23 دو خواهر زناکار

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب حزقیال)



دو خواهر زناكار
و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:2 «اي‌ پسر انسان‌، دو زن‌ دختر يك‌ مادر بودند. 3 و ايشان‌ در مصر زنا كرده‌، در جواني‌ خود زناكار شدند. در آنجا سينه‌هاي‌ ايشان‌ را ماليدند و پستانهاي‌ بكارت‌ ايشان‌ را افشردند. 4 و نامهاي‌ ايشان‌ بزرگتر اُهُوله‌ و خواهر او اُهُولِيْبَه‌ بود. و ايشان‌ از آن‌ من‌ بوده‌، پسران‌ و دختران‌ زاييدند. و امّا نامهاي‌ ايشان‌ اُهُوله‌، سامره‌ مي‌باشد و اُهُولِيْبَه‌، اورشليم‌. 5 و اُهُوله‌ از من‌ رو تافته‌، زنا نمود و بر محبّان‌ خود يعني‌ بر آشوريان‌ كه‌ مجاور او بودند عاشق‌ گرديد؛ 6 كساني‌ كه‌ به‌ آسمانجوني‌ ملبّس‌ بودند؛ حاكمان‌ و سرداران‌ كه‌ همه‌ ايشان‌ جوانان‌ دلپسند و فارسان‌ اسب‌ سوار بودند. 7 و به‌ ايشان‌ يعني‌ به‌ جميع‌ برگزيدگان‌ بني‌ آشور فاحشگي‌ خود را بذل‌ نمود و خود را از جميع‌ بتهاي‌ آناني‌ كه‌ بر ايشان‌ عاشق‌ مي‌بود نجس‌ مي‌ساخت‌. 8 و فاحشگي‌ خود را كه‌ در مصر مي‌نمود، ترك‌ نكرد. زيرا كه‌ ايشان‌ در ايّام‌ جواني‌اش‌ با او همخواب‌ مي‌شدند و پستانهاي‌ بكارت‌ او را افشرده‌، زناكاري‌ خود را بر وي‌ مي‌ريختند. 9 لهذا من‌ او را به‌ دست‌ عاشقانش‌ يعني‌ به‌ دست‌ بني‌ آشور كه‌ او بر ايشان‌ عشق‌ مي‌ورزيد، تسليم‌ نمودم‌. 10 كه‌ ايشان‌ عورت‌ او را منكشف‌ ساخته‌، پسران‌ و دخترانش‌ را گرفتند. و او را به‌ شمشير كشتند كه‌ در ميان‌ زنان‌ عبرت‌ گرديد و بر وي‌ داوري‌ نمودند.
11 «و چون‌ خواهرش‌ اُهُوْلِيبَه‌ اين‌ را ديد، در عشق‌بازي‌ خويش‌ از او زيادتر فاسد گرديد و بيشتر از زناكاري‌ خواهرش‌ زنا نمود. 12 و بر بني‌ آشور عاشق‌ گرديد كه‌ جميع‌ ايشان‌ حاكمان‌ و سرداران‌ مجاور او بودند و ملبّس‌ به‌ آسمانجوني‌و فارسان‌ اسب‌ سوار و جوانان‌ دلپسند بودند. 13 و ديدم‌ كه‌ او نيز نجس‌ گرديده‌ و طريق‌ هردو ايشان‌ يك‌ بوده‌ است‌. 14 پس‌ زناكاري‌ خود را زياد نمود، زيرا صورتهاي‌ مردان‌ كه‌ بر ديوارها نقش‌ شده‌ بود يعني‌ تصويرهاي‌ كلدانيان‌ را كه‌ به‌ شَنْجَرف‌ كشيده‌ شده‌ بود، ديد. 15 كه‌ كمرهاي‌ ايشان‌ به‌ كمربندها بسته‌ و عمامهاي‌ رنگارنگ‌ بر سر ايشان‌ پيچيده‌ بود. و جميع‌ آنها مانند سرداران‌ و به‌ شبيه‌ اهل‌ بابل‌ كه‌ مولد ايشان‌ زمين‌ كلدانيان‌ است‌، بودند. 