ترجمه قدیمی گویا
|
گناهان اورشليم
و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2 «اي پسر انسان آيا داوري خواهي نمود؟ آيا بر شهر خونريز داوري خواهي نمود؟ پس آن را از همه رجاساتش آگاه ساز. 3 و بگو خداوند يهوه چنين ميفرمايد: اي شهري كه خون را در ميان خودت ميريزي تا اجل تو برسد! اي كه بتها را به ضدّ خود ساخته، خويشتن را نجس نمودهاي! 4 به سبب خوني كه ريختهاي مجرم شدهاي و به سبب بتهايي كه ساختهاي نجس گرديدهاي. لهذا اجل خويش را نزديك آورده، به انتهاي سالهاي خود رسيدهاي. لهذا تو را نزد امّتها عار و نزد جميع كشورها مسخره گردانيدهام. 5 اي پليد نام! و اي پر فتنه! آناني كه به تو نزديك و آناني كه از تو دورند بر تو سُخريّه خواهند نمود. 6 اينك سرورانِ اسرائيل، هر كس به قدر قوّت خويش مرتكب خونريزي در ميان تو ميبودند. 7 پدر و مادر را در ميان تو اهانت نمودند. و غريبان را در ميان تو مظلوم ساختند و بر يتيمان و بيوهزنان در ميان تو ستم نمودند. 8 و تو مَقْدَسهاي مرا خوار شمرده، سَبَّتهاي مرا بيعصمت نمودي. 9 و بعضي در ميان تو به جهت ريختن خون، نمّامي مينمودند و بر كوهها در ميان تو غذا ميخوردند و در ميان تو مرتكب قباحت ميشدند. 10 و عورت پدران را در ميان تومنكشف ميساختند. و زنان حايض را در ميان تو بيعصمت مينمودند. 11 يكي در ميان تو با زن همسايه خود عمل زشت نمود. و ديگري عروس خويش را به جور بيعصمت كرد. و ديگري خواهرش، يعني دختر پدر خود را ذليل ساخت. 12 و در ميان تو به جهت ريختن خون رشوه خوردند و سود و ربح گرفتند. و تو مال همسايه خود را به زور غصب كردي و مرا فراموش نمودي. قول خداوند يهوه اين است. 13 لهذا هان من به سبب حرص تو كه مرتكب آن شدهاي و به سبب خوني كه در ميان خودت ريختهاي، دستهاي خود را به هم ميزنم. 14 پس در ايّامي كه من به تو مكافات رسانم آيا دلت قويّ و دستهايت محكم خواهد بود؟ من كه يهوه هستم تكلّم نمودم و بعمل خواهم آورد. 15 و تو را در ميان امّتها پراكنده و در ميان كشورها متفرّق ساخته، نجاسات تو را از ميانت نابود خواهم ساخت. 16 و به نظر امّتها بيعصمت خواهي شد و خواهي دانست كه من يهوه هستم.»
17 و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: 18 «اي پسر انسان خاندان اسرائيل نزد من دُرْد شدهاند و جميع ايشان مس و روي و آهن و سرب در ميان كوره و دُرْد نقره شدهاند. 19 بنابراين خداوند يهوه چنين ميگويد: چونكه همگي شما دُرْد شدهايد، لهذا من شما را در ميان اورشليم جمع خواهم نمود. 20 چنانكه نقره و مس و آهن و سرب و روي را در ميان كوره جمع كرده، آتش بر آنها ميدمند تا گداخته شود، همچنان من شما را در غضب و حدّت خشم خويش جمع كرده، در آن خواهم نهاد و شما را خواهم گداخت. 21 و شما را جمع كرده، آتش غضب خود را بر شما خواهم دميد كه در ميانش گداخته شويد.22 چنانكه نقره در ميان كوره گداخته ميشود، همچنان شما در ميانش گداخته خواهيد شد و خواهيد دانست كه من يهوه حدّت خشم خويش را بر شما ريختهام.»
23 و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: 24 «اي پسر انسان او را بگو: تو زميني هستي كه طاهر نخواهي شد. و باران در روز غضب بر تو نخواهد باريد. 25 فتنه انبياي آن در ميانش ميباشد. ايشان مثل شير غرّان كه شكار را ميدرد، جانها را ميخورند. و گنجها و نفايس را ميبرند. و بيوهزنان را در ميانش زياد ميسازند. 26 كاهنانش به شريعت من مخالفت ورزيده، موقوفات مرا حلال ميسازند. و در ميان مقدّس و غير مقدّس تميز نميدهند و در ميان نجس و طاهر فرق نميگذارند. و چشمان خود را از سَبَّتهاي من ميپوشانند و من در ميان ايشان بيحرمت گرديدهام. 27 سرورانش مانند گرگان درنده خون ميريزند و جانها را هلاك مينمايند تا سود ناحقّ ببرند. 28 و انبيايش ايشان را به گِلِ ملاط اندود نموده، رؤياهاي باطل ميبينند و براي ايشان تفأّل دروغ زده، ميگويند كه خداوند يهوه چنين گفته است با آنكه يهوه تكلّم ننموده. 29 و قوم زمين به شدّت ظلم نموده و مال يكديگر را غصب كردهاند. و بر فقيران و مسكينان جفا نموده، غريبان را به بيانصافي مظلوم ساختهاند. 30 و من در ميان ايشان كسي را طلبيدم كه ديوار را بنا نمايد و براي زمين به حضور من در شكاف بايستد تا آن را خراب ننمايم، امّا كسي را نيافتم. 31 پس خداوند يهوه ميگويد: خشم خود را بر ايشان ريختهام و ايشان را به آتش غضب خويش هلاك ساخته، طريق ايشان را بر سر ايشان وارد آوردهام.»
