌ تو را از آنجا فرود خواهم‌ آورد. 17 و ادوم‌ محّل‌ تعّجب‌ خواهد گشت‌ به‌ حدي‌ كه‌ هركه‌ از آن‌ عبور نمايد متحيّر شده‌، به‌ سبب‌ همه‌ صدماتش‌ صفير خواهد زد. 18 خداوند مي‌گويد: چنانكه‌ سَدوم‌ و عَموره‌ و شهرهاي‌ مجاور آنها واژگون‌ شده‌ است‌، همچنان‌ كسي‌ در آنجا ساكن‌ نخواهد شد و احدي‌ از بني‌آدم‌ در آن‌ مأوا نخواهد گزيد. 19 اينك‌ او مثل‌ شير از طغيان‌ اردن‌ به‌ آن‌ مسكن‌ منيع‌ برخواهد آمد، زيرا كه‌ من‌ وي‌ را در لحظه‌اي‌ از آنجا خواهم‌ راند. و كيست‌ آن‌ برگزيده‌اي‌ كه‌ او را بر آن‌ بگمارم‌؟ زيرا كيست‌ كه‌ مثل‌ من‌ باشد و كيست‌ كه‌ مرا به‌ محاكمه‌ بياورد و كيست‌ آن‌ شباني‌ كه‌ به‌ حضور من‌ تواند ايستاد؟»
20 بنابراين‌ مشورت‌ خداوند را كه‌ درباره‌ ادوم‌ نموده‌ است‌ و تقديرهاي‌ او را كه‌ درباره‌ ساكنان‌ تيمان‌ فرموده‌ است‌ بشنويد. البته‌ ايشان‌ صغيران‌ گله‌ را خواهند ربود و هر آينه‌ مسكن‌ ايشان‌ را براي‌ ايشان‌ خراب‌ خواهد ساخت‌. 21 از صداي‌ افتادن‌ ايشان‌ زمين‌ متزلزل‌ گرديد و آواز فرياد ايشان‌ تا به‌ بحر قلزم‌ مسموع‌ شد. 22 اينك‌ او مثل‌ عقاب‌ برآمده‌، پرواز مي‌كند و بالهاي‌ خويش‌ را بر بصره‌ پهن‌ مي‌نمايد و دل‌ شجاعان‌ ادوم‌ در آن‌ روز مثل‌ دل‌ زني‌ كه‌ درد زه‌ داشته‌ باشد خواهد شد.
كلام‌ خدا درباره‌ دمشق‌
23 درباره‌ دمشق‌: «حَمات‌ و اَرْفاد خجل‌ گرديده‌اند زيرا كه‌ خبر بد شنيده‌، گداخته‌ شده‌اند.بر دريا اضطراب‌ است‌ و نمي‌تواند آرام‌ شود. 24 دمشق‌ ضعيف‌ شده‌، روبه‌فرار نهاده‌ و لرزه‌ او را درگرفته‌ است‌. آلام‌ و دردها او را مثل‌ زني‌ كه‌ مي‌زايد گرفته‌ است‌. 25 چگونه‌ شهر نامور و قريه‌ ابتهاج‌ من‌ متروك‌ نشده‌ است‌؟ 26 لهذا يَهُوَه‌ صبايوت‌ مي‌گويد: جوانان‌ او در كوچه‌هايش‌ خواهند افتاد و همه‌ مردان‌ جنگي‌ او در آن‌ روز هلاك‌ خواهند شد. 27 و من‌ آتش‌ در حصارهاي‌ دمشق‌ خواهم‌ افروخت‌ و قصرهاي‌ بِنْهَدَدْ را خواهد سوزانيد.»