16 و چون‌ چشم‌ او بر آنها افتاد، عاشق‌ ايشان‌ گرديد. و رسولان‌ نزد ايشان‌ به‌ زمين‌ كلدانيان‌ فرستاد. 17 و پسران‌ بابل‌ نزد وي‌ در بستر عشق‌ بازي‌ درآمده‌، او را از زناكاري‌ خود نجس‌ ساختند. پس‌ چون‌ خود را از ايشان‌ نجس‌ يافت‌، طبع‌ وي‌ از ايشان‌ متنفّر گرديد. 18 و چون‌ كه‌ زناكاري‌ خود را آشكار كرد و عورت‌ خود را منكشف‌ ساخت‌، جان‌ من‌ از او متنفّر گرديد، چنانكه‌ جانم‌ از خواهرش‌ متنفّر شده‌ بود. 19 امّا او ايّام‌ جواني‌ خود را كه‌ در آنها در زمين‌ مصر زنا كرده‌ بود به‌ ياد آورده‌، باز زناكاري‌ خود را زياد نمود. 20 و بر معشوقه‌هاي‌ ايشان‌ عشق‌ ورزيد كه‌ گوشت‌ ايشان‌، مثل‌ گوشت‌ الاغان‌ و نطفه‌ ايشان‌ چون‌ نطفه‌ اسبان‌ مي‌باشد. 21 و قباحت‌ جواني‌ خود را حيني‌ كه‌ مصريان‌ پستانهايت‌ را به‌ خاطر سينه‌هاي‌ جواني‌ات‌ افشردند به‌ ياد آوردي‌.
22 «بنابراين‌ اي‌ اُهُوْلِيبَه‌ خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌فرمايد: اينك‌ من‌ عاشقانت‌ را كه‌ جانت‌ از ايشان‌ متنفّر شده‌ است‌ به‌ ضدّ تو برانگيزانيده‌، ايشان‌ را از هر طرف‌ برتو خواهم‌ آورد. 23 يعني‌ پسران‌ بابل‌ و همه‌ كلدانيان‌ را از فَقُود و شُوع‌ و قُوع‌. و همه‌ پسران‌ آشور را همراه‌ ايشان‌ كه‌ جميع‌ ايشان‌ جوانان‌ دلپسند و حاكمان‌ و واليان‌ وسرداران‌ و نامداران‌ هستند و تمامي‌ ايشان‌ اسب‌ سوارند. 24 و با اسلحه‌ و كالسكه‌ها و ارابه‌ها و گروه‌ عظيمي‌ بر تو خواهند آمد و با مِجَّن‌ها و سپرها و خُودها تو را احاطه‌ خواهند نمود. و من‌ داوري‌ تو را به‌ ايشان‌ خواهم‌ سپرد تا تو را بر حسب‌ احكام‌ خود داوري‌ نمايند. 25 و من‌ غيرت‌ خود را به‌ ضدّ تو خواهم‌ برانگيخت‌ تا با تو به‌ غضب‌ عمل‌ نمايند. و بيني‌ و گوشهايت‌ را خواهند بريد و بقيه‌ تو با شمشير خواهند افتاد و پسران‌ و دخترانت‌ را خواهند گرفت‌ و بقيه‌ تو به‌ آتش‌ سوخته‌ خواهند شد. 26 و لباس‌ تو را از تو كنده‌، زيورهاي‌ زيبايي‌ تو را خواهند برد. 27 پس‌ قباحت‌ تو و زناكاري‌ات‌ را كه‌ از زمين‌ مصر آورده‌اي‌، از تو نابود خواهم‌ ساخت‌. و چشمان‌ خود را بسوي‌ ايشان‌ بر نخواهي‌ افراشت‌ و ديگر مصر را به‌ ياد نخواهي‌ آورد. 28 زيرا خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌گويد: اينك‌ تو را به‌ دست‌ آناني‌ كه‌ از ايشان‌ نفرت‌ داري‌ و به‌ دست‌ آناني‌ كه‌ جانت‌ از ايشان‌ متنفّر است‌، تسليم‌ خواهم‌ نمود. 29 و با تو از راه‌ بغض‌ رفتار نموده‌، تمامي‌ حاصل‌ تو را خواهند گرفت‌ و تو را عريان‌ و برهنه‌ وا خواهم‌ گذاشت‌. تا آنكه‌ برهنگي‌ زناكاري‌ تو و قباحت‌ و فاحشه‌گري‌ تو ظاهر شود. 30 و اين‌ كارها را به‌ تو خواهم‌ كرد، از اين‌ جهت‌ كه‌ در عقب‌ امّت‌ها زنا نموده‌، خويشتن‌ را از بتهاي‌ ايشان‌ نجس‌ ساخته‌اي‌. 31 و چونكه‌ به‌ طريق‌ خواهر خود سلوك‌ نمودي‌، جام‌ او را به‌ دست‌ تو خواهم‌ داد. 32 و خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌فرمايد: جام‌ عميق‌ و بزرگ‌ خواهر خود را خواهي‌ نوشيد و محّل‌ سخريّه‌ و استهزا خواهي‌ شد كه‌ متحمّل‌ آن‌ نتواني‌ شد. 33 و از مستي‌ و حزن‌ پر خواهي‌ شد. از جام‌ حيرت‌ و خرابي‌ يعني‌ از جام‌ خواهرت‌سامره‌. 34 و آن‌ را خواهي‌ نوشيد و تا تَه‌ خواهي‌ آشاميد و خورده‌هاي‌ آن‌ را خواهي‌ خاييد و پستانهاي‌ خود را خواهي‌ كَند، زيرا خداوند يهوه‌ مي‌گويد كه‌ من‌ اين‌ را گفته‌ام‌. 35 بنابراين‌ خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌فرمايد: چونكه‌ مرا فراموش‌ كردي‌ و مرا پشت‌ سر خود انداختي‌، لهذا تو نيز متحمّل‌ قباحت‌ و زناكاري‌ خود خواهي‌ شد.»
36 و خداوند مرا گفت‌: «اي‌ پسر انسان‌! آيا براهوله‌ و اهوليبه‌ داوري‌ خواهي‌ نمود؟ بلكه‌ ايشان‌ را از رجاسات‌ ايشان‌ آگاه‌ ساز. 37 زيرا كه‌ زنا نموده‌اند و دست‌ ايشان‌ خون‌ آلود است‌ و با بتهاي‌ خويش‌ مرتكب‌ زنا شده‌اند. و پسران‌ خود را نيز كه‌ براي‌ من‌ زاييده‌ بودند، به‌ جهت‌ آنها از آتش‌ گذرانيده‌اند تا سوخته‌ شوند. 38 و علاوه‌ بر آن‌ اين‌ را هم‌ به‌ من‌ كرده‌اند كه‌ در همانروز مَقْدَس‌ مرا بي‌عصمت‌ كرده‌، سَبَّت‌هاي‌ مرا بي‌حرمت‌ نموده‌اند. 39 زيرا چون‌ پسران‌ خود را براي‌ بتهاي‌ خويش‌ ذبح‌ نموده‌ بودند، در همان‌ روز به‌ مَقْدَس‌ من‌ داخل‌ شده‌، آن‌ را بي‌عصمت‌ نمودند و هان‌ اين‌ عمل‌ را در خانه‌ من‌ بجا آوردند. 40 بلكه‌ نزد مرداني‌ كه‌ از دور آمدند، فرستاديد كه‌ نزد ايشان‌ قاصدي‌ فرستاده‌ شد. و چون‌ ايشان‌ رسيدند، خويشتن‌ را براي‌ ايشان‌ غسل‌ دادي‌ و سرمه‌ به‌ چشمانت‌ كشيدي‌ و خود را به‌ زيورهايت‌ آرايش‌ دادي‌. 41 و بر بستر فاخري‌ كه‌ سفره‌ پيش‌ آن‌ آماده‌ بود نشسته‌، بُخور و روغن‌ مرا بر آن‌ نهادي‌. 