دیسیپلین یا انضباط روحانی

چرا بعضی ها در زندگی مسیحی رشد می كنند و بعضی ها رشد نمی كنند و در ایمان سرد می شوند؟ چرا بعضی ها زندگی پیروزمند مسیحی دارند و بعضی مدام مغلوب گناه می گردند؟ چرا بعضی ها هر روزه برای مسیح ثمر می آورند و دیگران در طول كل زندگی مسیحیشان بی ثمر می مانند ؟
نداشتن دیسیپلین یا انضباط روحانی علت شكست و رشد نكردن و ثمر نیاوردن بسیاری از مسیحیان است!

 


امروز می خواهیم در مورد دیسیپلین یا انضباط روحانی صحبت كنیم.
در ابتدا قسمتی از كلام خدا را باهم بخوانیم و دعا كنیم كه خداوند با كلام زنده و مقتدرش قلبها و زندگیهایمان را لمس كند.
"پس تو ای فرزندم، در فیضی که در مسیح عیسی است نیرومند شو، و آنچه را که در حضور گواهان بسیار از من شنیدی، به مردمان امینی بسپار که از عهدۀ آموزش دیگران نیز برآیند. همچون سربازِ شایستۀ مسیحْ عیسی، در تحمّل رنجها سهیم باش. هیچ‌کس به‌هنگام سربازی، خود را گرفتار مشغولیتهای زندگی نمی‌سازد، چرا‌که خواهان جلب خشنودی فرماندۀ خویش است. به همینسان، ورزشکاری که در میدان مسابقه هماوردی می‌کند، تاج پیروزی را دریافت نخواهد کرد، اگر به‌قانونْ هماوردی نکرده باشد. آن که باید نخست از محصول نصیب ببرد، کشاورزی است که محنت کشیده است. به آنچه می‌گویم بیندیش، که خداوند تو را در فهم همۀ اینها بصیرت خواهد بخشید. " (دوم تیموتائوس 2:1-7)
دیسیپلین روحانی یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دهیم و به بهترین نحو آنرا انجام دهیم. دیسیپلین روحانی یعنی اولویت های زندگی ما مشخص شده و زمانها و استعدادهای ما بر اساس آن اولویتها تقسیم گردد. من خودم تصمیم گرفته ام به زندگیم دیسیپلین روحانی بیشتری ببخشم. شاید فکر کنید انضباط روحانی شریعت است و ما از آن آزاد هستیم ولی اینطور نیست، ما متاسفانه به عنوان ایمانداران خیلی اوقات در گیجی بسر می بریم، نمی دانیم که هستیم، نمی دانیم خدا کیست، نمی دانیم چه باید بکنیم و خیلی وقتها هدف زندگیمان را گم می کنیم. در قرائت بالا ایماندار به سرباز، دونده و کارگر تشبیه شده است که در هر سه آنها قوانینی وجود دارد. زندگی مسیحی نوعی تفریح و سرگرمی نیست بلکه جنگ است و در جنگ وقت مرخصی نیست، مسابقه دو است و هر دونده رژیم و تمرین های سختی دارد. اگر زندگی یک سرباز، یک ورزشکار و یک کارگر و کارمند نظم دارد، چقدر بیشتر زندگی ما بعنوان فرزندان خدا باید دارای دیسیپلین روحانی و نظم باشد. خدا خودش خدای منظمی است، یکی از کتب کتاب مقدس اعداد نام دارد که اعداد و ارقام و اسامی افراد در آن نشان می دهد خدا چقدر در کارهایش دقیق و منظم است. (كتب تواریخ نیز دقیق بودن خدا را نشان می دهد) مسیح خدای تجسم یافته هم دیسیپلین داشت. او همیشه و به طور منظم به کنیسه می رفت، او قبل از شروع خدمتش در نجاری پدرش کار می کرد و بیكار نمی چرخید (قابل توجه ایماندارنی كه عادت به این نوع زندگی دارند!)، او با نظم و مستمر دعا می کرد، او برای رفتن به صلیب مصمم بود و اجازه نداد هیچ چیز مانع خدمتش گردد، خدمت او دیسیپلین خاصی داشت و در مواقع لازم به شهرهای مختلف می رفت. او هدف داشت و هدفش را درست به اتمام رسانید و باعث نجات ما گردید.
مسیحیان پیروزمند هم در طول تاریخ زندگی روحانی منظمی داشته اند.


