ترجمه قدیمی گویا
|
نبوت بضد جوج
و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2 «اي پسر انسان نظر خود را بر جوج كه از زمين ماجوج و رئيس رُوش و ماشَك و توبال است بدار و بر او نبوّت نما. 3 و بگو خداوند يهوه چنين ميفرمايد: اينك من اي جوج رئيس رُوش و ماشَك و توبال به ضدّ تو هستم. 4 و تو را بر گردانيده، قلاّب خود را به چانهات ميگذارم و تو را با تمامي لشكرت بيرون ميآورم. اسبان و سواران كه جميع ايشان با اسلحه تمام آراسته، جمعيت عظيمي با سپرها و مِجِّنها و همگي ايشان شمشيرها به دست گرفته، 5 فارس و كُوش و فُوط با ايشان و جميع ايشان با سپر و خُود، 6 جُومَرْ و تمامي افواجش و خاندان توجَرْمَه از اطراف شمال با تمامي افواجش و قومهاي بسيار همراه تو. 7 پس مستعّد شو و تو و تمامي جمعيّتت كه نزد تو جمع شدهاند، خويشتن را مهيّا سازيد و تو مستحفظ ايشان باش. 8 بعد از روزهاي بسيار از تو تفقّد خواهد شد. و در سالهاي آخر به زميني كه از شمشير استرداد شده است، خواهي آمد كه آن از ميان قومهاي بسيار بر كوههاي اسرائيل كه به خرابه دايمي تسليم شده بود، جمع شده است و آن از ميان قومها بيرونآورده شده و تمامي اهلش به امنيّت ساكن ميباشند. 9 امّا تو بر آن خواهي برآمد و مثل باد شديد داخل آن خواهي شد و مانند ابرها زمين را خواهي پوشانيد. تو و جميع افواجت و قومهاي بسيار كه همراه تو ميباشند.»
10 خداوند يهوه چنين ميفرمايد: «در آن روز چيزها در دل تو خطور خواهد كرد و تدبيري زشت خواهي نمود. 11 و خواهي گفت: به زمين بيحصار برميآيم. بر كساني كه به اطمينان و امنيّت ساكنند ميآيم كه جميع ايشان بيحصارند و پشتبندها و دروازهها ندارند. 12 تا تاراج نمايي و غنيمت را ببري و دست خود را به خرابههايي كه معمور شده است و به قومي كه از ميان امّتها جمع شدهاند، بگرداني كه ايشان مواشي و اموال اندوختهاند و در وسط جهان ساكنند. 13 شَبا و دَدان و تجّار تَرْشيش و جميع شيران ژيان ايشان تو را خواهند گفت: آيا به جهت گرفتن غارت آمدهاي؟ و آيا به جهت بردن غنيمت جمعيت خود را جمع كردهاي تا نقره و طلا برداري و مواشي و اموال را بربايي و غارت عظيمي ببري؟
14 «بنابراين اي پسر انسان نبوّت نموده، جوج را بگو كه خداوند يهوه چنين ميفرمايد: در آن روز حيني كه قوم من اسرائيل به امنيّت ساكن باشند آيا تو نخواهي فهميد؟ 15 و از مكان خويش از اطراف شمال خواهي آمد تو و قومهاي بسيار همراه تو كه جميع ايشان اسب سوار و جمعيّتي عظيم و لشكري كثير ميباشند، 16 و بر قوم من اسرائيل مثل ابري كه زمين را پوشاند خواهي برآمد. در ايّام بازپسين اين به وقوع خواهد پيوست كه تو را به زمين خود خواهم آورد تا آنكه امّتها حيني كه من خويشتنرا در تو اي جوج به نظر ايشان تقديس كرده باشم مرا بشناسند.»