كلام‌ خدا درباره‌ قيدار و حاصور
28 درباره‌ قيدار و ممالك‌ حاصور كه‌ نَبُوكَدْرَصَّرْ پادشاه‌ بابِل‌ آنها را مغلوب‌ ساخت‌، خداوند چنين‌ مي‌گويد: «برخيزيد و برقيدار هجوم‌ آوريد و بني‌مشرق‌ را تاراج‌ نماييد. 29 خيمه‌ها و گله‌هاي‌ ايشان‌ را خواهند گرفت‌. پرده‌ها و تمامي‌ اسباب‌ و شتران‌ ايشان‌ را براي‌ خويشتن‌ خواهند بُرد و بر ايشان‌ ندا خواهند داد كه‌ خوف‌ از هر طرف‌! 30 بگريزيد و به‌ زودي‌ هر چه‌ تمامتر فرار نماييد. اي‌ ساكنان‌ حاصور در جايهاي‌ عميق‌ ساكن‌ شويد. زيرا خداوند مي‌گويد: نبوكدرصّر پادشاه‌ بابل‌ به‌ ضدّ شما مشورتي‌ كرده‌ و به‌ خلاف‌ شما تدبيري‌ نموده‌ است‌. 31 خداوند فرموده‌ است‌ كه‌ برخيزيد و بر امّت‌ مطمئن‌ كه‌ در امنيّت‌ ساكن‌اند هجوم‌ آوريد. ايشان‌ را نه‌ دروازه‌ها و نه‌ پشت‌بندها است‌ و به‌ تنهايي‌ ساكن‌ مي‌باشند. 32 خداوند مي‌گويد كه‌ شتران‌ ايشان‌ تاراج‌ و كثرت‌ مواشي‌ ايشان‌ غارت‌ خواهد شد و آناني‌ را كه‌ گوشه‌هاي‌ موي‌ خود رامي‌تراشند بسوي‌ هر باد پراكنده‌ خواهم‌ ساخت‌ و هلاكت‌ ايشان‌ را از هر طرف‌ ايشان‌ خواهم‌ آورد. 33 و حاصور مسكن‌ شغالها و ويرانه‌ ابدي‌ خواهد شد به‌ حدي‌ كه‌ كسي‌ در آن‌ ساكن‌ نخواهد گرديد و احدي‌ از بني‌آدم‌ در آن‌ مأوا نخواهد گزيد.»
كلام‌ خدا درباره‌ عيلام‌
34 كلام‌ خداوند درباره‌ عيلام‌ كه‌ بر ارميا نبي‌ در ابتداي‌ سلطنت‌ صدقيّا پادشاه‌ يهودا نازل‌ شده‌، گفت‌: 35 «يهوه‌ صبايوت‌ چنين‌ مي‌گويد: اينك‌ من‌ كمان‌ عيلام‌ و مايه‌ قوّت‌ ايشان‌ را خواهم‌ شكست‌. 36 و چهار باد را از چهار سمت‌ آسمان‌ بر عيلام‌ خواهم‌ وزانيد و ايشان‌ را بسوي‌ همه‌ اين‌ بادها پراكنده‌ خواهم‌ ساخت‌ به‌ حدي‌ كه‌ هيچ‌ امّتي‌ نباشد كه‌ پراكندگان‌ عيلام‌ نزد آنها نيايند. 37 و اهل‌ عيلام‌ را به‌ حضور دشمنان‌ ايشان‌ و به‌ حضور آناني‌ كه‌ قصد جان‌ ايشان‌ دارند مشوّش‌ خواهم‌ ساخت‌. و خداوند مي‌گويد كه‌ بر ايشان‌ بلا يعني‌ حدّت‌ خشم‌ خويش‌ را وارد خواهم‌ آورد و شمشير را در عقب‌ ايشان‌ خواهم‌ فرستاد تا ايشان‌ را بالكلّ هلاك‌ سازم‌. 38 و خداوند مي‌گويد: من‌ كرسي‌ خود را در عيلام‌ برپا خواهم‌ نمود و پادشاه‌ و سروران‌ را از آنجا نابود خواهم‌ ساخت‌. 39 ليكن‌ خداوند مي‌گويد: در ايّام‌ آخر اسيران‌ عيلام‌ را باز خواهم‌ آورد.»
ترجمه تفسیری


كلام‌ خدا درباره‌ عموني‌ها
خداوند در باره‌ عموني‌ها چنين‌ مي‌فرمايد: «اي‌ شما كه‌ بت‌ ملكوم‌ را مي‌پرستيد، چرا شهرهاي‌ قبيله‌ جاد را تصرف‌ كرده‌ايد و در آنها ساكن‌ شده‌ايد؟ مگر تعداد بني‌اسرائيل‌ براي‌ پر كردن‌ اين‌ شهرها كافي‌ نمي‌باشد؟ آيا كسي‌ نيست‌ كه‌ از اين‌ شهرها دفاع‌ كند؟ 2 بنابراين‌ روزي‌ خواهد رسيد كه‌ شما را براي‌ اين‌ كار، مجازات‌ خواهم‌ كرد و پايتخت‌ شما، ربه‌ را ويران‌ خواهم‌ نمود. ربه‌ با خاك‌ يكسان‌ خواهد شد و آباديهاي‌ اطرافش‌ در آتش‌ خواهد سوخت‌. آنگاه‌ بني‌اسرائيل‌ خواهند آمد و زمين‌هاي‌ خود را دوباره‌ تصاحب‌ خواهند نمود. همانگونه‌ كه‌ ديگران‌ را بي‌خانمان‌ كرديد، شما را بي‌خانمان‌ خواهند ساخت‌.
