در عهدعتیق، نظام قربانی بهعنوان طریقی که آشتی بین خدا و قومش را مجدداً برقرار میگردانید، عمل میکرد (لاویان ۱۷:۱۱). لازم به تذکر است که قرنیها خود معرف فیض الهی بودند زیرا که مجازات گناه، مرگ گناهکار بود (حزقیال ۱۸:۲۰) اما رحمت خدا، قربانی دیگری را بهجای شخص خطاکار میپذیرفت. لزوم گذراندن این قربانی بهخوبی گواه آن است که واکنش خدای قدوس نسبت به گناه به حدی شدید است که بدون ریختن خون آمرزشی را نمیتوان متصور شد (عبرانیان ۹:۲۲). عهدجدید، مرگ مسیح را بهعنوان طریق پاک شدن گناه و برقراری مجدد پیوند میان خدا و انسان معرفی میکند. مرگی که نتیجۀ محبت خدا نسبت به بشر است (رومیان ۵:۸، یوحنا ۳:۱۶ و عبرانیان ۲:۹). مرگی که برای گناه و بهجای ما است (رومیان ۴:۲۵، متی ۲۶:۲۸، عبرانیان ۱:۳، افسسیان ۵:۲، دوم قرنتیان ۵:۱۴ و ۲۱، اشعیا ۵۳، مرقس ۱۰:۴۵ و اول تیموتاوس ۲:۶).
زندگی و مرگ مسیح، معرف آن است که خدا مصرانه و جانبازانه در پی بدست آوردن دل پرآشوب و دردمند بشر است. خدا خود بهای آشتی را پرداخت و منتظر است تا انسان دستِ دراز شده بهسوی او را بفشارد.
New Bible Dictinary