در کتاب پیدایش اینطور می خوانیم:
"نوح مردی عادل بود، و در عصر خود كامل. و نوح با خدا راه میرفت. نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافث. و زمین نیز بنظر خدا فاسد گردیده و زمین از ظلم پرشده بود. و خدا زمین را دید كه اینك فاسد شده است، زیرا كه تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد كرده بودند. و خدا به نوح گفت: «انتهای تمامی بشر به حضورم رسیده است، زیرا كه زمین بسبب ایشان پر از ظلم شده است. و اینك من ایشان را با زمین هلاك خواهم ساخت( با طوفان آب ). پس برای خود كشتیای از چوب كوفر بساز، و حُجَرات در كشتی بنا كن و درون و بیرونش را به قیر بیندا. و از هر جمیع حیوانات از هر ذی جسدی به کشتی در خواهی آورد. و از هر آذوقه ای که خورده شود، بگیر و نزد خود ذخیره نما تا برای تو و آنها خوراک باشد.
و خداوند به نوح گفت: تو و تمامی اهل خانه ات به کشتی در آیید، زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم. پس نوح موافق آنچه خداوند او را امر فرموده بود عمل نمود. و دودو از هر ذی جسدی که روح حیات دارد نزد نوح به کشتی در آمدند و خداوند در را از عقب او بست. و طوفان چهل روز بر زمین آمد و هر ذی جسدی که بر زمین حرکت می کرد و جمیع آدمیان مُردند. و در روز بیست و هفتم از ماه دوم، زمین خشک شد.
آنگاه خدا نوح را مخاطب ساخته، گفت: "از کشتی بیرون شو، تو و زوجه ات و پسرانت و ازواج پسرانت با تو. و همه حیواناتی را که نزد خود داری، با خود بیرون آور، تا بر زمین منتشر شده، در جهان بارور و کثیر شوند. و نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد، از همه بهیمه پاک و از هر پرنده پاک گرفته، قربانی های سوختنی بر مذبح گذرانید. و خداوند بوی خوش بویید."
می بینیم که در زمان نوح تمامی زمین و مردم آن فاسد گردیده از ظلم و گناه پر شده بودند. تنها نوح و خانواده آن از نظر خدا برگزیده شدند.
در زمان مسیح هم تقریبا تمامی مردم همین وضعیت را داشتند به غیر از تعداد اندکی که برای خدا و مسیح او زندگی کرده و با آمدن عیسی، نجات دهنده خود که انتظارش را می کشیدند در او یافته، ایمان آوردند.
نوح به تمامی مردم عصر خود خطر هلاکت و طریق نجات را اعلام کرد.
مسیح نیز هلاکت مردم در گناه را اعلام کرده و مژده نجات را بشارت داد.
نوح کشتی را طبق نقشه ای که از خدا گرفت و با بهترین چوب ساخت و سوراخهای آن را با قیر پوشانید.
مسیح هم کشتی نجات را طبق نقشه ازلی و ابدی خدا، با چوب صلیب ساخت و با خون خود قیرگونی کرد. ولی این کشتی ای کشتی ای است که تا زمان آخر و تا مقصد ابدی پابرجا خواهد بود.
نوح 120 سال از عمر خود را صرف ساخت کشتی کرد.
مسیح تمام جان خود را برای ساخت کشتی داد.
نوح از هر نژادی سوار کشتی کرد.
مسیح نیز به هر نژاد و ملیتی اجازه سوار شدن به کشتی نجات را داده و می دهد.
نوح غذای کافی برای تمام سرنشینان کشتی را مهیا کرده، بار زد.
مسیح به عنوان خدایی که همه چیز بواسطه او آفریده شد، تمام غذای جسمانی و روحانی لازم برای افراد کشتی را داراست، اگر که با ایمان و در دعا از او درخواست کنند. او تمام احتیاجات آنها را برطرف کرده، تشنگان و گرسنگان را سیراب می کند.
مردم آن زمان نوح را مسخره می کردند چون که به کار و نقشه و رویا و هدف او که از خدا گرفته بود ایمان نداشتند و حتما پسرانش را هم که به او ایمان داشتند مسخره می کردند.
در زمان مسیح هم افراد زیادی مسیح و شاگردانش را مسخره کردند و امروز نیز او و ایمانداران به او را به تمسخر می گیرند.