42 و در آن‌ آوازِ گروه‌ عيّاشان‌ مسموع‌ شد. و همراه‌ آن‌ گروه‌ عظيم‌ صابيان‌ از بيابان‌ آورده‌ شدند كه‌ دستبندها بر دستها و تاجهاي‌ فاخر بر سر هر دو آنها گذاشتند. 43 و من‌ دربارة‌ آن‌ زني‌ كه‌ درزناكاري‌ فرسوده‌ شده‌ بود گفتم‌: آيا ايشان‌ الا´ن‌ با او زنا خواهند كرد و او با ايشان‌؟ 44 و به‌ او درآمدند به‌ نهجي‌ كه‌ نزد فاحشه‌ها درمي‌آيند. همچنان‌ به‌ آن‌ دو زن‌ قباحت‌ پيشه‌ يعني‌ اُهُوَله‌ و اُهُولِيَبه‌ درآمدند. 45 پس‌ مردان‌ عادل‌ بر ايشان‌ قصاص‌ زنان‌ زناكار و خونريز را خواهند رسانيد، زيرا كه‌ ايشان‌ زانيه‌ مي‌باشند و دست‌ ايشان‌ خون‌آلود است‌. 46 زيرا خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌فرمايد: من‌ گروهي‌ به‌ ضدّ ايشان‌ خواهم‌ برانگيخت‌. و ايشان‌ را مشوّش‌ ساخته‌، به‌ تاراج‌ تسليم‌ خواهم‌ نمود. 47 و آن‌ گروه‌ ايشان‌ را به‌ سنگها سنگسار نموده‌، به‌ شمشيرهاي‌ خود پاره‌ خواهند كرد. و پسران‌ و دختران‌ ايشان‌ را كشته‌، خانه‌هاي‌ ايشان‌ را به‌ آتش‌ خواهند سوزانيد. 48 و قباحت‌ را از زمين‌ نابود خواهم‌ ساخت‌. پس‌ جميع‌ زنان‌ متنبّه‌ خواهند شد كه‌ مثل‌ شما مرتكب‌ قباحت‌ نشوند. 49 و سزاي‌ قباحت‌ شما را بر شما خواهند رسانيد. و متحمّل‌ گناهان‌ بتهاي‌ خويش‌ خواهيد شد و خواهيد دانست‌ كه‌ من‌ خداوند يهوه‌ مي‌باشم‌.»
ترجمه تفسیری


دو خواهر زناكار
بار ديگر خداوند با من‌ سخن‌ گفت‌ و فرمود:
2و3 «اي‌ انسان‌ خاكي‌، دو خواهر بودند كه‌ در جواني‌ در مصر به‌ زناكاري‌ و روسپيگري‌ كشانده‌ شدند . 4 نام‌ خواهر بزرگتر، اهوله‌، و نام‌ خواهر كوچكتر اهوليبه‌ بود. اين‌ دو خواهر، يكي‌ سامره‌ است‌ و ديگري‌ اورشليم‌! من‌ با آن‌ دو ازدواج‌ كردم‌ و آنها برايم‌ پسران‌ و دختران‌ زاييدند. 5 ولي‌ بعد، اهوله‌ از من‌ روگرداند و به‌ بتها دل‌ بست‌ و عاشق‌ و دلباخته‌ همسايه‌اش‌، قوم‌ آشور شد، 6 چون‌ آنها جوانهايي‌ جذاب‌ و خوش‌اندام‌، فرماندهان‌ و سرداراني‌ با لباس‌هاي‌ آبي‌ خوشرنگ‌ و سواركاراني‌ ماهر بودند. 7 پس‌، او با آنها كه‌ برگزيده‌ترين‌ مردان‌ آشور بودند زنا كرد، بتهايشان‌ را پرستيد و خود را نجس‌ ساخت‌. 8 علتش‌ اين‌ بود كه‌ وقتي‌ مصر را ترك‌ گفت‌، از فاحشگي‌ دست‌ نكشيد، بلكه‌ همچون‌ دوران‌ جواني‌اش‌ كه‌ با مصري‌ها همخواب‌ مي‌شد و زنا مي‌كرد، به‌ هرزگي‌ خود ادامه‌ داد.