17 خداوند يهوه چنين ميگويد: «آيا تو آنكس نيستي كه در ايّام سلف به واسطه بندگانم انبياي اسرائيل كه در آن ايّام دربارهسالهاي بسيار نبوّت نمودند در خصوص تو گفتم كه تو را بر ايشان خواهم آورد؟ 18 خداوند يهوه ميگويد: در آن روز يعني در روزي كه جوج به زمين اسرائيل برميآيد، همانا حدّت خشم من به بينيام خواهد برآمد. 19 زيرا در غيرت و آتش خشم خود گفتهام كه هرآينه در آن روز تزلزل عظيمي در زمين اسرائيل خواهد شد. 20 و ماهيان دريا و مرغان هوا و حيوانات صحرا و همه حشراتي كه بر زمين ميخزند و همه مردماني كه بر روي جهانند به حضور من خواهند لرزيد و كوهها سرنگون خواهد شد و صخرهها خواهد افتاد و جميع حصارهاي زمين منهدم خواهد گرديد. 21 و خداوند يهوه ميگويد: من شمشيري بر جميع كوههاي خود به ضدّ او خواهم خواند و شمشير هر كس بر برادرش خواهد بود. 22 و با وبا و خون بر او عقوبت خواهم رسانيد. و باران سيّال و تگرگ سخت و آتش و گوگرد بر او و بر افواجش و بر قومهاي بسياري كه با وي ميباشند خواهم بارانيد. 23 و خويشتن را در نظر امّتهاي بسيار معظّم و قدّوس و معروف خواهم نمود و خواهند دانست كه من يهوه هستم.
پيشگويي بضد جوج
اين پيغام نيز از جانب خداوند به من رسيد:
«اي انسان خاكي، رو به سرزمين ماجوج كه در سمت شمال است بايست و بضد جوج، پادشاه ماشك و توبال پيشگويي كن. به او بگو كه خداوند ميفرمايد: «من بضد تو هستم. 4 قلاب در چانهات ميگذارم و تو را به سوي هلاكت ميكشم. سربازان پياده و سواران مسلح تو بسيج شده، سپاه بسيار بزرگ و نيرومندي تشكيل خواهند داد. 5 پارس، كوش، و فوط هم با تمام سلاحهاي خود به تو خواهند پيوست. 6 تمام لشكـر سرزمين جومر و توجرمه از شمـال، و نيز بسياري از قومهاي ديگر، به تو ملحق خواهند شد. 7 اي جوج، تو رهبر آنها هستي، پس آماده شو و تدارك جنگ ببين!
8 «پس از يك مدت طولاني از تو خواسته خواهد شد كه نيروهاي خود را بسيج كني. تو به سرزمين اسرائيل حمله خواهي كرد، سرزميني كه مردم آن از اسارت سرزمينهاي مختلف بازگشته و در سرزمين خود در امنيت ساكن شدهاند؛ 9 ولي تو و تمام همپيمانانت سپاهي بزرگ تشكيل خواهيد داد و مثل طوفاني سهمگين بر آنها فرود خواهيد آمد و مانند ابري سرزمين اسرائيل را خواهيد پوشاند.»
10 خداوند ميفرمايد: «در آن هنگام تو نقشههاي پليدي در سر خواهي پروراند؛ 11 و خواهي گفت: «اسرائيل يك مملكت بيدفاع است و شهرهايش حصار ندارند! به جنگ آن ميروم و اين قوم را كه در كمال امنيت و اطمينان زندگي ميكنند، از بين ميبرم! 12 به آن شهرهايي كه زماني خـراب بودند، ولي اينك آباد گشته و از مردمي پر شدهاند كه از سرزمينهاي ديگر بازگشتهاند، حمله ميكنم و غنايمفراوان بدست ميآورم و بسياري را اسير ميكنم. زيرا اكنون اسرائيل گاو و گوسفند و ثروت بسيار دارد و مركز تجارت دنياست.»
13 «مردم سبا و ددان، وتجار ترشيش به تو خواهند گفت: «آيا با سپاه خود آمدهاي تا طلا و نقره و اموال ايشان را غارت كني و حيواناتشان را با خود ببري؟»
14 خداوند به جوج ميفرمايد: «زماني كه قوم من در مملكت خود در امنيت زندگي كنند، تو بر ميخيزي و 15و16 با سپاه عظيم خود از شمال ميآيي و مثل ابر زمين را ميپوشاني. اين، در آينده دور اتفاق خواهد افتاد. من تو را به جنگ سرزمين خود ميآورم، ولي بعد در برابر چشمان همه قومها تو را از ميان برميدارم تا به همه آنها قدوسيت خود را نشان دهم و تا آنها بدانند كه من خدا هستم.»
