در این پیغام می خواهم توجه شما را به این افراد جلب کنم و رفتارها و عکس العملهای آنها را در برابر میلاد مسیح با یکدیگر بررسی کنیم.
انجیل لوقا فصل 1 و 2: 1-20 و متی فصل 1 و 2
مریم: دختری که به اراده خدا تسلیم شد و خدا را پرستشی نبوتی کرد و آنچه در حول و حوش تولد مسیح اتفاق می افتاد در دل خود مانند مرواریدی نگاه می داشت. از مریم این را یاد می گیریم که در هر وضعیتی طالب اراده و خواست خدا باشیم و خدا را به این طریق خشنود سازیم. در ضمن، پرستش ما نیز می تواند با نبوت آمیخته باشد و باعث عظمت و شکوه نام خدا شود. اما آنچه از مریم خیلی زیبا یاد می گیریم این است که او آنچه خدا می گفت و می کرد و در دل خود چون گنجی نگاه می داشت. ما با مکاشفات و پیغامها و اعمالی که خدا در زندگی ما انجام می دهد چه می کنیم. آیا آنها را یادداشت می کنیم. در خاطر خود نگاه می داریم و مرتبا" به آنها فکر می کنیم و خدا را برای آن شکر می کنیم. داود می گوید: کلام تو را در دل خود مخفی نگاه داشتم تا مبادا به تو گناه ورزم. در یوشع 1 خدا به یوشع می گوید در این کتاب تورات تفکر کن و کامیاب خواهی شد. مریم رمز کامیابی و موفقیت را یاد گرفته بود.
یوسف: یوسف مردی بود غیرتی مثل خیلی از مردان ایرانی دیگر. ولی اجازه نداد که این غیرت باعث خراب شدن کار خدا شود. غیرت خوب است ولی اگر خدا می خواهد کاری بکند و غیرت ما مانع می شود باید آماده باشیم که آن را به کناری بگذاریم. در عهد عتیق داوری بود به اسم یفتاح که داستان او را در داوران 11: 34-40 می خوانیم. او قولی به خداوند داد که درست نبود. او گفت اگر در جنگ پیروز شوم، وقتی برگردم اولین نفری را که ببینم به استقبالم می آید او را برای خداوند قربانی می کنم. و او دختر خود را دید و او را قربانی کرد. این غیرتی بیهوده بود بر قولی که داده شده بود. اگر یفتاح حکیمانه رفتار می کرد متوجه می شد که اراده خدا نیست دخترش را قربانی کند و خدا را می شناخت که خدای رحیم و با محبت است و می توانست از آن قولی که داده بود توبه کند و به زندگی با تنها فرزندش ادامه دهد. یوسف در ضمن نمایاننده شوهری است که از همسرش حمایت می کند و او را خدمت می کند و در هر جا با او همراه است و برای او تدارک می بیند.
مجوسیان و فریسیان و رهبران مذهبی: مجوسیان افرادی بودند که مردان مکاشفه بودند اما دانش کلام خدا را نداشتند. در عوض فریسیان و رهبران مذهبی دانش کلام را داشتند ولی مکاشفه نداشتند. در طی قرون متمادی بحثها سر دانش و مکاشفه بوده است. بعضی شدیدا" طرفدار مکاشفه و بضد دانش کتاب مقدسی بودند و بعضی شدیدا" طرفدار دانش کتاب مقدسی و بضد مکاشفه بودند. اما این دو با هم کار می کنند و عمل می کنند. کلام بدون روح القدس فقط حرفی خشک است و روح القدس بدون کلام نمی تواند عمل کند. اگر مجوسیان دانش کلام داشتند به احتمال قوی این همه کودک در بیت لحم کشته نمی شدند. شما را دعوت می کنم که هم دانش کلام داشته باشید و هم مکاشفه روح القدس از کلام خدا.