9 «پس‌، من‌ او را به‌ دست‌ آشوري‌ها تسليم‌ نمودم‌، بدست‌ كساني‌ كه‌ خدايانشان‌ را اينقدر دوست‌ مي‌داشت‌! 10 ايشان‌ رختهاي‌ او را كندند و او را كشتند و بچه‌هايش‌ را براي‌ بردگي‌ با خود بردند. زنان‌ ديگر از سرنوشت‌ او درس‌ عبرت‌ گرفتند و دانستند كه‌ او به‌ سزاي‌ اعمالش‌ رسيده‌ است‌.
11 «اهوليبه‌، يعني‌ اورشليم‌، با اينكه‌ ديد بر سرخواهرش‌ چه‌ آمد، اما در هوسراني‌ و زناكاري‌ از او هم‌ فاسدتر شد. 12 او به‌ همسايه‌ خود قوم‌ آشور، دل‌ بست‌ كه‌ مرداني‌ جذاب‌، خوش‌اندام‌ و سرداران‌ و سواركاراني‌ با لباس‌هاي‌ آبي‌ خوشرنگ‌ بودند. 13 ديدم‌ كه‌ او نيز آلوده‌ شد و به‌ راه‌ خواهر بزرگترش‌ رفت‌.
14و15 «او روزبروز بيشتر در عمق‌ فساد غرق‌ مي‌شد. او مجذوب‌ تصاويري‌ گرديد كه‌ بر ديوار نقش‌ شده‌ بود، تصاوير سرداران‌ بابلي‌ با لباسهاي‌ قرمز، كمربندهاي‌ زيبا و كلاه‌هاي‌ رنگارنگ‌! 16 وقتي‌ اين‌ تصاوير را ديد، شعله‌ عشق‌ بابلي‌ها در دلش‌ زبانه‌ كشيد. پس‌ قاصداني‌ فرستاد و ايشان‌ را نزد خود دعوت‌ كرد. 17 آنها نيز آمده‌، با او زنا كردند و آنقدر او را بي‌عصمت‌ و نجس‌ ساختند كه‌ سرانجام‌ از ايشان‌ متنفر شد و با ايشان‌ قطع‌ رابطه‌ نمود.
18 «من‌ هم‌ وقتي‌ ديدم‌ كه‌ اينچنين‌ خود را در اختيار ديگران‌ مي‌گذارد تا با او زنا كنند، از او بيزار شدم‌، همانگونه‌ كه‌ از خواهرش‌ بيزار شده‌ بودم‌. 19و20 اما او دوران‌ جواني‌ و زناكاري‌هاي‌ خود را در مصر بياد آورد و به‌ فساد و هوسراني‌ خود افزود و با مردان‌ شهوت‌ران‌ به‌ فسق‌ و فجور پرداخت‌. 21 بلي‌، او با حسرت‌، به‌ فساد و هرزگي‌ خود در مصر مي‌انديشيد، به‌ دوراني‌ كه‌ بكارت‌ خود را در اختيار مصري‌ها گذاشت‌!
22 «حال‌، اي‌ اهوليبه‌، خداوند چنين‌ مي‌فرمايد:
«اينك‌ من‌ همان‌ قوم‌هايي‌ را كه‌ عاشقشان‌ بودي‌ و الان‌ از ايشان‌ متنفر شده‌اي‌، تحريك‌ خواهم‌ كرد كه‌ از هر سو عليه‌ تو گرد آيند. 23 بلي‌، بابلي‌ها و تمام‌ كلداني‌ها از فقود، شوع‌ و قوع‌، و به‌ همراه‌ ايشان‌ همه‌ آشوري‌ها كه‌ جواناني‌ خوب‌ چهره‌ و والامقام‌ و چابك‌ سوارند، خواهند آمد. 24 ايشان‌ از شمال‌ با سپاهي‌ آماده‌، همراه‌ با كالسكه‌ها و عرابه‌ها به‌ جنگ‌ تو خواهند آمد. مرداني‌ كه‌ تا دندان‌ مسلح‌ مي‌باشند، از هر سو تو را محاصره‌ خواهند كرد و من‌ تو را به‌ ايشان‌ تسليم‌ خواهم‌ نمود تا مطابق‌ راه‌ و رسم‌ خودشان‌، تو را مجازات‌ نمايند. 25 آتش‌ خشم‌ من‌ بر تو شعله‌ور خواهد شد و خواهم‌ گذاشت‌ كه‌ با غضب‌با تو رفتار كنند. آنان‌ بيني‌ و گوشهايت‌ را خواهند بريد، بازماندگانت‌ را خواهند كشت‌ و فرزندانت‌ را به‌ اسارت‌ خواهند برد؛ و هر چه‌ باقي‌ بماند، خواهند سوزاند؛ 26 ايشان‌ رختهايت‌ را خواهند كند و جواهرات‌ زيبايت‌ را به‌ يغما خواهند برد.
