یکی از اجزاء تشکیلدهندۀ معنای "صِدِق"، مفهوم "رابطه" است. "صِدِق" یعنی انطباق با معیاری که بر رابطۀ بین دو طرف حاکم است، خواه رابطۀ بین انسان با انسان، خواه رابطۀ انسان با خدا. پس هرگاه در عهدعتیق کلمۀ صِدِق (عدالت-پارسایی) در مورد انسان بهکار رفته و به رابطۀ او با خدا اشاره دارد، مقصود زندگی مطابق معیاری است که بر رابطه و عهد خدا با قومش حاکم است. این معیار همانا مکاشفۀ ارادۀ خدا در تورات یا شریعت بود.
هرگاه همین کلمه در مورد خدا بهکار رفته، مقصود این است که یهوه خدای کتابمقدس هرگز بوالهوسانه عمل نمیکند، بلکه همیشه به عهد خویش با قوم خود وفادار است و مطابق معیاری که خود برای رابطۀ فوق مقرر کرده است عمل میکند. یکی از تعهدات خدا در این عهد، حمایت از قوم بههنگام ضعف، خطر و یا حملۀ دشمنان بود. از همین رو کلمۀ "صِدِق" در بسیاری از موارد کاربردش در مورد خدا حاوی مفهوم دخالت و عمل نجاتبخش او نسبت به قوم نیز هست. و این حتی در مورد زمانی که رابطۀ قوم با خود خدا به سبب گناه و عهدشکنی تیره میشود، صادق است. "صَدیق" بودن یهوه بدین معناست که او در جهت اصلاح، شفا و تجدید رابطۀ قوم با خود اقدام میکند.
همۀ این مفاهیم در مورد معادل یونانی کلمۀ "صِدِق" در عهدجدید، یعنی "دیکایوسونی"، نیز صادق است، با این تفاوت که در عهدجدید معیاری که بر رابطۀ قوم با خدا حاکم است نه انجام شریعت موسی، بلکه ایمان به مسیح و پیروی از اوست. بنا بر این، چه در عهدعتیق و چه در عهدجدید، وقتی "صِدِق" یا "دیکایوسونی"، دربارۀ انسان بهکار میرود، مقصود داشتن رابطۀ درست با خدا و زندگی مطابق معیاری است که خدا برای این رابطه تعیین کرده است. "صَدیق" یا "دیکایوس" کسی است که در رابطۀ درست با خدا بسر میبرد و مطابق معیار حاکم بر این رابطه زندگی میکند. بنا بر عهدجدید، خصوصاً رسالات پولس، خدا کسانی را که مطابق معیار اعمال شریعت "دیکایوس" (عادل/پارسا) نیستند، "دیکایوس" میشمارد.
آشکار است که کلمۀ "عدالت" و "عادل" که در ترجمۀ قدیمی فارسی برای بیان این مفهوم بهکار رفته، معنای درست را القاء نمیکند. کلمۀ "عادل" هرچند در ریشه حاوی مفهوم "راست" و "درست" نیز هست، در فارسی امروزی بهمعنی "دادگر" و "با انصاف" بهکار میرود و صفت قاضی یا پادشاه است، نه افراد معمولی.
این با معنی کلمات فوق فاصلۀ زیادی دارد. هرچند مؤمنان قدیمالایمان که با کتابمقدس قدیمی بزرگ شده و در کلیساها تعلیم گرفتهاند، معنای خاص کتابمقدسی را از کلمات فوق درک میکنند، برای نسل نوین فارسیزبانان مسیحی که ترجمۀ قدیمی را دشوار مییابند و با زبان و فرهنگ قدیمیتر کلیسا آشنا نیستند، کلمات "عادل" و "عدالت" بههیچ وجه معنی صحیح را القاء نمیکند. کلمۀ "نیکی مطلق" هم که در انجیل شریف بهکار رفته، ساختگی است و میتواند کجفهمی بهبار آورد.
از همین رو در ترجمۀ هزارۀ نو کوشش بهعمل آمد واژههای مناسبی جایگزین شود. یک واژۀ ممکن، "صالح" بود که معادل بسیار خوبی برای "صدیق" (عادل/پارسا) است، ولی در آن صورت، معادلی برای "صِدِق" (عدالت/پارسایی) نمیداشتیم. معادل ممکن دیگر، "درستکاری" و "درستکار" بود. اما اینها بهدلیل تأکید بیش از حد بر عمل همیشه و همه جا مناسب نبودند.
پس از بررسی بسیار، از دو واژۀ "پارسایی" و "پارسا" که از نظر حوزۀ معنایی به واژههای مورد نظر ما بسیار نزدیکاند سود جستیم. فرهنگ معین "پارسا" را چنین معنا کرده است: «آنکه از گناهان پرهیزد و به طاعت و عبادت و قناعت عمر گذارد؛ پرهیزکار، پاکدامن، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس.» بهجرأت میتوان گفت که "پارسایی" و "پارسا" معادلهای نزدیکی برای واژههای مورد نظر در کتابمقدس هستند. تنها ضعف آنها نو بودن و نامأنوس بودنشان است که با استفادۀ هر چه بیشتر از میان خواهد رفت. ضعف دیگر آن است که نمیتوان آنها را در مورد خود خدا بهکار برد. ولی همخوانی در این مورد چندان ضرورت ندارد و میتوان از کلمات مناسب دیگر در مورد خدا سود جست. امید داریم با تشویق و استفادۀ هر چه بیشتر مسیحیان فارسیزبان خصوصاً رهبران کلیساها، دو واژۀ زیبای "پارسا" و "پارسایی" با گذشت زمان جای خود را در واژگان مسیحی بیابند و این گنجینه را غنا و زیبایی هرچه بیشتر بخشند.