3 «اي‌ مردم‌ حشبون‌ ناله‌ كنيد، زيرا عاي‌ ويران‌ شده‌ است‌! اي‌ دختران‌ ربه‌ گريه‌ كنيد و لباس‌ عزا بپوشيد! ماتم‌ بگيريد و پريشان‌ حال‌ به‌ اينسو و آنسو بدويد؛ چون‌ بت‌ شما ملكوم‌ با تمام‌ كاهنان‌ و بزرگانش‌ به‌ تبعيد برده‌ خواهد شد. 4 اي‌ قوم‌ ناسپاس‌، شما به‌ دره‌هاي‌ حاصلخيزتان‌ مي‌باليد، ولي‌ همگي‌ آنها بزودي‌ نابود خواهند شد. شما به‌ قدرت‌ خود تكيه‌ مي‌كنيد و گمان‌ مي‌بريد هرگز كسي‌ جرأت‌ نخواهد كرد به‌ شما حمله‌ كند. 5 ولي‌ من‌، خداوند قادر متعال‌،شما را از هرسو به‌ وحشت‌ خواهم‌ انداخت‌، زيرا قومهاي‌ همسايه‌، شما را از سرزمين‌تان‌ بيرون‌ خواهند نمود و كسي‌ نخواهد بود كه‌ فراريان‌ را دوباره‌ جمع‌ كند. 6 ولي‌ درآينده‌ بار ديگر كاميابي‌ را به‌ عموني‌ها باز خواهم‌ گرداند.»

كلام‌ خدا درباره‌ ادومي‌ها
7 خداوند قادر متعال‌ به‌ ادومي‌ها چنين‌ مي‌فرمايد: «آن‌ مردان‌ حكيم‌ و داناي‌ شما كجا هستند؟ آيا درتمام‌ شهر تيمان‌ يكي‌ نيز باقي‌ نمانده‌ است‌؟ 8 اي‌ مردم‌ ددان‌، به‌ دورترين‌ نقاط‌ صحرا فرار كنيد، چون‌ وقتي‌ ادوم‌ را مجازات‌ كنم‌، شما را هم‌ مجازات‌ خواهم‌ نمود! 9و10 آناني‌ كه‌ انگور مي‌چينند مقدار كمي‌ هم‌ براي‌ فقرا باقي‌ مي‌گذارند؛ حتي‌ دزدها نيز همه‌ چيز را نمي‌برند! ولي‌ من‌ سرزمين‌ عيسو را تماماً غارت‌ خواهم‌ كرد؛ مخفيگاه‌هايش‌ را نيز آشكار خواهم‌ ساخت‌ تا جايي‌ براي‌ پنهان‌ شدن‌ باقي‌ نماند. فرزندان‌، برادران‌ و همسايگان‌ او همه‌ نابود خواهند شد؛ خودش‌ نيز از بين‌ خواهد رفت‌. 11 اما من‌ از كودكان‌ يتيم‌ نگهداري‌ خواهم‌ كرد و چشم‌ اميد بيوه‌هايتان‌ به‌ من‌ خواهد بود.
12 «اگر شخص‌ بي‌گناه‌، رنج‌ و زحمت‌ مي‌بيند، چقدر بيشتر تو! زيرا تو بي‌سزا نخواهي‌ ماند بلكه‌ يقيناً جام‌ مجازات‌ را تماماً خواهي‌ نوشيد! 13 من‌ به‌ نام‌ خود قسم‌ خورده‌ام‌ كه‌ شهر بصره‌ با خاك‌ يكسان‌ شده‌، باعث‌ ترس‌ خواهد گرديد و همچنين‌ مورد نفرين‌ و تمسخر قرار خواهد گرفت‌ و دهات‌ اطرافش‌ براي‌ هميشه‌ خرابه‌ باقي‌ خواهد ماند.»