27 «آنگاه‌ به‌ هرزگي‌ و زناكاري‌ات‌ كه‌ از مصر به‌ ارمغان‌ آورده‌اي‌، پايان‌ خواهم‌ داد تا ديگر مشتاق‌ مصر و خدايانش‌ نباشي‌. 28 زيرا من‌ تو را در چنگ‌ دشمنانت‌ رها خواهم‌ نمود، يعني‌ در چنگ‌ همان‌ كساني‌ كه‌ از ايشان‌ بيزار و متنفر هستي‌. 29 آنان‌ با نفرت‌ و كينه‌، هر چه‌ كه‌ داري‌ بزور گرفته‌، لخت‌ و عريان‌ رهايت‌ خواهند كرد تا رسوايي‌ و زناكاري‌ات‌ بر همه‌ آشكار شود.
30 «تمام‌ اين‌ بلاها به‌ اين‌ علت‌ بر سرت‌ مي‌آيد كه‌ خدايان‌ قوم‌هاي‌ ديگر را پرستش‌ نمودي‌ و با اين‌ كار، خود را نجس‌ و ناپاك‌ ساختي‌؛ 31 تو راه‌ خواهرت‌ را در پيش‌ گرفتي‌، بنابراين‌، من‌ از جام‌ او به‌ تو نيز خواهم‌ نوشانيد؛ 32 بلي‌، از جام‌ بزرگ‌ و عميق‌ مجازات‌ خواهرت‌، تو نيز خواهي‌ نوشيد و مورد تمسخر و استهزاي‌ همه‌ قرار خواهي‌ گرفت‌، 33و34 و همچون‌ مستان‌، پريشان‌ حال‌ خواهي‌ شد. از جام‌ وحشت‌ و ويراني‌ مانند خواهرت‌ سامره‌ خواهي‌ نوشيد و آن‌ را تا آخرين‌ قطره‌ خواهي‌ آشاميد. 35 از آنجا كه‌ مرا فراموش‌ كردي‌ و از من‌ روگردان‌ شدي‌، سزاي‌ زناكاريها و گناهانت‌ را خواهي‌ ديد!
36 «اي‌ انسان‌ خاكي‌، اهوله‌ و اهوليبه‌ را محكوم‌ كن‌! گناهان‌ كثيفشان‌ را اعلام‌ نما! 37 ايشان‌ مرتكب‌ زنا و قتل‌ شدند، بت‌پرستي‌ كردند، و پسراني‌ را كه‌ براي‌ من‌ زاييده‌ بودند بر قربانگاه‌هاي‌ خود قرباني‌ كرده‌، سوزاندند. 38 علاوه‌ بر اين‌ كارها، در همان‌ روز، خانه‌ مرا نجس‌ كردند و روز سبت‌ را بي‌حرمت‌ ساختند. 39 بلي‌، در همان‌ روزي‌ كه‌ فرزندان‌ خود را براي‌ بتهايشان‌ قرباني‌ كردند، براي‌ عبادت‌ به‌ خانه‌ من‌ آمدند، و با اين‌ كار به‌ خانه‌ من‌ بي‌احترامي‌ و توهين‌ كردند!