گناهان اورشليم
پيغامي ديگر از جانب خداوند بر من نازل شد:
2 «اي انسان خاكي، اهالي جنايتكار اورشليم را محكوم كن! گناهان كثيفشان را آشكارا اعلام نما! 3 بگو خداوند چنين ميفرمايد:
«اي شهر جنايتكاران كه محكوم و ملعون هستي، اي شهر بتها كه نجس و آلودهاي، 4 گناه تو آدمكشي و بتپرستي است! بنابراين، روز هلاكت تو نزديك شده و پايان زندگيات فرا رسيده است؛ تو را نزد قومهاي جهان مسخره و رسوا خواهم نمود. 5 اي شهر بدنام و سركش، قومهاي دور و نزديك تو را به باد مسخره خواهند گرفت.
6 «تمام بزرگان اسرائيل در اورشليم از قدرت خود براي آدمكشي استفاده ميكنند. 7 در اين شهر، پدر و مادر احترامي ندارند؛ غريبان مظلوم ميشوند و يتيمان و بيـوه زنان مورد ظلـم و ستـم قرار ميگيرند؛ 8 اماكن مقدس مرا خوار ميشمارند و حرمت روزهاي سبت را نگاه نميدارند؛ 9 مردم را به ناحق زنداني و محكوم به مرگ ميكنند!
«بر هر كوهي، بتخانهاي ديده ميشود؛ شهوتپرستي و ناپاكي در همه جا به چشم ميخورد؛ 10 عدهاي با زن پدر خود زنا ميكنند بعضي ديگر با زن خود در دوره قاعدگياش همبستر ميشوند! 11 زنا با زن همسايه، با عروس و با خواهر ناتني، امري عادي و رايج گشته است. 12 اين شهر پر است از آدم كشيهاي مزدور، رباخواران و آناني كه بزور مال مردم را غصب ميكنند و ميخورند. ايشان مرا كاملاً به فراموشي سپردهاند.
13 «پس حال، من به اين سودهاي نامشروع و خونريزيها پايان ميدهم! 14 آيا تصور ميكنيد در روز داوري من، تاب و تواني در ايشان باقي بماند؟ من، خداوند، اين سخنان را گفتهام و آنها را عملي خواهم ساخت! 15 ايشان را در سراسر جهان پراكنده خواهم كرد و شرارتها و گناهاني را كه در ميان ايشان است، ازبين خواهم برد. 16 آنها در ميان قومها بيآبرو خواهند شد تا بدانند كه من خداوند هستم.»
17 سپس خداوند فرمود:
18و19و20 «اي انسان خاكي، قوم اسرائيل مانند تفاله بيارزشي هستند كه پس از ذوب نقره باقي ميماند. آنان مس و روي، آهن و سرب هستند كه در كوره از نقره جدا ميشود. چون تفالههاي بيارزشي هستند، از اينرو من ايشان را به كوره زرگري خود در اورشليم خواهم آورد تا با آتـش خـشم خـود ذوبـشان كنـم. 21 آتش خشم خود را بر آنان خواهم دميد، 22 و همچون نقره، در كوره آتش گداخته خواهند شد تا بدانند كه من، خداوند، خشم خود را بر ايشان افروختهام.»
23 بار ديگر خداوند با من سخن گفت و فرمود:
24 «اي انسان خاكي، به قوم اسرائيل بگو كه سرزمينشان ناپاك است و از اينرو من خشم خود را بر ايشان فرو خواهم ريخت. 25 بزرگانشان توطئه ميچينند و همچون شيري كه غرشكنان شكار را ميدرد، بسياري را ميكشند، اموال مردم را غصب ميكنند و از راه زور و تجاوز، ثروت مياندوزند و باعث افزايش شمار بيوهزنان ميگردند. 26 كاهنانشان احكام و قوانين مرا ميشكنند، خانه مقدس مرا نجس ميسازند؛ فرقي بين مقدس و نامقدس قائل نميشوند؛ فرق ميان نجس و طاهر را تعليم نميدهند و حرمت روز سبت را نگاه نميدارند. به همين جهت، نام مقدس من در ميان آنها بيحرمت شده است. 27 رهبرانشان مانند گرگ شكار خود را ميدرند و براي نفع خود دست به جنايت ميزنند، 28 انبيايشان از فكر خود رؤياهايي تعريف ميكنند و به دروغ ميگويند كه پيامهايشان از جانب خداوند است؛ حال آنكه من حتي كلمهاي نيز با ايشان سخن نگفتهام. بـا اين كار، گناهان را ميپوشانند تا زشتي آن ديده نشود، همانگونه كه ديوار را با گچ ميپوشانند. 29 حتي مردم عادي نيز مال يكديگر را ميخورند، فقرا و نيازمندان را ظالمانه غارت ميكنند و اموال اشخاص غريب و بيگانه را با بيانصافي از دستشان ميگيرند.
راهنما
باب 22 . خطاياي اورشليم