در آن زمان طوفان بلا آمده و جان تمام کسانی را که ایمان نیاورده و به کشتی سوار نشدند را گرفت.
امروزه هم می بینیم که شریر به طرق مختلف روح و جسم افراد زیادی را که به مسیح ایمان نیاورده و به کشتی نجات او سوار نشوند هلاک می گرداند.
کاپیتان این کشتی نجات، خود مسیح است و آن را تا به سرمقصد نجات به پیش می برد و موتور آن با آتش روح القدس روشن است و در بادبانهای آن باد روح القدس دمیده، به جلو می برد.
وقتی که نوح و سرنشینان سوار کشتی شدند خدا در را از عقب آنها بست.
ما هم وقتی توبه کرده، نجات پیدا می کنیم و سوار کشتی مسیح می شویم خداوند با بستن در پشت سر ما، گذشته گناه آلود ما را از یاد برده و دیگر به یاد نخواهد آورد. بنابراین ما نیز باید به جلو نگاه کرده و به عقب برنگردیم.
چند نکته که در مورد کشتی نجات مسیح و دریای دنیای اطراف آن بسیار آموزنده می باشند این هستند که در دریای پر تلاطم و پر از حیوانات درنده دنیا، که مردمان بسیاری در آن در حال هلاک شدن هستند راه سوار شدن به کشتی باز است و هم خود کاپیتان و هم خدمه کشتی مردم گرفتار و در حال هلاک شدن را دعوت به داخل شدن به کشتی می کنند که متاسفانه بسیاری از آنها با اراده آزاد خود سوار شدن را انتخاب نمی کنند و ترجیح می دهند که در دریا بمانند. خدمه، مردم در دریا را صدا کرده و با اعلام کلام انجیل نجات، دست خود را برای گرفتن به سوی آنها دراز می کنند و حتی گاهی خود کاپیتان شخصا به دیدن آن مردم می رود.
در کشتی نجات می توان افراد را به دو نوع خدمه (یا ملوان) و مسافر تقسیم کرد. در واقع خدمه ها افرادی هستند که دفترچه راهنمای کشتی را خوب خوانده؛ از کاپیتان تعلیم گرفته و از پیچ و خم کشتی و کار با آن آگاه بوده و با کاپیتان مرتب در ارتباط هستند و اوامر او را شنیده و آنها را مو به مو اجرا می کنند. همانطور که خدمه در کشتی با بی سیم و از طریق امواج رادیویی با کاپیتان در تماس هستند در کشتی نجات نیز آنها به وسیله روح القدس با مسیح در ارتباط هستند.
در ضمن ملوانان همچنان به یادگیری و رشد در خدمت و گرفتن درجات بالاتر مشغول هستند. اینها را می توان به خادمین عیسی مسیح تشبیه کرد. هر کس که بیشتر و بهتر به کاپیتان و دیگران در این کشتی نجات، و یا مردم بیرون خدمت کند در نهایت پاداش بیشتری هم خواهد گرفت. همچنان با انجام دادن وظیفه خود به خوبی، باعث خشنودی کاپیتان می گردند.
مسافران کسانی هستند که یا به تازگی وارد کشتی شده و یا اینکه سالهاست که سوار شده ولی هنوز رشد نکرده، تعلیم آنچنانی نگرفته اند و بنابراین به رتبه خدمه نرسیده اند. با اینکه نجات پیدا کرده و سوار کشتی هستند ولی اطلاعات کافی از نحوه کار کشتی و قسمتهای مختلف آن نداشته و با کاپیتان آن آنچنان که باید و آنچنان که او می خواهد ارتباط ندارند، هر چند به او و اینکه آنها را به مقصد نجات می رساند ایمان دارند.
ولی خواست کاپیتان این است که هر چه بیشتر خدمه داشته باشد و اینکه هر چه بیشتر مسافران با او ارتباط داشته، از او و کار کشتی او بدانند تا بتوانند مردم بیشتری را به داخل کشتی هدایت کنند و یا معلومات خود را به دیگر مسافران تازه داخل شده منتقل کنند و به دیگر خدمه ها کمک کنند.