40 «اين‌ دو خواهر قاصداني‌ نيز به‌ سرزمين‌هاي‌ دوردست‌ فرستادند تا مردان‌ آنجا را فرا خوانند، يعني‌كاهنان‌ و بتهايشان‌ را. هنگامي‌ كه‌ آمدند، با استقبال‌ گرم‌ آن‌ دو روبرو شدند. آن‌ دو خواهر، همچون‌ روسپيان‌، استحمام‌ كردند، به‌ چشمانشان‌ سرمه‌ كشيدند، و خـود را به‌ بهـترين‌ زيـورآلات‌ آراسـتند. 41 آنگاه‌ با هم‌ روي‌ رختخواب‌ زيباي‌ قلابدوزي‌ نشستند و بخور و روغني‌ را كه‌ از آنِ خانه‌ من‌ بود، بر سفره‌اي‌ در مقابل‌ خود گذاردند. 42 از آنجا صداي‌ مردان‌ عياش‌ شنيده‌ مي‌شد، مرداني‌ هرزه‌، ميگسار و بيابانگرد؛ آنها النگو بدست‌ ايشـان‌ كردند و تاج‌ زيبا بر سرشان‌ گذاردند. 43 با خود گفتم‌ كه‌ آيا ايشان‌ رغبت‌ مي‌كنند با اين‌ فاحشه‌هاي‌ زشت‌ و فرتوت‌ زنا كنند؟ 44 با اين‌ حال‌، ايشان‌ با همان‌ ميل‌ و رغبت‌ مردان‌ شهوت‌راني‌ كه‌ پيش‌ فاحشه‌ها مي‌روند، نزد سامره‌ و اورشليم‌، اين‌ روسپي‌هاي‌ بي‌حيا رفتند! 45 بنابراين‌، اشخاص‌ درستكار، آن‌ دو را محكوم‌ خواهند كرد، زيرا زناكارند و دستشان‌ به‌ خون‌ آلوده‌ است‌.
46 «از اينرو، من‌ جماعت‌ بزرگي‌ را عليه‌ ايشان‌ خواهم‌ فرستاد تا ايشان‌ را پريشان‌ ساخته‌، تاراج‌ نمايند. 47 آن‌ جماعت‌ آنان‌ را سنگسار كرده‌، با شمشير خواهند دريد؛ پسران‌ و دختران‌ ايشان‌ را خواهند كشت‌ و خانه‌هايشان‌ را خواهند سوزاند. 48 آنگاه‌ در اين‌ سرزمين‌، به‌ هرزگي‌ و زناكاري‌ پايان‌ خواهم‌ داد، تا اين‌ درس‌ عبرتي‌ گردد براي‌ آناني‌ كه‌ بت‌پرستي‌ را دوست‌ مي‌دارند. 49 آن‌ دو خواهر به‌ سزاي‌ تمام‌ زناكاري‌ها و بت‌پرستي‌هايشان‌ خواهند رسيد. آنگاه‌ خواهنـد دانست‌ كه‌ من‌ خداوند مي‌باشم‌!»

راهنما



باب‌ 23 . اُهُولَه‌ و اُهُولِيبَه‌

اين‌ باب‌ به‌ شرح‌ شهوت‌ سيري‌ ناپذير دو خواهر اختصاص‌ دارد كه‌ تمثيلي‌ است‌ از بت‌پرستي‌ اسرائيل‌. منظور از اُهُولَه‌، سامره‌ و اُهوُليبَه‌، اورشليم‌ مي‌باشد. حيات‌ هر دوي‌ آنها در زناكاري‌ سپري‌ شده‌ است‌. مجدداً براي‌ بيان‌ رابطة‌ مابين‌ خدا و قوم‌ او از نمونه‌ و مثال‌ روابط‌ زناشويي‌ بين‌ يك‌ زن‌ و شوهر استفاده‌ شده‌ است‌ (رجوع‌ كنيد به‌ ذيل‌ باب‌ 16). ظواهر امر نشان‌ مي‌دهند كه‌ زناكاري‌ مفرط‌ و همه‌ جانبه‌اي‌ متداول‌ بوده‌ است‌ (16 : 32 ؛ 18 : 6 و 11 و 15 ؛ 22 : 11 ؛ 23 : 43 ؛ ارمياء 5 : 7 و 8؛ 7 : 9 ؛ 9 : 2 ؛ 23 : 20 و 14 ؛ 29 : 23).

 

  • مطالعه 1263 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %14 %560 %1394 %12:%بهمن