مدد الهی در بطن ترس ها− تاملی بر مزمور 46

جهانی که در آن به سر می بریم عرصه آماج ترس ها ، تهدید ها و خشونت هاست. حتی در پس شیرین ترین لحظات زندگی ، گاه ترسی پنهان وجودمان را در می نوردد. گویی شادی و امنیت، صرفا مقولات حاشیه ای زندگیمان هستند چرا که متن آن رویارویی با تهدید ها و ترس هاست. به قول شاعره معروف خانم فرخ زاد "ما حتی در شادتری لحظه ها از وحشت فرو ریختن آوار برای خود به خود می لرزیم".


مزمور 46 به آناتومی تهدید های این زندگی می پردازد. چه زیباست که در دعا ، نوعی عقب نشینی و فرار از واقعیتهای زندگی نیست. دعا نوعی در خود فرو رفتن برای مواجه نشدن با واقعیت های بیرونی نیست. مزمور نگار خدا را در این مزمور به قلب تهدید های این زندگی می برد و به ما یاد آوری می کند که علیرغم وجود ترس و اضطراب و ضرورت توجه به آنها ، خداوند شایسته است که توجه بیشتر ما را به خود مشغول کند.موضوع غالب مزمور 46 ترس و خشونت این جهان نیست ، موضوع غالب، خدا و عمل او در بطن این تهدید هاست.حال بیایید تاملی بر این مزمور داشته باشیم.

1)ریشه های تهدید و ترس
این مزمور به سر عامل موجود در این جهان که تهدید برانگیزند اشاره می کند.آیات 1 تا 3 ،طبیعت را یکی از علل ترس های ما بر می شمرد.زلزله ها و وقایع غیر طبیعی همیشه بشر را غافلگیر کرده اند. در واقع عنصر غافلگیری همیشه در کمین ماست. بیماریها، اتفاقات غیر قابل پیش بینی همچون تصادفات، اخراج از محل کار، از دست دادن یک دوس یا دوستان ، تنهایی، رخداد واقعه ای غم انگیز برای فرزندانمان، فشار های مالی و غیره همگی از جمله عواملی اند که قدرت و غیر قابل پیش بینی بودن آنها همچون زلزله از دستان ما خارج است. بله طبیعت و به یک معنا آنچه از دستان ما خارج است همواره برای ما تهدید بر انگیز بوده و خواهد بود . اما تهدید دیگر برای ما وقایع سیاسی و یا به عبارت دیگر عملکرد دولت هاست.حکومت ها خود تهدید بر انگیزند . آیه 6 خبر از این تهدید می دهد . تاریخ به نحوی گواه بر این حقیقت است که حکومت ها دائما به یکدیگر به عنوان عامل تهدید و اضطراب نگریسته اند. گویی حکومت ها هم همچون طبیعت در زمره وقایع غیر قابل پیش بینی و تهدید بر انگیز قرار می گیرند.اما عامل سوم در آیه 9 نیروهای نظامی و یا به عبارت دیگر مردم هستند.ما خود برای یکدیگر تهدید برانگیزیم . روابط ما با یکدیگر گاه بجایایجاد آرامش و امنیت ، ترس و تنش ببار می آورد و از ترس و تنش خبر نزاع و جنگ محصول دیگری بوجود نمی آید . آیا چنین نیست که گاه وجودمان مملو از سلاح (کمان ،نیزه،ارابه برای لشکر کشی به سوی دیگری )است پر از خشمی پنهان که گاه آن را با تبسمی ساختگی می پوشانیم.
بله، طبیعت (وقایع غیر قابل پیش بینی) حکومت ها، و نیروهای نظامی(مردم) به ریشه های عمده تهدید ما را در این جهان تشکیل می دهند حال ببینیم پاسخ خدا به این تهدید ها چیست.

برخورد خدا با ترس ها
در این مزمور ، مزمور نگار بند گردانی را سه بار تکرار می کند و چه زیباست که پس از ذکر هر یک از این تهدید ها ، این بند گردان بیان می شود : یهوه صبایوت با ماست و خدای یعقوب قلعه بلند ما. پس از تهدید حکومت ها در آیه 6 ، آیه 7 به میان می آید و پس از تهدید مردم در آیه 9 ، آیه 11 بیان می شود . برخی معتقدند که پس از آیه 3 نیز در برخی ترجمه ها عبارت فوق ذکر شده است که در بعضی نسخه ها موجود است. گویی خدا به ما می گوید گر چه تهدید ها واقعی اند اما حضور و حفاظت من از آنها واقعی تر است. مزمور نگار ظرافت زیبایی را در این عبارت بکار برده است . انتظار ما این است که یهوه صبایوت (صبایوت واژه ای نظامی است) قلعه بلند ما باشد (امنیت ما) و خدای یعقوب با ما باشد(صمیمیت ما)اما چرا مزمور نگار دست به این جا به جایی زده است؟ چرا مزمور نگار از ما می خواهد امنیت خود را در خدای یعقوب (خدایی که رابطه شخصی برقرار می کند،مثل یعقوب) و صمیمیت خود را در یهوه صبایوت (خدایی که نیرومند است و برای ما می جنگد ) جستجو کنیم؟ شاید بتوان برای آن دو دلیل ذکر کرد. یکی آنکه تنها در گرو دشتن رابطه صمیمی با خداست که می توانیم از امنیت برخوردار شویم، دلیل دوم شاید آن باشدکه ما باید نگرش برخورد و انتظارات کلیشه ای خود را از خدا تغییر دهیم. خداوند همیشه می خواهد خودش و اعمالش را به گونه ای خلاف انتظارمان بر ما آشکار کند . گشودگی وجودی ما به این خدا این اجازه را می دهد که خدای لشکر ها با ما رابطه ای صمیمی برقرار کند و خدای یعقوب حافظ ما باشد.