14 اين‌ خبر از جانب‌ خداوند به‌ من‌ رسيد:
«سفيري‌ نزد قومها خواهم‌ فرستاد تا از آنها دعوت‌ كند كه‌ عليه‌ ادوم‌ متحد شوند و آن‌ را از بين‌ ببرند. 15 من‌ ادوم‌ را در ميان‌ قومها و مـردم‌، كوچك‌ و خـوار خواهم‌ ساخت‌! 16 اي‌ ادوم‌، كه‌ در كوه‌هـا و در شكاف‌ صخره‌ها ساكن‌ هستي‌، شهرت‌ و غرور، فريبت‌ داده‌ است‌. اگر چه‌ آشيانه‌ات‌ مثل‌ عقاب‌ بر قله‌ كوه‌ها باشد، تو را از آنجا به‌ زير خواهم‌ كشيد.»
17 خداوند مي‌فرمايد: «سرنوشت‌ ادوم‌ وحشتناك‌است‌! هر كه‌ از آنجا عبور كند، از ديدنش‌ مبهوت‌ شده‌، به‌ وحشت‌ خواهد افتاد. 18 شهرها و آباديهاي‌ اطراف‌ آن‌، مثل‌ شهرهاي‌ سدوم‌ و عموره‌ خاموش‌ و بي‌صدا خواهند شد؛ ديگر كسي‌ در آنجا زندگي‌ نخواهد كرد. 19 همانگونه‌ كه‌ شيري‌ از جنگلهاي‌ اردن‌ بيرون‌ مي‌آيد و ناگهان‌ به‌ گوسفندان‌ در حال‌ چريدن‌ هجوم‌ مي‌آورد، من‌ نيز ناگهان‌ بر ادومي‌ها هجوم‌ آورده‌، ايشان‌ را از سرزمينشان‌ بيرون‌ خواهم‌ راند. آنگاه‌ شخص‌ مورد نظر خود را تعيين‌ خواهم‌ نمود تا برايشان‌ حكومت‌ كند. زيرا كيست‌ كه‌ مثل‌ من‌ باشد و كيست‌ كه‌ بتواند از من‌ بازخواست‌ كند؟ كدام‌ رهبر است‌ كه‌ با من‌ مخالفت‌ نمايد؟ 20 بنابراين‌ اراده‌ من‌ درمورد مردم‌ ادوم‌ و ساكنان‌ تيمان‌ اينست‌ كه‌ دشمن‌، آنها و حتي‌ كودكانشان‌ را به‌ زور ببرد و همه‌ چيزشان‌ را نابود كند.
21 «از صداي‌ شكست‌ ادوم‌، زمين‌ خواهد لرزيد. فرياد مردم‌ آن‌، تا درياي‌ سرخ‌ شنيده‌ خواهد شد. 22 دشمن‌ مانند عقابي‌ با بالهاي‌ گشوده‌ بر شهر بصره‌ پرواز كرده‌، بر آن‌ فرود خواهد آمد. در آن‌ روز، جنگاوران‌ ادوم‌ مانند زني‌ كه‌ در حال‌ زاييدن‌ است‌، هراسان‌ و پريشان‌ خواهند شد.»

كلام‌ خدا درباره‌ دمشق‌
23 خداوند درباره‌ دمشق‌ چنين‌ مي‌گويد:
«مردم‌ شهرهاي‌ حمات‌ و ارفاد وحشت‌ كرده‌اند، چون‌ خبر نابودي‌ خود را شنيده‌اند. دلشان‌ مثل‌ درياي‌ خروشان‌ و طوفاني‌، آشفته‌ است‌ و آرام‌ نمي‌گيرد. 24 مردم‌ دمشق‌ همه‌ ضعف‌ كرده‌، فرار مي‌كنند؛ همچون‌ زني‌ كه‌ مي‌زايد، همه‌ هراسان‌ و مضطربند. 25 چگونه‌ اين‌ شهر پرآوازه‌ و پرنشاط‌، متروك‌ شده‌ است‌! 26 در آن‌ روز، اجساد جوانانش‌ در كوچه‌ها خواهند افتاد و تمام‌ سربازانش‌ از بين‌ خواهند رفت‌. 27 من‌ ديوارهاي‌ دمشق‌ را به‌ آتش‌ خواهم‌ كشيد و قصرهاي‌ بنهدد پادشاه‌ را خواهم‌ سوزاند.»

