شفای درون

معلمی در کانون شادی از بچه ها پرسید:" چه باید بکنیم که گناهانمان بخشیده شود؟" یکی از بچه ها پاسخ داد:" باید گناه کنیم." 


در باره شفای درون کلام خدا چیزهای بسیاری دارد که به ما یاد دهد. در زندگی ما اتفاقات ناگوار زیادی افتاده که باعث زخم فکری و احساسی و روحانی در درونمان شده. بعضی ها در بچگی مورد اذیت و آزار پدر و مادر قرار گرفته اند و بعضی از طریق اطرافیان مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. بعضی به آنها تجاوز شده و از این قبیل چیزها.

در پیدایش 37 الی 45 می خوانیم که چگونه یوسف که مورد علاقه پدرش بود و در حقیقت عزیز دور دانه او بود مورد اذیت و آزار برادرانش قرار می گیرد. مسلما مانند هر انسان دیگری این زخم در دل او می ماند و در حالیکه سالها دور از خانه و خانواده در کشوری غریب مسائل دردناکی را تجربه می کند بالاخره با برادرانش روبرو می شود و چگونه با در میان گذاشتن مسئله با برادرانش، و با بخشیدن آنها از این احساس زخمی شده شفا می یابد.
همه ما احتیاج به بخشیده شدن داریم. روزی پدری که پسری به اسم پاکو داشت، با غرور فرزندش روبرو شد و پس از درگیری شدید، پسر اموالش را از پدر خواست و خانه را ترک کرد. سالها گذشت و روزی پدر در یکی از روزنامه های معروف شهر اینچنین نامه ای را می دهد که چاپ کنند:" پاکوی عزیز همه آنچه شده بخشیده شد. به خانه برگرد. روز شنبه ساعت 8 صبح جلوی اداره این روزنامه منتظر تو هستم." در روز شنبه 800 پاکو جلوی در اداره روزنامه ایستاده بودند تا بخشش را تجربه کنند!

شفای درون یعنی اسیر کردن خاطرات غم انگیز و به اطاعت مسیح در آوردن آنها است(دوم قرنتیان 5:10) این روح القدس است که ایمانداران را به جمیع راستی هدایت می کند. می باید زخمها و دروغها شناخته شوند که شخص را در خجالت، احساس تقصیر و ترس اسیر ساخته. می باید به حضور خداوند قیام کرده عیسی مسیح رفت و با آوردن این زخمها به حضور او اعلان حقیقت کلام خدا، راستی، شفا، آرامش و بخشش را به زندگی به ارمغان آورد.

مردم حتی مسیحیان گاهی اوقات با یک اتفاق یا ضربه فیزیکی زخمی نشده اند بلکه با آنچه به آنها گفته شده تحت تاثیر قرار گرفته اند. در طی سالها اگر کلمات زخمی کننده و اعمال زخمی کننده به نزد مسیح آورده نشده این زخمها مانند غده سرطانی می شود که بالاخره بصورت خشم و افسردگی و اعتیاد و عدم صمیمیت و عصبانیت شدید و بی نظمی در تغذیه و حتی اختلالات در روابط جنسی خود را نشان می دهد.
خوشبختانه در مسیح ما راه حل را داریم. اگر چه شفای درون چیزی را که به شما ضربه زده از بین نمی برد اما تاثیرات خراب کننده احساسی و روحانی آن را شفا می دهد.
مانند یوسف مسئله ای که باعث رنجش و زخمی شدن تو شده به میان بیاور و برای آن عذرخواهی کن و یا ببخش و اجازه بده خداوند این تاثیر منفی را شفا دهد. خوشبختانه مسیح در مسیحیان می تواند آنچنان محبتی ایجاد کند که هر نوع ضربه را بتوانند ببخشند و به او بسپارند. شخصی به اسم مارگانیتا لاسکی که هومانیست بود و نویسنده مشهوری بود، می نویسد "من به شما مسیحیان حسادت می ورزم، چون من کسی را ندارم که مرا ببخشد."