پیغام من امروز دو قسمت دارد . 
1-دیسیپلین روحانی برای رشد 
2- دیسیپلین روحانی برای خدمت

1-دیسیپلین روحانی برای رشد:
چه کارهای بکنیم تا رشد کنیم؟
کارها و زندگی ما در رشدمان تاثیر دارد. این علت آن چیزی است كه بعضی ها رشد می كنند و بعضی ها پسرفت می كنند!
آیا به طور منظم دعا می کنیم؟ آیا به طور منظم کلام خدا را می خوانیم؟ آیا به طور منظم در جلسات کلیسایی شرکت می کنیم؟ آیا به طور منظم روزه می گیریم؟ آیا به طور منظم به خدا هدیه می دهیم؟ آیا به طور منظم در اطاعت از خدا و غلبه بر گناه و شیطان هستیم؟
انجام این موارد و تمام چیزهای که کلام خدا می گوید به طور منظم، باعث رشد ما می گردد تا به شباهت مسیح در آییم و برای هر عمل نیک در دستان خدا موثر باشیم.
دعا نبض روحانی ماست، ما با دعا کردن دعا را یاد می گیریم، امروز جهان به مردان و زنان دعا نیازمند است، هیچ اشکالی ندارد که ما به چیزهای خوب عادت کنیم. مثلا همانطور که صبحها صورتمان را می شوییم و صبحانه می خوریم و دندانهایمان را مسواک می زنیم، یاد بگیریم که هر صبح به حضور خدا برویم. عادت کنیم ساعات خوبمان را به خدا بدهیم. دعای خوب چه خصوصیاتی دارد؟ دعای خوب دعای پر از احساسات بر خلاف تصور خیلی ها نیست اگرچه احساسات جای مهم خود را دارد، دعا جای تعلیم دادن به دیگران نیست، دعا جای نشان دادن خود نیست، دعای خوب و قوی دعایی است که جواب دارد. در بیداری کره جنوبی مردم هر صبح از ساعت 5 تا 7 به کلیسا به حضور خدا می رفتند. ما هم اگر تا حالا رازگاهان نداریم از الان تصمیم بگیریم که این دیسیپلین روحانی را وارد زندگی خود کنیم. در دعا می توانیم سرود بخوانیم، مزامیر بخوانیم، شفاعت کنیم، نیازها و مشکلاتمان را به حضور او ببریم. از روح پر شویم. شاید بگویید من می خواهم ولی حوصله و میل دعا ندارم. ما باید بر تنبلی خود غلبه کنیم. گاهی برای غلبه بر بی میلی می توانیم دعایمان را بنویسیم. با نوشتن با خدا راز و نیاز کردن خیلی به من کمک کرده است و به شما توصیه می کنم گاهی این روش را امتحان کنید. ما باید عادت کنیم در طول روز و در شب هم به حضور خدا برویم، ما باید هر شب در دعا زندگیمان و خودمان را تفتیش کنیم تا بتوانیم رشد کنیم. قانون رشد خیلی ساده است، به خدا وقت بده و او تو را مثل خود خواهد ساخت. ما باید یاد بگیریم در حضور خدا بمانیم و این حضور خدا را وارد زندگی خود کنیم و به زندگی دیگران ببریم.