شبانان: شبانان وقتی خبر خوش تولد منجی را شنیدند، کاری کردند که هر شبان دیگری این کار را می کرد به او می خندیدند. آنها همه چیز را گذاشتند و به استقبال طفل رفتند. آیا حاضریم از نفع خود بگذریم و جان و مال و خانواده و همه چیز خود را فدای خداوند کنیم. شبانان با شتاب به استقبال منجی رفتند. آنها اشتیاق فراوان برای مسیح داشتند. بعضی شتابها و عجله ها هست که خوب است. متاسفانه گاهی اوقات آنقدر دیر تکان می خوریم که کار از کار گذشته است. وقت آن است که کلیسا و ایمانداران حاضر باشند از همه چیز خود بگذرند و به استقبال این منجی بروند.
هیرودیس: هیرودیس شخصی بود که وقتی خبر تولد پادشاه را شنید، از جایش تکان نخورد و برعکس به آن حسودی کرد. دعای ربانی را خیلی خوب یاد گرفته ایم ولی می دانید که این دعا برای خیلی از سازمانهای مسیحی و کلیساها خطرناک است. در این دعا ما می گوییم. ای پدر ما که در آسمانی نام تو مقدس باد. پادشاهی تو بیاید. اگر ما پادشاهی خدا را بخواهیم، یعنی پادشاهی ما باید نابود شود و پادشاهی او جایگزین آن شود. بعضی شبانان آنچنان به خدمت خود چسبیده اند که مثل اینکه ملکوت خودشان است. بعضی ها سازمانشان را ملکوت خود می دانند. ولی امروز بیایید این دعای خطرناک را بکنیم و بگوییم ملکوت تو بیاید. هیرودیس می ترسید که پادشاهی خود را از دست بدهد و به این علت به آن جنایت بزرگ قتل عام کودکان دست زد. اگر می خواهی ملکوت خود را حفظ کنی دست به هر کار احمقانه ای خواهی زد. ولی اگر در پی ملکوت خدا باشی، آنگاه خدا تو را برکت خواهد داد و باعث برکت هزاران نفر خواهی شد.
فرشتگان: فرشتگان نیز در این تولد حضور فعال داشتند. آنها پیغام خدا را به مریم و شبانان رساندند. آنها نسبت به پیام خدا وفادار بودند و پرستش زیبایی را تقدیم خدا کردند. در تمام تولد مسیح پرستش مرکزیت خاصی دارد. دیدن این مولود ما را به پرستش وا می دارد. یوسف و مریم، شبانان، مجوسیان و فرشتگان، همه پرستش زیبایی را به این مولود تقدیم کردند. امروز شایسته است که این مولود را که بره خدا و شیر یهوداست بپرستیم و زیباترین سرودها را در وصفش بخوانیم و زندگی ما چون عطر خوشبوی پرستش به حضور او بلند کرده شود.
حیوانات در آخور: شاید تعجب کنید که اینها را نیز جزو افراد حاضر در تولد مسیح آورده ایم. حیوانات نشان دهنده افرادی هستند که برایشان تفاوت نمی کند که مسیح متولد شده یا نه و به فکر روزی خود هستند و جای گرم خودشان. متاسفانه بسیاری از مسیحیان و افرادی که هنوز به مسیح ایمان نیاورده اند شبیه این حیوانات هستند. کارشان و پولشان و تفریحشان و لباسشان و ماشینشان و مادیات بطور کلی برایشان مهم تر از خود مسیح است.
امروز خداوند عطا کند که ما مانند این حیوانات یا هیرودیس و فریسیان و رهبران مذهبی با مسیح رفتار نکنیم بلکه چون یوسف و مریم و مجوسیان و شبانان و فرشتگان.
خدا شما را برکت دهد.میلاد عیسی مسیح مانند شخصیت خودش نیز مربوط می شد به مردم و رابطه با آنها. در میلاد مسیح افراد مختلفی حاضر بودند. مجوسیان، شبانان، هیرودیس، فریسیان و رهبران مذهبی، فرشتگان، مریم و یوسف و در ضمن حیواناتی که در آخور بودند!!
