ترجمه قدیمی گویا
|
وادي استخوانهاي خشك
دست خداوند بر من فرود آمده، مرا در روح خداوند بيرون برد و در همواري قرار داد و آن از استخوانها پر بود. 2 و مرا به هر طرف آنها گردانيد. و اينك آنها بر روي همواري بينهايت زياده و بسيار خشك بود. 3 و او مرا گفت: «اي پسر انسان آيا ميشود كه اين استخوانها زنده گردد؟» گفتم: «اي خداوند يهوه تو ميداني.»
4 پس مرا فرمود: «براين استخوانها نبوّت نموده، به اينها بگو: اي استخوانهاي خشك كلام خداوند را بشنويد! 5 خداوند يهوه به اين استخوانها چنين ميگويد: اينك من روح به شما درميآورم تا زنده شويد. 6 و پيهها بر شما خواهم نهاد و گوشت بر شما خواهم آورد و شما را به پوست خواهم پوشانيد و در شما روح خواهم نهاد تا زنده شويد. پس خواهيد دانست كه من يهوه هستم.» 7 پس من چنانكه مأمور شدم نبوّت كردم. و چون نبوّت نمودم، آوازي مسموع گرديد. و اينك تزلزلي واقع شد و استخوانها به يكديگر يعني هر استخواني به استخوانش نزديك شد. 8 و نگريستم و اينك پيهها و گوشت به آنها برآمد و پوست آنها را از بالا پوشانيد. امّا در آنها روح نبود. 9 پس او مرا گفت: «بر روح نبوّت نما! اي پسر انسان بر روح نبوّت كرده، بگو: خداوند يهوه چنين ميفرمايد كه اي روح از بادهاي اربع بيا و به اين كشتگان بدم تا ايشان زندهشوند.»
10 پس چنانكه مرا امر فرمود، نبوّت نمودم. و روح به آنها داخل شد و آنها زنده گشته، بر پايهاي خود لشكر بينهايت عظيمي ايستادند. 11 و او مرا گفت: «اي پسر انسان اين استخوانها تمامي خاندان اسرائيل ميباشند. اينك ايشان ميگويند: استخوانهاي ما خشك شد و اميد ما ضايع گرديد و خودمان منقطع گشتيم. 12 لهذا نبوّت كرده، به ايشان بگو: خداوند يهوه چنين ميفرمايد: اينك من قبرهاي شما را ميگشايم. و شما را اي قوم من از قبرهاي شما درآورده، به زمين اسرائيل خواهم آورد. 13 و اي قوم من چون قبرهاي شما را بگشايم و شما را از قبرهاي شما بيرون آورم، آنگاه خواهيد دانست كه من يهوه هستم. 14 و روح خود را در شما خواهم نهاد تا زنده شويد. و شما را در زمين خودتان مقيم خواهم ساخت. پس خواهيد دانست كه من يهوه تكلّم نموده و بعمل آوردهام. قول خداوند اين است.»
15 و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: 16 «و تو اي پسر انسان يك عصا براي خود بگير و بر آن بنويس "براي يهودا و براي بنياسرائيل رفقاي وي." پس عصاي ديگر بگير و بر آن بنويس "براي يوسف عصاي افرايم و تمامي خاندان اسرائيل رفقاي وي." 17 و آنها را براي خودت با يكديگر يك عصا ساز تا در دستت يك باشد. 18 و چون ابناء قومت تو را خطاب كرده، گويند: آيا ما را خبر نميدهي كه از اين كارها مقصود تو چيست؟ 19 آنگاه به ايشان بگو: خداوند يهوه چنين ميفرمايد: اينك من عصاي يوسف را كه در دست افرايم است و اسباط اسرائيل را كه رفقاي وياند،خواهم گرفت و آنها را با وي يعني با عصاي يهودا خواهم پيوست و آنها را يك عصا خواهم ساخت و در دستم يك خواهد شد. 20 پس آن عصاها كه بر آنها نوشتي در دست تو در نظر ايشان باشد. 21 و به ايشان بگو: خداوند يهوه چنين ميفرمايد: اينك من بنياسرائيل را از ميان امّتهايي كه به آنها رفتهاند گرفته، ايشان را از هر طرف جمع خواهم كرد و ايشان را به زمين خودشان خواهم آورد. 22 و ايشان را در آن زمين