وقتی اولین میسیونرها وارد منطقه آلبرتای کانادا که محل زندگی سرخپوستان آنجا بود شدند، با مخالفت شدید رئیس قبیله روبرو شدند. اما بعدا به مسیح ایمان آورد و قلبش را به او سپرد. چیزی نگذشت که یکی از اعضای قبیله بلک فوت پدر او را کشتند. این رئیس قبیله که به مسیح ایمان آورده بود سوار اسبش شد و به طرف قبیله ای که پدرش را کشته بودند رفت و در آنجا خواست که رئیس آن قبیله را ببیند. وقتی او رئیس قبیله بلک فوت را دید گفت تو پدر مرا کشتی. حال می باید تو پدر من بشوی. تو می باید بهترین لباس مرا بپوشی و بهترین اسب مرا سوار شوی. دشمن او وقتی این را شنید با تعجب گفت:" پسرم تو اکنون مرا کشتی." در حقیقت او می خواست بگوید که تو با این عمل خود کینه و خشم و نفرت را از دل من زدودی.
امروز تو هر قدر که قلب پر از نفرت و کینه داشته باشی ولی خدا می تواند توسط روح القدسش این قلب را شفا دهد. او می تواند از طریق روح القدس به مرکز و منشاء درد برود و آن را شفا دهد. به او اعتراف کن و به او بگو که احتیاج داری از این زخم خود شفا بیابی. زخمهای خود را یک به یک زیر نور روح القدس به او اعتراف کن و اگر می باید کسی را ببخشی، این کار را از ته دل بکن.

آیا می دانید حتی علم پزشکی و روانشناسی ثابت کرده که بخشیدن برای سلامت جسم و فکر نیز خوب است. به نتیجه تحقیقی که دانشمندان کرده اند گوش کنید: افرادی که می بخشند و فراموش می کنند:

مصونیت بدن آنها نسبت به بیماریها بیشتر می شود و مشکل فشار خون کم می شود.

افرادی که می بخشند نسبت افرادی که نمی بخشند سلامتی فکری بیشتری دارند.

از نظر فیزیکی بهتر از افرادی که نمی بخشند احساس می کنند.

کمتر عصبانی می شوند و علائم کمتر تشویش و نگرانی و افسردگی در آنها دیده می شود.

شخصی بیمار شده بود و در بستر بیماری افتاده بود و احتمال مرگ او می رفت و در این حین به یاد دوست قدیمی اش افتاد که سالها پیش با هم اختلافی داشتند و از هم ناراحت شده بودند و هیچوقت دیگر همدیگر را ندیده بودند. پس به این دوستش تلفن کرد و گفت که به منزلش بیاید. وقتی او به منزلش آمد از او بخاطر آن حرفها و کارهایی که کرده بود عذرخواهی کرد و به دوستش گفت که نمی خواهد با رابطه ای شکسته به آسمان برود، چون از داوری خدا می ترسد و آن دوستش نیز او را بخشید و گفت:" دیگر فراموش خواهم کرد." در حالی که دوستش از اتاق خارج می شد او خطاب به او گفت:" ولی اگر حالم خوب شد این عذرخواهی را نشنیده بگیر."
هیچ چیز زیباتر از کلمه معذرت می خواهم وجود ندارد. این کلمه گرانبهاترین کلمه دنیاست. با این کلمه ما نجات می یابیم و با این کلمه از احساس خشم و کینه آزاد می شویم. امروز این را تجربه کن.

سالها یوسف در دل خود این زخم را داشت و تا زمانیکه با برادرانش روبرو نشد و آنها را نبخشید، نتوانست راحت بخوابد. خدا او را از موقعیتهای سخت عبور داد ولی هیچ چیز به اندازه آن بدی که برادرانش به او کرده بودند به او ضربه نزده بود. نه دروغ زن فوطیفار و نه زندان و نه افتادن به چاه و نه برده اسماعیلیان شدن. هیچکدام به اندازه بی محبتی برادرانش به او ضربه نزده بود و چقدر زیباست صحنه ای که یوسف با برادرانش روبرو می شود بگذارید آن را بخوانیم:(پیدایش 1:45-15)
این یکی از زیباترین صحنه هاست که اتفاق افتاده. خدا برای اینکه ما را ببخشد حاضر شد بهترین خود را فدا کند و مسیح جان خود را فدا کرد تا ما را با پدر به رابطه صلح آمیز وارد کند. برای یوسف برای اینکه به این رابطه صلح آمیز وارد شود قربانی کردن تمام جوانیش لازم بود و برای ایجاد صلح میان ما و خدا قربانی شدن پسر خدا لازم بود.

یک نفر گفته:
اگر بزرگترین احتیاج ما اطلاعات بود خدا شخص تحصیلکرده ای می فرستاد.
اگر بزرگترین احتیاج ما تکنولوژی بود خدا دانشمند می فرستاد.
اگر بزرگترین احتیاج ما پول بود خدا اقتصاددان می فرستاد.
و اگر بزرگترین احتیاج ما لذت بود خدا یک متخصص تفریحات برای ما می فرستاد.
اما بزرگترین احتیاج ما بخشش بود، پس خدا نجات دهنده برای ما فرستاد.
می خواهی بخشش گناهان را تجربه کنی امروز به مسیح بگو که وارد قلب تو شود و تمام زخمها و گناهان درونت را شفا دهد و تو را پاک کرده تبدیل به انسانی نو بکند.

  • مطالعه 1995 مرتبه

مطالب مرتبط

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131