ترجمه قدیمی گویا
|
درخواست اعانت
براي سالار مغنيان. قصيدة بنيقورح
اي خدا به گوشهاي خود شنيدهايم و پدران ما، ما را خبر دادهاند، از كاري كه در روزهاي ايشان و در ايام سَلَف كردهاي. 2 تو به دست خود امّتها را بيرون كردي، اما ايشان را غرس نمودي. قومها را تباه كردي، اما ايشان را منتشر ساختي. 3 زيرا كه به شمشير خود زمين را تسخير نكردند و بازوي ايشانْ ايشان را نجات نداد بلكه دست راست تو و بازو و نورِ روي تو. زيرا از ايشان خرسند بودي.
4 اي خدا تو پادشاه من هستي، پس برنجات يعقوب امر فرما. 5 به مدد تو دشمنان خود راخواهيم افكند و به نام تو مخالفان خويش را پايمال خواهيم ساخت. 6 زيرا بر كمان خود توكّل نخواهم داشت و شمشيرم مرا خلاصي نخواهد داد. 7 بلكه تو ما را از دشمنان ما خلاصي دادي و مُبْغِضان ما را خجل ساختي. 8 تماميِ روز بر خدا فخر خواهيم كرد و نام تو را تا به ابد تسبيح خواهيم خواند، سلاه. 9 ليكن الا´ن تو ما را دور انداخته و رسوا ساختهاي و با لشكرهاي ما بيرون نميآيي. 10 و ما را از پيش دشمن روگردان ساختهاي و خصمان ما براي خويشتن تاراج ميكنند. 11 ما را مثل گوسفندان براي خوراك تسليم كردهاي و ما را در ميان امّتها پراكنده ساختهاي. 12 قوم خود را بيبها فروختي و از قيمت ايشان نفع نبردي. 13 ما را نزد همسايگان ما عار گردانيدي. اهانت و سخريّه نزد آناني كه گرداگرد مايند. 14 ما را در ميان امّتها ضربالمثل ساختهاي، جنبانيدن سر در ميان قومها؛ 15 و رسوايي من همه روزه در نظر من است و خجالت رويم مرا پوشانيده است، 16 از آواز ملامتگو و فحّاش، از روي دشمن و انتقام گيرنده.
17 اين همه بر ما واقع شد. اما تو را فراموش نكرديم و در عهد تو خيانت نورزيديم. 18 دل ما به عقب برنگرديد و پايهاي ما از طريق تو انحراف نورزيد. 19 هرچند ما را در مكان اژدرها كوبيدي و ما را به ساية موت پوشانيدي. 20 نام خداي خود را هرگز فراموش نكرديم و دست خود را به خداي غير برنيفراشتيم. 21 آيا خدا اين را غوررسي نخواهد كرد؟ زيرا او خفاياي قلب را ميداند. 22 هر آينه به خاطر تو تمامي روز كشتهميشويم و مثل گوسفندان ذبح شمرده ميشويم. 23 اي خداوند بيدار شو! چرا خوابيدهاي؟ برخيز و ما را تا به ابد دور مينداز. 24 چرا روي خود را پوشانيدي و ذلّت و تنگي ما را فراموش كردي؟ 25 زيرا كه جان ما به خاك خم شده است و شكم ما به زمين چسبيده. 26 به جهت اعانت ما برخيز و بخاطر رحمانيّت خود ما را فديه ده.
دعا براي محافظت
اي خدا، ما به گوشهاي خود شنيدهايم و اجدادمان براي ما تعريف كردهاند كه تو در گذشته چه كارهاي شگفتانگيزي براي آنان انجام دادهاي. 2 تو به دست خود قومهاي بتپرست را از اين سرزمين بيرون راندي و اجداد ما را بجاي آنها مستقر نمودي. قومهاي خدانشناس را از بين بردي، اما بنياسرائيل را در سرزمين موعود تثبيت نمودي. 3 قوم تو به زور شمشير اين سرزمين را تسخير ننمودند و بهبازوي خويش نجات نيافتند، بلكه قدرت و توانايي تو و اطمينان به حضور تو آنان را رهانيد، زيرا از ايشان خرسند بودي.
4 اي خدا، تو پادشاه من هستي؛ اكنون نيز قوم خود اسرائيل را پيروز گردان. 5 ما با كمك تو دشمنان خود را شكست خواهيم داد و به نام تو كساني را كه برضد ما برخاستهاند، پايمال خواهيم كرد.
6 اميد من به تير و كمانم نيست، و نه به شمشيرم كه مرا نجات دهد، 7 زيرا اين تو بودي كه ما را از دست دشمنان نجات دادي، و آناني را كه از ما متنفر بودند شكست دادي. 8 براي هميشه تو را ستايش خواهيم كرد، و تا ابد از تو سپاسگزار خواهيم بود.
9 اما در حال حاضر تو ما را دور انداختهاي و رسوا ساختهاي؛ ديگر لشگرهاي ما را در جنگ كمك نميكني. 10 تو ما را در مقابل دشمنان شكست دادهاي و آنها اكنون ما را غارت ميكنند. 11 ما را همچون گوسفندان به كشتارگاه فرستادهاي و در ميان قومهاي خدانشناس پراكنده ساختهاي تا ما را بكشند و بخورند. 12 تو قوم برگزيدهات را ارزان فروختهاي و از فروش آنها سودي نبردهاي. 13 ما را نزد همسايگان خوار ساختهاي و ما مورد تمسخر و توهين اطرافيان قرار گرفتهايم. 14 ما را در ميان قومهاي خدانشناس انگشتنما ساختهاي و آنها ما را به باد ريشخند گرفتهاند. 15و16 هر روز بسبب تهمتها و دشنامهاي مخالفان و دشمنان، رسوا و سرافكنده ميشوم.
17 اين همه بر ما واقع شده است، ولي تو را فراموش نكردهايم و پيماني را كه با ما بستهاي نشكستهايم. 18 نسبت به تو دلسرد نشدهايم و از راه تو منحرف نگشتهايم. 19 با وجود اين، تو ما را در ميان حيوانات وحشي رها نمودهاي و با مرگ روبرو ساختهاي.
راهنما
مزمور 44 . نالة نااميدي