عامل دیگر در رشد ما کلام خدا است. خیلی از ایمانداران در طول عمرشان متاسفانه حتی یکبار هم کامل کتاب مقدس را دقیق نمی خوانند! من خودم برنامه ای دارم که در هر سال یکبار عهد عتیق و دو بار عهد جدید را بخوانم. ولی خواندن خالی هم فایده ندارد، ما باید آنرا درست بفهمیم تا اگر از ما کسی سئوال کرد بتوانیم درست جواب دهیم. ما برای غذا خوردن، خوابیدن، حمام رفتن، تلفنی صحبت کردن، تلویزیون نگاه کردن و روزنامه خواندن وقت داریم، چرا نباید برای کلامی که پایدارتر از آسمان و زمین است وقت نگذاریم! کتابی که مهمتر از همه کتب جهان است، کتابی که قدرت دارد زندگیها را عوض کند. بیاید تصمیم بگیریم که با این کتاب آشتی کنیم. آن را بخوانیم و بخوریم تا جزی از وجود ما گردد و از آن اطاعت کنیم. خیلیها امروز دنبال مکاشفات جدید و کلامی از خدا هستند در حالیکه کلام خدا را نمی خوانند! بگذارید به شما یک اصلی را بگویم خدا معمولا با کسانی که کلامش را نمی خوانند، صحبت نمی کند و به کسانی که دعا نمی کنند جواب نمی دهد. پس بگذارید خدا با کلامش هر روزه با شما صحبت کند، کلامی که به ما حکمت، تقدس، محبت، شناخت و شادی و ایمان می بخشد.
مورد دیگری که می خواهم در مورد آن صحبت کنم رشد در مشکلات است، خیلی وقتها خارها که همان مشکلات زندگی ما هستند ما را فلج می کنند و اجازه رشد و خدمت را به ما نمی دهند.
ما باید مشکلاتمان را به حضور خدا ببریم، دلهایمان را به حضور او بریزیم و خود را در خداوند مثل داود تقویت کنیم، باید در هر مشکلی بدانیم که مسیح خدا برای من مرده است، او مرا همیشه و در هر وضعیتی دوست دارد، او برای من از قبر خارج شده و به آسمان رفته و امروز زنده است و برای من و مشکل من شفاعت می کند. بدانیم که هیچ چیز خارج از اراده خدا اتفاق نمی افتد، او مسائل کوچک و بزرگ ما را می بیند و اگر در او بمانیم اراده او که نیکوترین است برای ما اتفاق خواهد افتاد. (رومیان 8:28)
در تورات می بینیم که شمشون یا سامسون یکبار هزار دشمن را یکنفره از بین برد و مطمئنا او اینکار را یکی یکی می کرد، بنابرین ما هم می توانیم بر مشکلاتمان یکی یکی به قوت خدا فارغ آئیم. مشکلات وسایلی هستند که می توانند کمک کنند ما در خدا رشد کنیم.


مورد دیگر که برای رشد ما مهم است، مساله روزه و سلامت جسم ما است. ما هر چقدر هم روحانی باشیم ولی اگر جسممان سالم نباشد نمی توانیم بطرز موثر خدا را خدمت کنیم بنابرین باید در جهت سلامت جسممان بکوشیم، درست بخوریم و درست بخوابیم. روزه از فرامین عهد عتیق و عهد جدید است و همواره در تاریخ کلیسا استفاده شده است. همانطور که دعا و کمک به مردم مهم است روزه هم جایگاه خاص خود را دارد. ما با روزه اولا بدن خود را تحت کنترل نگه می داریم و به آن می گوییم که صاحب بدن ما خداوند است نه نفس و شهوات ما. روزه باید هدفمند باشد. خوب است حداقل هفته ای یکروز روزه بگیریم. روزه انواع مختلفی دارد ولی معمول ترین آن نخوردن هیچ چیز تا بعدازظهر است. ما باید به روزه هم عادت کنیم البته باید مواظب باشیم که با از دست دادن مفهوم و هدفش تبدیل به شریعت نگردد. کلیساهای رسولی (کاتولیک و ارتودکس) و بعضی از پروتستانها 40 روز قبل از قیام مسیح روزه می گیرند. پس دیسیپلین روزه را هم وارد برنامه زندگی خود کنیم.
مورد دیگر برای رشد غلبه بر گناه است. ما متاسفانه زندگی روحانی مان شده گناه کردن و توبه کردن. گاهی از من می پرسند تا چه موقع یا چند بار گناه ما بخشیده می شود، کتاب مقدس می گوید تا زمانیکه ما توبه واقعی کنیم گناه ما بخشیده می شود ولی برای رشد نمی توان همیشه بیمار بود و اگر ما مستمر گناه می کنیم باید در مورد حقانیت توبه هایمان شک کنیم. خدا می خواهد که ما از گناه آزاد باشیم. برای پیروزی بر گناه، وسوسه ها و شیطان باید به خدا نزدیک شد، از گناه و وسوسه ها دور ماند، در مواقعی مثل یوسف از بعضی جاها فرار کرد، بعضی مواقع تا به خون مقاومت کرد، باید مثل مسیح با کلام خدا مجهز بوده و شیطان را با آن شکست داد، گاهی می توان به شیطان و وسوسه نهیب داد، فراموش نکنیم که ما توان پیروزی بر وسوسه ها و گناه نکردن را به کمک خداوند داریم. (اول قرنتیان 10:13)
می خواهم چیز جالبی برایتان بگویم، بعضی از پدران کلیسا اعتقاد داشتند که بعد از تعمید تنها یکبار یک گناه بخشیده می شود و برای بار دوم بخشیده نمی شود. شاید کمی سخت گیرانه و غیر كتاب مقدسی باشد ولی نشاندهنده غیرت آنها برای تقدس و عمق توبه آنها بود و وقتی کلام خدا را هم می خوانیم می بینیم که خدا از ما انتظار تقدس و زندگی پاک و کامل و بدون گناهی را دارد. 
گناه دزد برکت است تا زمانیکه در زندگیمان گناه است برکات جاری نمی شود.