در این پیغام می خواهم توجه شما را به این افراد جلب کنم و رفتارها و عکس العملهای آنها را در برابر میلاد مسیح با یکدیگر بررسی کنیم.
انجیل لوقا فصل 1 و 2: 1-20 و متی فصل 1 و 2
مریم: دختری که به اراده خدا تسلیم شد و خدا را پرستشی نبوتی کرد و آنچه در حول و حوش تولد مسیح اتفاق می افتاد در دل خود مانند مرواریدی نگاه می داشت. از مریم این را یاد می گیریم که در هر وضعیتی طالب اراده و خواست خدا باشیم و خدا را به این طریق خشنود سازیم. در ضمن، پرستش ما نیز می تواند با نبوت آمیخته باشد و باعث عظمت و شکوه نام خدا شود. اما آنچه از مریم خیلی زیبا یاد می گیریم این است که او آنچه خدا می گفت و می کرد و در دل خود چون گنجی نگاه می داشت. ما با مکاشفات و پیغامها و اعمالی که خدا در زندگی ما انجام می دهد چه می کنیم. آیا آنها را یادداشت می کنیم. در خاطر خود نگاه می داریم و مرتبا" به آنها فکر می کنیم و خدا را برای آن شکر می کنیم. داود می گوید: کلام تو را در دل خود مخفی نگاه داشتم تا مبادا به تو گناه ورزم. در یوشع 1 خدا به یوشع می گوید در این کتاب تورات تفکر کن و کامیاب خواهی شد. مریم رمز کامیابی و موفقیت را یاد گرفته بود.
یوسف: یوسف مردی بود غیرتی مثل خیلی از مردان ایرانی دیگر. ولی اجازه نداد که این غیرت باعث خراب شدن کار خدا شود. غیرت خوب است ولی اگر خدا می خواهد کاری بکند و غیرت ما مانع می شود باید آماده باشیم که آن را به کناری بگذاریم. در عهد عتیق داوری بود به اسم یفتاح که داستان او را در داوران 11: 34-40 می خوانیم. او قولی به خداوند داد که درست نبود. او گفت اگر در جنگ پیروز شوم، وقتی برگردم اولین نفری را که ببینم به استقبالم می آید او را برای خداوند قربانی می کنم. و او دختر خود را دید و او را قربانی کرد. این غیرتی بیهوده بود بر قولی که داده شده بود. اگر یفتاح حکیمانه رفتار می کرد متوجه می شد که اراده خدا نیست دخترش را قربانی کند و خدا را می شناخت که خدای رحیم و با محبت است و می توانست از آن قولی که داده بود توبه کند و به زندگی با تنها فرزندش ادامه دهد. یوسف در ضمن نمایاننده شوهری است که از همسرش حمایت می کند و او را خدمت می کند و در هر جا با او همراه است و برای او تدارک می بیند.
مجوسیان و فریسیان و رهبران مذهبی: مجوسیان افرادی بودند که مردان مکاشفه بودند اما دانش کلام خدا را نداشتند. در عوض فریسیان و رهبران مذهبی دانش کلام را داشتند ولی مکاشفه نداشتند. در طی قرون متمادی بحثها سر دانش و مکاشفه بوده است. بعضی شدیدا" طرفدار مکاشفه و بضد دانش کتاب مقدسی بودند و بعضی شدیدا" طرفدار دانش کتاب مقدسی و بضد مکاشفه بودند. اما این دو با هم کار می کنند و عمل می کنند. کلام بدون روح القدس فقط حرفی خشک است و روح القدس بدون کلام نمی تواند عمل کند. اگر مجوسیان دانش کلام داشتند به احتمال قوی این همه کودک در بیت لحم کشته نمی شدند. شما را دعوت می کنم که هم دانش کلام داشته باشید و هم مکاشفه روح القدس از کلام خدا.