راهنما
بابهاي 38 و 39 . جوج و ماجوج
جوج رئيس سرزمين ماجوج بود. در كتاب پيدايش 10 : 2، از ماجوج، ماشك، توبال و جومر بعنوان پسران يافث و بنيانگذاران طوايف شمالي نام برده شده است. در حزقيال 27 : 13 از ماشك و توبال بعنوان فروشندگان برده به صور و در 32 : 26 بعنوان اقوام راهزن و چپاولگر ياد شده است. بعضي عقيده دارند كه منظور از «رُوش» همان «روسيه» ميباشد؛ و ديگران نيز هويت آنان را نامشخص معرفي ميكنند. عقيده بر اين است كه «رُوش»، مسكو يا مُسكُوي ميباشد كه نام پيشين روسيه بوده است؛ و يا قومي كه به «موسكي» (Moschi) شهرت داشت و در كتيبههاي آشوريان از آن بعنوان، قومي كه در قفقاز سكونت داشت، ياد شده است. همچنين گفته ميشود كه «توبال»، همان توبولسك (Tobolsk) بوده كه از شهرهاي سيبري ميباشد؛ و يا قومي كه به «تيبارني» (Tibareni) شهرت داشت و در جنوب شرقي سواحل درياي سياه ميزيست. ضمناً حدس زده ميشود كه جومر نام قومي است كه قبلاً «سِميرين» (Cimmerian) ناميده ميشد و در دوران امپراتوري آشور از جانب شمال به قفقاز سرازير شده و بخشهايي از آسياي صغير را تصرف كرده باشند، اما نهايتاً عقب رانده شدهاند. و بالاخره عقيده بر اين است كه منظور از «توجَرمَه»، ارمنستان ميباشد.
در هر حال، صرف نظر از اينكه اين اقوام دقيقاً چه هويتي داشتهاند، حزقيال از آنها بعنوان ساكنان «مناطق اطراف شمال» (38 : 6 و 15 ؛ 39 : 2) ياد ميكند كه گرچه بطور قطع نميتوان مطمئن بود، اما منظور اقوامي ميباشند كه در آن سوي قفقاز قرار داشتهاند. با يك نظر اجمالي بر روي نقشه، روشن ميشود كه آنچه او در نظر داشت، آن بخش از جهان بوده كه امروزه بعنوان روسيه شناخته شده است.
اين اقوام، وحشي و بربر بودند و بطوركلي در ادبيات قديم از آنها بعنوان «سيتيان» (سكاها) نام برده شده است. تقريباً هنگامي كه حزقيال متولد شد، آسياي جنوب غربي بوسيلة گروههاي كثيري از آنها كه از شمال سرازير شده بودند، مورد هجوم و تهديد قرار گرفته بود (رجوع كنيد به بخش «حملة سكاها، ذيل باب 4 ارمياء). خاطرة وحشت حاصل از حملة آنها هنوز هم براي بسياري از جوامع قديمي موجود در زمان حزقيال، زنده بود.
در اين دو باب، حزقيال به پيشگويي حملة ديگري از سكاها ميپردازد كه به مراتب وحشتناكتر ميباشد و اقوام شرقي نيز در اين حمله با سكاها متحد شدهاند (38 : 5). «در سالهاي آخر» (38 : 8)، اقوام متحد شدة شمال و شرق به ارض مقدس و اسرائيل جديدي كه به استقلال رسيده است، حمله خواهند كرد. ظاهراً اين واقعه در دوران فيض و مقطع تاريخي عهدجديد اتفاق خواهد افتاد. اين حمله با دخالت مستقيم خداوند آنچنان با شكست مواجه خواهد شد كه سلاحهاي آنها را به مدت 7 سال خواهند سوزاند (39 : 9) و هفت ماه طول خواهد كشيد تا اجساد ميدانهاي جنگ را دفن كنند (39 : 14).