دیسیپلین دیگری که باید داشته باشیم، شرکت منظم در جلسات کلیسایی و در اطاعت کلیسایمان ماندن است. جلسات کلیسایی نمونه کوچکی از آسمان است و ما اگر از آن غفلت می کنیم در زندگی روحانیمان رشد نمی کنیم. توما یکبار غایب بود و مسیح آمد، ما هم با غیبتهایمان شاید حضور مسیح، کلام و لمس مسیح را از دست بدهیم. شرکت در کلیسا و مشارکت با ایمانداران یک دستور کتاب مقدسی است. (عبرانیان 10:25) مسیحی تنها در خانه مثل زغالی است که تنها افتاده است و به زودی سرد خواهد شد. ما باید آمدن به کلیسایمان هم با هدف باشد و نباید به عادتی بی ثمر تبدیل شود. قبل از کلیسا آمدن دعا کنیم که خدا امروز در کلیسایش و در ما کار کند. 
انضباط دیگر برای رشد، راههای غلبه بر غم و افسردگی است. چون به شخصه مشاهده کرده ام که چگونه غم ما را به گناه و بی هدفی و نا امیدی می کشاند. برای غلبه بر آن 4 راه پیشنهاد می کنم.
1- خدا را بپرست (زبانها، با عقل، سرود خواندن یا شنیدن، مزامیر)
2- جایگاه خود را در مسیح با صدایی بلند با ایمان اقرار کن و به خدایت، به دشمنت (شیطان)، به خودت و دیگران اعلام كن.
3- وعده های خدا را برای این شرایط بخوان و به آن ایمان داشته باش. 
4- با ایمانداران مشارکت برقرار کن.
کلا ما برای رشدمان باید بدانیم 1- چه بکنیم 2-آنچه را می دانیم، انجام دهیم.
انضباط روحانی یعنی آنچه را که یاد گرفته ایم، بطور منظم و به طرز خوبی انجام دهیم.

2- دیسیپلین روحانی برای خدمت:
اگر انجیل را به دقت بخوانیم می بینیم که مسیح به شاگردانش در مراحل مختلف سه کلمه گفت:"بیاید(متی 4:19) - بمانید(لوقا 24:49) - بروید(اعمال 1:8)" ما اول باید نزد مسیح بیاییم بعد باید در حضور او بمانیم و بعد باید پیش مردم برویم و حضور و پیغام انجیل را به آنها به طرق مختلف برسانیم.
زندگی روحانی ما هم 3 مرحله دارد. 1- نجات 2- رشد 3- خدمت.
آیا شما برای خدمت به خدا رویا و اهدافی دارید؟ آیا می خواهید و می توانید کاری برای خدا انجام دهید؟ آیا در جهت رسیدن به اهداف خدمتیمان برنامه ای داریم؟ ما اگر فقط گیرنده باشیم به مرداب تبدیل می شویم و اگر تنها دهنده باشیم بزودی خشك می شویم. باید یاد بگیریم كه از خدا دریافت كنیم و به مردم بدهیم. به قول یونگی چو (كشیش ارشد بزرگترین كلیسای جهان در كره جنوبی كه كلیسایش حدود 1 ملییون عضو دارد) :" هر ایمانداری باید شاگرد و معلم باشد."
اگر ندانیم به کجا می خواهیم برسیم خوب به جای نمی رسیم. خوب است همواره اهدافمان را بنویسیم و هر از چند گاهی آنها را بررسی کنیم تا زندگی هدفمند، با برنامه و منظمی داشته باشیم.
ایمانداری که تشنه خداوند بود روزی به من گفت که من عطای شفا می خواهم، من غیرت او را تشویق کردم و توضیحاتی دادم که قبل از آن او باید در دعا و تعلیم رشد کند و چند کتاب (از جمله كتاب قهرمان ایمان و شفای الهی را) به او معرفی کردم. او بزودی عطای زبانها را دریافت کرد و حتی چند نفر هم بوسیله دعاهای او شفا و برکت و پری روح القدس را یافتند و این نشان می دهد داشتن هدف مصمم برای رشد و خدمت چقدر مفید می تواند باشد.
اولین خدمت را از نجات خانواده شروع می کنم. هر ایمانداری که نجات می یابد، آرزوی او این است که خانواده اش هم نجات یابد و چقدر جای خوشحالی است که اراده خدا هم نجات همه و مخصوصا خانواده ایماندار است. برای انجام این خدمت ما باید در تقدس و محبت مسیحایی زندگی کنیم، برای آنها مرتب دعا کنیم، و کلام خدا را مستقیم و غیر مستقیم به آنها بشارت دهیم. باید زندگیهای دگرگون شده ما را ببینند، باید شادی و آرامش ما را ببینند و باید به همه سئوالاتی که مانع از ایمان آوردن آنها است جواب دهیم. باید با آنها رابطه دوستی داشته باشیم تا آنها به ما اعتماد کنند. اگر این موارد را بطور منظم رعایت کنیم می توانیم امیدوار باشیم که به احتمال زیاد خانواده مان نجات خواهند یافت.