شبانان: شبانان وقتی خبر خوش تولد منجی را شنیدند، کاری کردند که هر شبان دیگری این کار را می کرد به او می خندیدند. آنها همه چیز را گذاشتند و به استقبال طفل رفتند. آیا حاضریم از نفع خود بگذریم و جان و مال و خانواده و همه چیز خود را فدای خداوند کنیم. شبانان با شتاب به استقبال منجی رفتند. آنها اشتیاق فراوان برای مسیح داشتند. بعضی شتابها و عجله ها هست که خوب است. متاسفانه گاهی اوقات آنقدر دیر تکان می خوریم که کار از کار گذشته است. وقت آن است که کلیسا و ایمانداران حاضر باشند از همه چیز خود بگذرند و به استقبال این منجی بروند.
هیرودیس: هیرودیس شخصی بود که وقتی خبر تولد پادشاه را شنید، از جایش تکان نخورد و برعکس به آن حسودی کرد. دعای ربانی را خیلی خوب یاد گرفته ایم ولی می دانید که این دعا برای خیلی از سازمانهای مسیحی و کلیساها خطرناک است. در این دعا ما می گوییم. ای پدر ما که در آسمانی نام تو مقدس باد. پادشاهی تو بیاید. اگر ما پادشاهی خدا را بخواهیم، یعنی پادشاهی ما باید نابود شود و پادشاهی او جایگزین آن شود. بعضی شبانان آنچنان به خدمت خود چسبیده اند که مثل اینکه ملکوت خودشان است. بعضی ها سازمانشان را ملکوت خود می دانند. ولی امروز بیایید این دعای خطرناک را بکنیم و بگوییم ملکوت تو بیاید. هیرودیس می ترسید که پادشاهی خود را از دست بدهد و به این علت به آن جنایت بزرگ قتل عام کودکان دست زد. اگر می خواهی ملکوت خود را حفظ کنی دست به هر کار احمقانه ای خواهی زد. ولی اگر در پی ملکوت خدا باشی، آنگاه خدا تو را برکت خواهد داد و باعث برکت هزاران نفر خواهی شد.
فرشتگان: فرشتگان نیز در این تولد حضور فعال داشتند. آنها پیغام خدا را به مریم و شبانان رساندند. آنها نسبت به پیام خدا وفادار بودند و پرستش زیبایی را تقدیم خدا کردند. در تمام تولد مسیح پرستش مرکزیت خاصی دارد. دیدن این مولود ما را به پرستش وا می دارد. یوسف و مریم، شبانان، مجوسیان و فرشتگان، همه پرستش زیبایی را به این مولود تقدیم کردند. امروز شایسته است که این مولود را که بره خدا و شیر یهوداست بپرستیم و زیباترین سرودها را در وصفش بخوانیم و زندگی ما چون عطر خوشبوی پرستش به حضور او بلند کرده شود.
حیوانات در آخور: شاید تعجب کنید که اینها را نیز جزو افراد حاضر در تولد مسیح آورده ایم. حیوانات نشان دهنده افرادی هستند که برایشان تفاوت نمی کند که مسیح متولد شده یا نه و به فکر روزی خود هستند و جای گرم خودشان. متاسفانه بسیاری از مسیحیان و افرادی که هنوز به مسیح ایمان نیاورده اند شبیه این حیوانات هستند. کارشان و پولشان و تفریحشان و لباسشان و ماشینشان و مادیات بطور کلی برایشان مهم تر از خود مسیح است.
امروز خداوند عطا کند که ما مانند این حیوانات یا هیرودیس و فریسیان و رهبران مذهبی با مسیح رفتار نکنیم بلکه چون یوسف و مریم و مجوسیان و شبانان و فرشتگان.
خدا شما را برکت دهد.