بر كوههاي اسرائيل يك امّت خواهم ساخت. و يك پادشاه بر جميع ايشان سلطنت خواهد نمود و ديگر دو امّت نخواهند بود و ديگر به دو مملكت تقسيم نخواهند شد. 23 و خويشتن را ديگر به بتها و رجاسات و همه معصيتهاي خود نجس نخواهند ساخت. بلكه ايشان را از جميع مساكن ايشان كه در آنها گناه ورزيدهاند نجات داده، ايشان را طاهر خواهم ساخت. و ايشان قوم من خواهند بود و من خداي ايشان خواهم بود. 24 و بنده من داود، پادشاه ايشان خواهد بود. و يك شبان براي جميع ايشان خواهد بود. و به احكام من سلوك نموده و فرايض مرا نگاه داشته، آنها را بجا خواهند آورد. 25 و در زميني كه به بنده خود يعقوب دادم و پدران ايشان در آن ساكن ميبودند، ساكن خواهند شد. و ايشان و پسران ايشان و پسران پسران ايشان تا به ابد در آن سكونت خواهند نمود و بنده من داود تا ابدالا´باد رئيس ايشان خواهد بود. 26 و با ايشان عهد سلامتي خواهم بست كه براي ايشان عهد جاوداني خواهد بود و ايشان را مقيم ساخته، خواهم افزود و مَقْدَس خويش را تا ابدالا´باد درميان ايشان قرار خواهم داد. 27 و مسكن من بر ايشان خواهد بود و من خداي ايشان خواهم بود و ايشان قوم من خواهند بود. 28 پس چون مَقْدس من در ميان ايشان تا به ابد بر قرار بوده باشد، آنگاه امّتها خواهند دانست كه من يهوه هستم كه اسرائيل را تقديس مينمايم.»
دره استخوانهاي خشك
قدرت خداوند وجود مرا دربرگرفت و روح او مرا به درهاي كه پر از استخوانهاي خشك بود، برد. استخوانها در همه جا روي زمين پخش شده بودند. او مرا در ميان استخوانها گردانيد. 3 بعد به من گفت: «اي انسان خاكي، آيا اين استخوانها ميتوانند دوباره جان بگيرند و انسانهاي زندهاي شوند؟» گفتم: «اي خداوند، تو ميداني.» 4 آنگاه به من فرمود كه به استخوانها بگويم: «اي استخوانهاي خشك به كلام خداوند گوش دهيد! 5 او ميگويد: من به شما جان ميبخشم تا دوباره زنده شويد. 6 گوشت و پي به شما ميدهم و با پوست، شما را ميپوشانم. در شما روح ميدمم تا زنده شويد. آنگاه خواهيد دانست كه من خداوند هستم.»
7 آنچه را كه خداوند فرموده بود به استخوانها گفتم. ناگهان سروصدايي برخاست و استخوانهاي هر بدن به يكديگر پيوستند! 8 سپس در حاليكه نگاه ميكردم، ديدم گوشت و پي بر روي استخوانها ظاهر شد و پوست، آنها را پوشانيد. اما بدنها هنوز جان نداشتند. 9 خداوند به من فرمود: «اي انسان خاكي به روح بگو از چهار گوشه دنيا بيايد و به بدنهاي اين كشتهشدگان بدمد تا دوباره زنده شوند.» 10 پس همانطور كه خداوند به من امر فرموده بود گفتم و روح داخل بدنها شد و آنها زنده شده، ايستادند و لشكري بزرگ تشكيل دادند.
11 سپس خداوند معني اين رؤيا را به من فرمود: «اين استخوانها قوم اسرائيل هستند؛ آنها ميگويند: «ما بصورت استخوانهاي خشك شده در آمدهايم و همه اميدهايمان برباد رفته است.» 12 ولي تو به ايشان بگو كه خداوند ميفرمايد: «اي قوم من اسرائيل، من قبرهاي اسارت شما را كه در آنها دفن شدهايد ميگشايم و دوباره شما را زنده ميكنم و به مملكت اسرائيل بازميگردانم. 13 سرانجام، اي قوم من، خواهيد دانست كه من خداوند هستم. 14 روح خود رادر شما قرار ميدهم و شما بار ديگر احيا شده، به وطن خودتان بازميگرديد. آنوقت خواهيد دانست من كه خداوند هستم به قولي كه دادهام عمل ميكنم.»