حضور خدا در جهان ترس ها
آیات 4و 5 از حضور دائمی و با ثبات خدا در این فضای پر از تهدید و ترس صحبت می کند. عبارت شهر خدا خبر از حضوری غیر قابل انکار می دهد. در واقع خدا همچون توریستی نیست که گاه به جهان ترس های ما سری بزند و سپس به فضای آرام و امن خود باز گردد. محل سکونت خدا در همین جهان سرشار از ترس و تهدید هاست. دقت کنیم که مزمور نگار به محل سکونت خدا همچون کمپ پناهگاهان اشاره نمی کند ، حضور خدا همچون حلبی آباد نیست. حضور او تاریخی و واقعی است . حضوری است در بطن ترس و تهدید. خدا در این جهان شهری دارد .جالب توجه است که آگوستین با الهام از عبارت شهر خدا کتاب خود را در زمانی نوشت که بربرها از جانب شمال به اروپا حمله کردند.بله شهر خدا در مرکز جهان ترس ها وجود دارد. شهر خدا از دو بخش تشکیل شده است .یکی نهر که معرف راز و طبیعت است و دیگری چکش سازندگان شهر که معرف وضوح و عملکرد انسان است .شهر خدا هم سحر آمیز است چرا که به عوامل و نیروهای خدا انسانی اشاره دارد و هم روشن چرا که جایگاه انسان در آن نمایان است. تاریخ مسیحیت نشان می دهد که مسیحیان به اشتباه همواره یکی از این دو بخش را بر دیگری ترجیح داده اند . یا تماما بر وجود عملکرد راز گونه خدا تاکید کرده اند و هر عمل انسان در ایجاد این شهر را نکوهش کرده اند و یا کاملا همه چیز را به چکش سازندگان سپرده اند و عملکرد پنهان و رازگونه الهی را به وادی فراموشی سپردند.
شهر خدا را کلام خدا (همچون شهر اثری پنهان دارد) و عمل انسان شکل می دهد. مطابق آیه 5 خدا در وسط این شهر و به ساکنانش مددی فوری می رساند. واژه اعانت معرف کمکی است که بارها تجربه شده اند.اما مدد الهی را چگونه می توان دید و دریافت؟ شاید بتوان کمک خدا را در روند وقایع تاریخی و ایجاد نهضت ها و جنبش های روحانی برانگیختن رهبران غیور برای خدا، و نرم کردن دل مردم دید. کار خدا را می توان در فردی دید که در اوج رویارویی با ترس ها و عوامل تهدید بر انگیز ،صمیمیت و امنیت با خدا را تجربه می کند.


پیام خدا به ما در بطن ترس ها
در این مزمور، خداوند دو درخواست از ما دارد که به ترتیب در آیات 8 و 10 نمایانند. اول خدا از ما می خواهد که کار های او را نظاره کنیم. دعا به ما چشم انداز دیگری جدای از روزنامه ها نسبت به حقیقت می دهد. مثلی است که می گوید سر و صدای همه از خدا بیشتر است. خداوند تیم تبلیغات نداردکه اعمال و کارهایش را ترویج کنند. او از ما می خواهد که درست نگاه کنیم. شاید چشمان خود را عادت نداده ایم که عمل و حضور او را ببینیم و یا شاید نظاره گر مسیر درستی نیستیم. شاید نمی بینیم که خدا در یک فرایند خلع سلاح عمومی دخیل است (آیه 9) او می خواهد همه عواملی را که ترس برانگیزند و تهدید ببار می آورند از میان بر دارد. و دوم خدا از ما می خواهد که باز ایستیم و بدانیم که او خداست. باز ایستادن خود از عوامل کاهش دهنده ترس و تهدیدست. شتاب و عجله وجودی و عملکرد ما، هراس زاست. واژه دانستن یا شناخت گاه در کلام خدا معرف رابطه بسیار نزدیک از نوع رابطه جنسی است که به تولید فرزندان می انجامد.(آدم زن خود حوا را شناخت ،مریم به فرشته گفت مردی را نشناختم) بله تنها در صورت برخورداری از رابطه ای نزدیک و عاشقانه با خداست که می توان چشم انتظار ایجاد شرایط جدید و امکانات تازه بود.
همانگونه که تولید فرزندان، سهم انسان در بقا و تداوم تمدن بشری است دعا نیز به بقای حیات انسان با ایجاد شرایط جدید همچون تولید فرزندان مدد می رساند. بدون دعا نمی توان شهر خدا را در بطن ترس ها دید. بدون دعا نمی توان عمل خدا را فرا تر از تهدید ها تجربه کرد. بلی بدون دعا نمی توان فهمید که او خداست، خدایی که تعالی آشکار و جهان گستر او عنقریب است.

  • مطالعه 2195 مرتبه

مطالب مرتبط

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131