باد نوروز

باد نوروز وزید

روز فیروز رسید

صبح امید دمید

 

 

مژده آن را که در این سال حیات نو یافت

نَیِر نور مسیحاش پرستار آمد

 

 

ای همه خلق جهان و ای همه پاکدلان

شکر ایزد به زبان همه گویید و سرایید به نام سبحان

 

 

کایت رحمت نو باز پدیدار آمد

تازه گردیده جهان در و دشت است جوان

گل نو گشته عیان به تسلی دل غم زدگان

 

 

روح القدس به مداوای تن خسته بیمار آمد

در فراغ شب عید

دیده گر گشت سپید

 

 

هاتفم داد نوید

که هوا روح فزای است و نسیم انبرسا 

ابر نیسان به چمن باز گوهر بار آمد

 

 

از چه در کنج خمور بینوایی و ملول

سوی حق باش عجول 

دیده از خواب فرو شو که گویی یکسر

 

 

بوی مشک از ختن و خطه تاتار آمد

دور آزادی ماست نوبت شادی ماست

 

 

وقت آبادی ماست 

(باد پیوسته به ما فیض اب و ابن و روح

یکی از این سه و یک در سه ز اسرار آمد)2

  • مطالعه 2249 مرتبه
مطالب بیشتر از همین گروه « شهر خدا درخت امید »