اتحاد يهودا و اسرائيل
15 اين پيغام نيز از طرف خداوند بر من نازل شد:
16 «يك عصا بگير و روي آن اين كلمات را بنويس: «يهودا و قبايل متحد او». بعد يك عصاي ديگر بگير و اين كلمات را روي آن بنويس: «بقيه قبايل اسرائيل». 17 هر دو آنها را بهم بچسبان تا مثل يك عصا در دستت باشند. 18و19و20 سپس دستت را بلند كن تا همه ببينند و به ايشان بگو كه خداوند ميفرمايد: «من قبايل اسرائيل را به يهودا ملحق ميسازم و آنها مثل يك عصا در دستم خواهند بود.»
راهنما
باب 37 . رؤياي استخوانهاي خشك
اين رؤيا نبوتي است در خصوص رستاخيز و زنده شدن اسرائيلي كه پراكنده و متفرق ميباشد. در اين نبوت از بازگشت آنها به موطن اصليشان و اتحاد مجدد اسرائيل و يهودا در ساية حكومت ابدي پادشاهي بنام «داود» سخن بميان آمده است (آيات 24 - 26). اين نبوت پيشبيني آشكار و روشني است از نجات و پيوند يهوديان در مسيح كه پولس نيز در رساله به روميان 11 : 15 و 25 و 26 بدان اشاره ميكند.
اين نبوت مربوط است به «تمامي خاندان اسرائيل» (آيات 11 - 22)، يعني اسرائيل و يهودا. در كتاب عزرا و نحميا به بازگشت يهودا اشاره شده است؛ اما از بازگشت اسراي اسرائيل ذكري نشده است. ولي در عين حال، آناني را كه از اسارت بازگشتهاند، «اسرائيل» مينامد (عزرا 9 : 1 ؛ 10 : 5 ، نحميا 9 : 2 ؛ 11 : 3).
هر قدر هم كه متن مورد نظر بصورت تحتالفظي و كلي ترجمه شود و مفهوم اسرائيل را بطور مشترك هم به يهوديان و هم به عهدجديد و مسيحيان، اطلاق كنيم (آيات 26 - 28)، اما در عين حال تفاوتهايي نيز در كلّ انديشة حاكم بر اين متن وجود دارد. تفاوت موجود بين آنچه بصورت لغوي و تحتالفظي نوشته شده با آنچه تلويحاً و بصورت كنايهاي ميباشد، هميشه به آساني قابل تشخيص نيست. بعنوان نمونه بنظر نميرسد كه نبرد عظيم «جوج و ماجوج» كه در بابهاي 38 و 39 از آن ياد شده است و نبوتي دربارة زمانهاي آينده ميباشد، با اسلحههايي همچون «مِجَنّ و سپر و كمان و تير» (39 : 9) صورت بگيرد. يا منظور از «داود» (37 : 24) در آية ياد شده داود نميباشد بلكه به مسيح اشاره ميكند. لذا اين موارد را نميتوان بصورت تحتالفظي مورد توجه قرار داد. گرچه واژة «اسرائيل» در عهدجديد گاهي براي يهوديان بكار ميرود اما بطوركلي به مؤمنين در مسيح اطلاق ميگردد (غلاطيان 6 : 16)، كه طبعاً دربرگيرندة امتها نيز ميباشد (غلاطيان 3 : 7 - 9 و 29 ؛ روميان 2 : 28 و 29 ؛ 4 : 13 - 16 ؛ فيليپيان 3 : 3). از اين رو رؤياي مربوط به مسكون شدن سرزمين و قوم احياء شده و پرجلال، مطلب را از چارچوب محدود تفسير تحتالفظي واژهها خارج ميكند، بطوري كه از جنبة ديگري ميتوان همچنين به تجديد حيات كرة خاكي اشاره كرد، به همانطوري كه كتاب مكاشفه نيز، آسمان را بصورت شهري زميني اما بسيار باشكوه به تصوير ميكشد (مكاشفه باب 21). نبوتهاي كتابمقدسي مربوط به امور آينده، غالباً در چارچوب وقايع زمان كتاب نبوتها ميباشند. ما معتقديم كه در چنين پيغامهايي از جمله همين نبوت، امور مربوط به عصر حاضر با پيشگوييهاي موجود، ادغام ميباشند. بعنوان مثال چنين بنظر ميرسد كه بعضي از سخنان عيسي مسيح در انجيل متي باب 24 به هر دو جنبه اشاره ميكنند يعني از يك سو به خرابي اورشليم و از ديگر سو به انقضاي عالم، بطوري كه يكي سمبول ديگري است.