درخت امید

خوشا آنان که با عشق آشنایند

به درد عشق هر دم مبتلایند

 

 

ندارند کینه ای در سینه خویش

نسیم ساده صبح صفایند

 

 

بدست آورده اند زلف حقایق

به حق از دست کفر و دین رهایند

 

 

به زیر پر کشند افلاک یکسر

اگر چه خویشتن بی دست و پایند

 

 

همه افتاده بر دریای دیدار

برون از ساحل چون و چرایند

 

 

به جان دشمن و هم دوست در دل

مسیحا وار مشغول دعایند

 

 

نبینند روی خود را در محافل

اگر خود آفتاب ماجرایند

 

 

نیفزایند به درد دردمندی

به هر دردی که پیش آید دوایند

 

 

نمی کارند درخت نا امیدی

اگر یک عمر در دشت بلایند

 

 

(خدا را خوشتر از این کِی توان گفت

خوشا آنان که دائم با خدایند)2

  • مطالعه 2357 مرتبه
مطالب بیشتر از همین گروه « باد نوروز دوری و چاره »