ترجمه قدیمی گویا
|
دعاي شخص پريشان
اي خدا مرا داوري كن و دعواي مرا با قوم بيرحم فيصل فرما و از مرد حيلهگر و ظالم مرا خلاصي ده. 2 زيرا تو خداي قوّت من هستي. چرا مرا دور انداختي؟ چرا به سبب ستم دشمن ماتم كنان تردد بكنم؟
3 نور و راستيِ خود را بفرست تا مرا هدايت نمايند و مرا به كوه مقدّس تو و مسكنهاي تو رسانند. 4 آنگاه به مذبح خدا خواهم رفت، بسوي خدايي كه سرور و خرمي من است. و تو را اي خدا، خداي من با بربط تسبيح خواهم خواند.
5 اي جان من چرا منحني شدهاي؟ و چرا در من پريشان گشتهاي؟ اميد بر خدا دار زيرا كه او را باز حمد خواهم گفت، كه نجات روي من و خداي من است.
دعايي از ديار غربت
(دنباله مزمور 42)
خدايا، از من در برابر مردم بيرحم دفاع كن و مرا تبرئه نما؛ مرا از دست اشخاص حيلهگر و ظالم برهان. 2 خدايا، تو پناهگاه من هستي؛ چرا مرا طرد كردهاي؟ چرا بسبب ستمگريهاي دشمن، ماتمكنان به اينسو و آنسو بروم؟
3 نور و راستي خود را بفرست تا هدايتم كنند و مرا به كـوه مقـدس تـو و بـه مكـان سكونتت باز گردانند. 4 آنگاه به محراب تو خواهم رفت، اي خدايي كه شادي و خوشي من هستي، و در آنجا با نغمه بربط و سرود تو را ستايش خواهم كرد.
راهنما
مزامير 42 و 43 . تشنة خانة خدا