در مورد خدمت باید بدانیم که همه ما که نجات یافته ایم جزو بدن مسیح هستیم و عضوی در بدن مسیح نیست که بدرد نخورد. ما باید بدانیم که وظایفی به دوش ماست که با توجه به شخصیتمان و موقعیت هایمان فقط خودمان می توانیم آن را انجام دهیم و اگر انجام ندهیم کس دیگری آنرا انجام نخواهد داد. شاید شما مثل چشم مهم نباشید ولی شاید پلکی باشید که از چشم محافظت می کند، شاید حضور و محبت و تشویق های شما عاملی مهم در موفقیت شبانتان باشد. شاید شما پطرس نباشید ولی شاید آندریاسی باشید که پطرس ها را نزد مسیح می آورید. ما باید خدمت خودمان را در خدا باور کنیم. از شما خواهش می کنم به خودتان به عنوان فرزندان خدا نگاه کنید. به نظر من زندگی پر محبت و مقدس و شخص دعا بودن و بشارت مهمترین خدماتی هستند که به همه ما سپرده شده است. تشویق کردن دیگران، تلفن کردن، ملاقات رفتن، یک لبخند محبت آمیز و دست دادن همه می تواند نوعی خدمت به مردم باشد. امروز کلیساها همچنین به خادمین رسمی هم نیز دارند و اگر ما که خدا را شناخته ایم سکوت کنیم، دیگران چگونه خدا را بشناسند! ما باید قلمرو دید فکرمان را برای خدمت وسعت ببخشیم تا بتوانیم همه را محبت و خدمت نماییم. کمک های مالی به کلیسا برای کار بشارت و برای کمک به فقیران نوعی خدمت است. استفاده از استعدادهای که خدا به ما داده مثل صدای خوب برای پرستش خدا، موسیقی ، نقاشی و ... در کلیسا نوعی خدمت است. نصیحت کردن و دادن مشورت های درست به دوستان خدمتی است که می تواند مسیر زندگیها را عوض کند. خدمت می تواند در گروههای مختلف مثل بچه ها، نوجوانان، جوانان، زنان، مردان، خانواده ها، زوجهای جوان، مجردها، طلاق گرفته ها، پیران، معتادها، زناکاران، سقط جنین کنندگان، بیوه ها، یتیمان، فقیران، غریبان، زندانیان، سربازان، دانشجویان، ماتمیان، جذامیان، نابینایان، معلولین و عقب ماندگان ذهنی و ... باشد.


افرادی چون مادر ترزا در بین جذامی ها و کسانی که در حال مرگ بودند خدمات ارزنده ای انجام داده اند. هنری نیومن شبانی بود که سالهای آخر عمرش را وقف خدمت به معلولین ذهنی و مخصوصا قطع نخاهی ها کرد. مهمان نوازی نوعی خدمت است. استفاده درست از عطایای روح القدس نوعی خدمت است. پس می بینید خدمت فقط موعظه و ایستادن روی منبر نیست. در غمها و شادی های مردم شریک بودن خدمت است. ماتمیان را تسلی دادن خدمت است. جواب سئوالات مردم را که مانع ایمان آنها می شود دادن خدمت است. ترجمه و تالیف کتب مفید روحانی خدمت است. تعلیم کلام خدا خدمت است. امید بخشیدن به ناامیدان و آزادی اسیران خدمت است. در جهت صلح در دنیا و آزادی و جهانی بهتر کوشیدن خدمت است. خدمات می تواند ایترنتی، ماهواره ای، رادیویی و نشریاتی و .. ... باشد. وقت دادن به مردم و اهمیت دادن به آنها خدمت است.