كلام‌ خدا درباره‌ قيدار و حاصور
28 اين‌ پيشگويي‌ در باره‌ طايفه‌ قيدار و مردم‌نواحي‌ حاصور است‌ كه‌ به‌ دست‌ نبوكدنصر، پادشاه‌ بابل‌ مغلوب‌ شدند. خداوند مي‌فرمايد: «بر مردم‌ قيدار هجوم‌ بياوريد و اين‌ ساكنين‌ مشرق‌ زمين‌ را از بين‌ ببريد. 29 گله‌ و رمه‌ و خيمه‌هاي‌ ايشان‌ و هر چه‌ را در آنهاست‌ بگيريد و تمام‌ شترهايشان‌ را ببريد.
«مردم‌ از هر طرف‌ با ترس‌ و وحشت‌ فرياد برمي‌آورند و مي‌گويند: «ما محاصره‌ شده‌ايم‌ و از بين‌ خواهيم‌ رفت‌!»
30 «فرار كنيد! هر چه‌ زودتر بگريزيد. اي‌ اهالي‌ حاصور به‌ بيابانها پناه‌ ببريد، زيرا نبوكدنصر، پادشاه‌ بابل‌ برضد شما توطئه‌ چيده‌ و براي‌ نابودي‌ شما آماده‌ مي‌شود.»
31 خداوند به‌ نبوكدنصـر پادشاه‌، فرموده‌ است‌: «برو و به‌ آن‌ قبايل‌ چادرنشين‌ ثروتمند حمله‌ كن‌ كه‌ تصور مي‌كنند در رفاه‌ و امنيت‌ هستند و به‌ خود مي‌بالند كه‌ مستقل‌ مي‌باشند؛ شهرهاي‌ ايشان‌ نه‌ ديواري‌ دارد و نه‌ دروازه‌اي‌. 32 شترها و حيواناتشان‌ همه‌ از آن‌ تو خواهد شد. من‌ اين‌ مردم‌ را كه‌ گوشه‌هاي‌ موي‌ خود را مي‌تراشند، به‌ هر طرف‌ پراكنده‌ خواهم‌ ساخت‌ و از هر سو برايشان‌ بلا خواهم‌ فرستاد.»
33 خداوند مي‌فرمايد كه‌ حاصور مسكن‌ جانوران‌ صحرا خواهد شد و تا ابد ويران‌ خواهد ماند و ديگر كسي‌ هرگز در آن‌ زندگي‌ نخواهد كرد.

كلام‌ خداوند درباره‌ عيلام‌
34و35 در آغاز سلطنت‌ صدقيا، پادشاه‌ يهودا، خداوند قـادر متعـال‌ پيامـي‌ برضد عيـلام‌ به‌ مـن‌ داد و فرمود: «من‌ سپاه‌ عيلام‌ را درهم‌ خواهم‌ كوبيـد. 36 مردم‌ عيلام‌ را به‌ هرسو پراكنده‌ خواهم‌ ساخت‌ طوري‌ كه‌ هيچ‌ سرزميني‌ نباشد كه‌ آوارگان‌ عيلام‌ در آن‌ يافت‌ نشوند. 37 من‌ با خشم‌ شديد خود، عيلام‌ را دچار بلا و مصيبت‌ خواهم‌ كرد و ايشان‌ را به‌ دست‌دشمنانشان‌ خواهم‌ سپرد تا بكلي‌ نابودشـان‌ كنند. 38 من‌ پادشاه‌ و بزرگان‌ عيلام‌ را از بين‌ خواهم‌ برد و تخت‌ سلطنت‌ خود را در آنجا برقرار خواهم‌ نمـود. 39 ولي‌ درآينده‌، عيلام‌ را دوباره‌ كامياب‌ خواهم‌ ساخت‌.»

راهنما

باب‌ 49 . بني‌ عمون‌، ادوم‌، دمشق‌، حاصور، عيلام‌
در اين‌ باب‌ پيشگويي‌ شده‌ است‌ كه‌ نبوكدنصر بر اين‌ قوم‌ها سلطه‌ خواهد يافت‌، كه‌ چنين‌ نيز شد. بني‌عمون‌ (رجوع‌ كنيد به‌ ذيل‌ حزقيال‌ 25 : 1 - 11). ادّوم‌ (رجوع‌ كنيد به‌ ذيل‌ كتاب‌ عوبديا).
  • مطالعه 1208 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %14 %546 %1394 %12:%بهمن