ترجمه قدیمی گویا
|
ناله از ظلم دوست
براي سالار مغنيان. قصيدة داود بر ذوات اوتار
اي خدا به دعاي من گوش بگير و خود را از تضرع من پنهان مكن! 2 به من گوش فراگير و مرا مستجاب فرما! زيرا كه در تفكر خود متحيرم و ناله ميكنم 3 از آواز دشمن و به سبب ظلم شرير، زيرا كه ظلم بر من مياندازند وبا خشم بر من جفا ميكنند. 4 دل من در اندرونم پيچ و تاب ميكند، و ترسهاي موت بر من افتاده است. 5 ترس و لرز به من در آمده است. وحشتي هولناك مرا در گرفته است. 6 و گفتم كاش كه مرا بالها مثل كبوتر ميبود تا پرواز كرده، استراحت مييافتم. 7 هرآينه بجاي دور ميپريدم، و در صحرا مأوا ميگزيدم، سلاه. 8 ميشتافتم بسوي پناهگاهي از باد تند و از طوفان شديد.
9 اي خداوند آنها را هلاك كن و زبانهايشان را تفريق نما زيرا كه در شهرْ ظلم و جنگ ديدهام. 10 روز و شب بر حصارهايش گردش ميكنند و شرارت و مشقت در ميانش ميباشد. 11 فسادها در ميان وي است و جور و حيله از كوچههايش دور نميشود. 12 زيرا دشمن نبود كه مرا ملامت ميكرد والاّ تحمل ميكردم؛ و خصم من نبود كهبر مـن سربلندي مينمود؛ والاّ خود را از وي پنهان ميساختم، 13 بلكه تو بودي اي مرد نظير من! اي يار خالص و دوست صديق من! 14 كه با يكديگر مشورت شيرين ميكرديم و به خانة خدا در انبـوه ميخراميديـم. 15 موت بر ايشـان ناگهـان آيـد و زنـده بگـور فـرو روند. زيرا شرارت در مسكنهاي ايشان و در ميان ايشان است.
16 و اما من نزد خدا فرياد ميكنم و خداوند مرا نجات خواهد داد. 17 شامگاهان و صبح و ظهر شكايت و ناله ميكنم و او آواز مرا خواهد شنيد. 18 جانم را از جنگي كه بر من شده بود، بسلامتي فديه داده است. زيرا بسياري با من مقاومت ميكردند. 19 خدا خواهد شنيد و ايشان را جواب خواهد داد، او كه از ازل نشسته است، سِلاه. زيراكه در ايشان تبديلها نيست و از خدا نميترسند. 20 دست خود را بر صلحانديشان خويش دراز كرده، و عهد خويش را شكسته است. 21 سخنانِ چربِ زبانشْ نرم، ليكن دلش جنگ است. سخنانش چربتر از روغن ليكن شمشيرهاي برهنه است. 22 نصيب خود را به خداوند بسپار و تو را رزق خواهد داد. او تا به ابد نخواهد گذاشت كه مردِ عادل جنبش خورد. 23 و تو اي خدا ايشان را به چاه هلاكت فرو خواهي آورد. مردمان خونريز و حيلهساز، روزهاي خود را نيمه نخواهند كرد. ليكن من بر تو توكّل خواهم داشت.
دعاي كسي كه دوستش به او خيانت كرده
اي خـدا، به دعاي من گـوش كن. هنگامي كه نزد تو ناله ميكنم، خود را پنهان مكن. 2 دعايم را بشنو و آن را مستجاب فرما، زيرا از شدت پريشاني فكر، نميدانم چه كنم. 3 تهديد دشمنان و ظلم بدكاران، خاطرم را آشفته كرده است. آنان با خشم و نفرت با من رفتار ميكنند و مرا عذاب ميدهند.
4 ترس بر قلبم چنگ انداخته و مرا بيقرار كرده؛ وحشت مرگ سراسر وجودم را فرا گرفته است. 5 از شدت ترس و لرز نزديك است قالب تهي كنم. 6و7 به خود ميگويم: «اي كاش همچون كبوتر بال ميداشتم تا به جايي دور در صحرا پرواز ميكردم و در آنجا پنهان ميشدم و استراحت ميكردم؛ 8 ميشتافتم بسوي پناهگاهي و از تند باد و طوفان حوادث در امان ميماندم.»
9 خداوندا، اين بدكاران را چنان پريشان كن كه زبان يكديگر را نفهمند، زيرا آنان شهر را از خشونت و ظلم پر ساختهاند. 10 آنان روز و شب شهر را دور ميزنند و شرارت و جنايت ميآفرينند. 11 شهر پر ازظلم وفساد است و حيله و فريب از كوچهها دور نميشود.
12 اين دشمن من نيست كه به من توهين ميكند، و گرنه تحمل ميكردم؛ اين حريف من نيست كه بر من برخاسته، وگرنه خود را از او پنهان ميكردم. 13 اين تو هستي اي دوست صميمي و همكار من! 14 ما با يكديگر رفاقت صادقانه داشتيم، با يكديگر درد دل ميكرديم و با هم به خانه خدا ميرفتيم.
15 باشد كه دشمنانم پيش از وقت، زنده به گور شوند، زيرا دلها و خانههايشان پر از شرارت است.
16 اما من از خدا كمك ميطلبم و او نجاتم خواهد داد. 17 صبح، ظهر و شب به پيشگاه خدا مينالم و شكايت ميكنم و او صداي مرا خواهد شنيد. 18 هر چند دشمنان من زيادند، اما او مرا در جنگ با آنها پيروز خواهد ساخت و به سلامت باز خواهد گرداند. 19 خدايي كه از ازل بر تخت فرمانروايي نشسته است دعايم را خواهد شنيد و آنها را شكست خواهد داد، زيرا آنها از خدا نميترسند و نقشههاي پليد خود را تغيير نميدهند.
20 دوست و همكار سابق من دست خود را بر روي دوستانش بلند ميكند و عهد دوستي خود را ميشكند. 21 زبانش چرب است اما در باطنش كينه و نفرت هست. سخنانش از روغن نيز نرمتر است اما همچون شمشير ميبرد و زخمي ميكند.
22 مشكلات خود را به خدا واگذار و او تو را حفظ خواهد كرد. خداوند هرگز نخواهد گذاشت كه شخص نيكوكار بلغزد و بيفتد.
راهنما
مزمور 55 . خيانت دوستان