نتیجه: ما خوانده شده ایم تا مسیح وار زندگی کنیم. کلام خدا در جامعه 9:10 می گوید:"هر چه دستت به جهت عمل نمودن بیابد، همان را با توانایی خود به عمل آور چونکه در عالم اموات که به آن می روی نه کار و نه تدبیر و نه علم و نه حکمت است." ما باید آنچه درست است قبل از اینکه دیر شود و وقتمان تمام شود انجام دهیم تا بعدا جای برای پشیمانی نباشد.
ما باید عادت کنیم از عادات بدمان آزاد گردیم و عاداتی کتاب مقدسی داشته باشیم. کلام خدا می گوید:" روحی که خدا به ما بخشیده نه روح ترس، بلکه روح قوت، محبت و انضباط است." (دوم تیم 1:7) اگر خود را پر از روح می دانید باید انضباط روحانی داشته باشید.
ما باید تصمیم بگیریم که روند رشد و خدمتمان را شفا دهیم تا مسیحیانی بهتر و موثر گردیم. 
مطالعه کتاب انضباط روحانی نوشته ریچارد فوستر و تشبه به مسیح نوشته توماس آکمپیس را هم در مورد دیسیپلین روحانی توصیه می کنم.
دعا کنیم تا خداوند امروز در زندگیهایمان تغییراتی واقعی بوجود آورد.


-----------------------
یادداشتهای مهم و تاكیدهای خاص:
1- زندگی مسیحی نوعی تفریح و سرگرمی نیست بلکه جنگ است و در جنگ وقت مرخصی نیست، زندگی مسیحی مسابقه دو است و هر دونده رژیم و تمرین های سختی دارد. اگر زندگی یک سرباز، یک ورزشکار و یک کارگر نظم دارد، چقدر بیشتر زندگی ما بعنوان فرزندان خدا باید دارای دیسیپلین روحانی و نظم باشد.
2- هیچ اشکالی ندارد که ما به چیزهای خوب مثل دعای منظم، روزه منظم، قرائت كلام منظم، بشارت منظم، ده یك منظم و... عادت کنیم.
3- دعای خوب و قوی دعایی است که جواب دارد!
4- قانون رشد خیلی ساده است، به خدا وقت بده و او تو را مثل خود خواهد ساخت.
5- بیاید تصمیم بگیریم که با كتاب مقدس آشتی کنیم و به آن ایمان داشته باشیم.
6- خدا معمولا با کسانی که کلامش را نمی خوانند، صحبت نمی کند و به کسانی که دعا نمی کنند جواب نمی دهد.
7- ما هر چقدر هم روحانی باشیم ولی اگر جسممان سالم نباشد نمی توانیم بطرز موثر خدا را خدمت کنیم بنابرین باید در جهت سلامت جسممان بکوشیم.
8- اگر ما مستمر گناه می کنیم باید در مورد حقانیت توبه هایمان شک کنیم.
9- گناه دزد برکت است تا زمانیکه در زندگیمان گناه است برکات جاری نمی شود. ولی همیشه بركات و آیات نشان دهنده تقدس و الهیات درست نیست!
10-جلسات کلیسایی نمونه کوچکی از آسمان است و ما اگر از آن غفلت می کنیم در زندگی روحانیمان رشد نمی کنیم. توما یکبار غایب بود و مسیح آمد، ما هم با غیبتهایمان شاید حضور مسیح، کلام و لمس مسیح را از دست بدهیم. شرکت در کلیسا و مشارکت با ایمانداران یک دستور کتاب مقدسی است. (عبرانیان 10:25)
11 - اگر ندانیم به کجا می خواهیم برسیم خوب به جای نمی رسیم. خوب است همواره اهدافمان را بنویسیم و هر از چند گاهی آنها را بررسی کنیم تا زندگی هدفمند، با برنامه و منظمی داشته باشیم.
12 - ما اگر فقط گیرنده باشیم به مرداب تبدیل می شویم و اگر تنها دهنده باشیم بزودی خشك می شویم.
13- خدمت فقط موعظه و ایستادن روی منبر نیست.
14- اراده خدا نجات همه و مخصوصا خانواده ایماندار است.
15- عضوی در بدن مسیح نیست که بدرد نخورد .
16- اگر ما که خدا را شناخته ایم سکوت کنیم، دیگران چگونه خدا را بشناسند!

  • مطالعه 4910 مرتبه

مطالب مرتبط

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131