ترجمه قدیمی گویا
|
دعا در تنگي
قصيده داود و دعا وقتيكه در مغاره بود
به آواز خود نزد خداوند فرياد برميآورم. به آواز خود نزد خداوند تضرّع مينمايم. 2 ناله خود را در حضور او خواهم ريخت. تنگيهاي خود را نزد او بيان خواهم كرد. 3 وقتي كه روح من در من مدهوش ميشود. پس تو طريقت مرا دانستهاي. در راهي كه ميروم دام براي من پنهان كردهاند. 4 به طرف راست بنگر و ببين كه كسي نيست كه مرا بشناسد. ملجا براي من نابود شد. كسي نيست كه در فكر جان من باشد. 5 نزد تو اي خداوند فرياد كردم و گفتم كه تو ملجا و حصّة من در زمين زندگان هستي. 6 به ناله من توجّه كن زيرا كه بسيار ذليلم! مرا از جفاكنندگانم برهان، زيرا كه از من زورآورترند. 7 جان مرا از زندان درآور تا نام تو راحمد گويم. عادلان گرداگرد من خواهند آمد زيرا كه به من احسان نمودهاي.
دعاي كمك
با صداي بلند نزد خداوند فرياد ميزنم و درخواست كمك مينمايم. 2 تمامشكايات خود را به حضور او ميآورم و مشكلات خود را براي او بازگو ميكنم. 3 وقتي جانم به لب ميرسد او به كمكم ميشتابد و راهي پيش پايم مينهد. دشمنانم بر سر راه من دام ميگذارند. 4 به اطراف خود نگاه ميكنم و ميبينم كسي نيست كه مرا كمك كند. پناهي ندارم و كسي به فكر من نيست.
راهنما
مزمور 142 : از دعاهاي دوران جواني داود ميباشد كه خود را از دست شائول در غاري پنهان كرده بود (اول سموئيل 22 : 1 ، 24 : 3).