با وارد شدن هر یک نفر به این کشتی نجات، کاپیتان همراه با خدمه و مسافران آن جشنی عظیم به این مناسبت برپا می کنند. ولی برعکس این مسئله هم امکان دارد. کاپیتان هرگز نمی خواهد که حتی یک نفر از سرنشینان کشتی نجات، آن را ترک کرده و یا غرق شود. ولی هر کدام از آنها دارای اختیار و قادر به انتخاب هستند. اگر کسی آن را ترک کند کاپیتان و سرنشینان خیلی ناراحت شده و آغوش کاپیتان با قلب پر از رحمت و فیضش همواره برای افرادی که به کشتی برمیگردند باز است.
نکته اینجاست که ظاهر دریا همیشه طوفانی و پرتلاطم نیست. گاهی اوقات ظاهری آرام و دارای سطح آب روان و آبی است. ولی اگر که کسی گول ظاهر و وسوسه های آن را خورده و کشتی را ترک کرده، قدم به آن بگذارد ممکن است که به محض پا گذاشتن حیوانات درنده که در زیر آب منتظر هستند بیایند و او را به پایین کشیده و از بین ببرند. ولی گاهی اوقات به این سرعت و در یک لحظه به وقوع نمی پیوندد.
در این صورت آن حیوانات بیشتر منتظر می مانند تا آن شخص کم کم از کشتی دور شده و وقتی به اندازه کافی دور شد و دیگر امید بازگشت به آن را از دست داد، او را پایین کشیده، بلعیده و غرق می کنند. وقتی ما از کشتی خیلی دور می شویم در واقع دیگر قدرت به عقب شنا کردن این مسافت طولانی به سمت کشتی را هم نداریم.
از طرفی خود کشتی که ما ایمانداران در آن زندگی می کنیم نیز گاهی اوقات تکان می خورد و این به علت موجها می باشد که می توان آنها را به مشکلات و سختی های زندگی که گاهی اوقات هم به علت اشتباهات و گناهان خود ما بوجود می آیند تشبیه کرد. در این مواقع هم مسافران تازه وارد و یا قدیمی که هنوز رشد نکرده و نمی دانند که در این شرایط چه کار باید کرد و نه از کتب راهنمای کشتی اطلاع کافی داردند و نه با کاپیتان رابطه دائمی و نزدیک دارند ممکن است بر اثر این موجها زخمی شده و یا حتی به علت ندانستن جای مناسب خود و محکم ننشستن و کار مناسب در این موقعیت انجام ندادن به بیرون پرت شوند.
البته خود کاپیتان که عیسی مسیح باشد قادر است که به موجها و طوفانها دستور دهد و آنها ساکت خواهند شد همانطور که در انجیل(متی 8) در قایق شاگردان که دچار طوفان شده بودند دیدیم. ولی موضوع اینجاست که گاهی اوقات او به این موجها اجازه می دهد که کشتی زندگی ما را کمی تکان دهند و این می تواند چندین دلیل داشته باشد از جمله:
1- می خواهد ایمان ما را محک بزند و ببیند که آیا در این مشکلات هم در او و ایمان به او می مانیم و یا او را ترک کرده و یا به او پشت می کنیم و به دست و پا زدن خودمان پرداخته و به چیزهای دیگر توسل می جوییم. همانطور که به شاگردان در آن قایق گفت ای کم ایمانان
2- در طوفانها و تکان خوردن کشتی است که خدمه و ملوانها با روبرو شدن با خطرها تمرین بیشتر کرده و ورزیده تر می شوند. همینطور ما نیز در زندگی خود با برخورد با مشکلات و سختی ها، در ایمان خود رشد کرده و در خداوند ورزیده تر میشویم. و یا بعبارتی دیگر می توان گفت که مثل طلا که در آتش شکل گرفته خالص می گردد ما نیز در آتش سختیها شخصیتمان شکل می گیرد. همانطور که پولس رسول در رومیان (5: 3- 4) می گوید: سختیها بردباری به بار می آورد و بردباری، شخصیت را می سازد، و شخصیت سبب امید می گردد.
3- معمولا می بینیم که وقتی موجها می آیند، مردم گرفتار در موجها و در حال غرق شدن، بیشتر به دنبال طریق نجات و یا کشتی نجات می گردند. این را در طی چند سال اخیر در ایران دیدیم که در طی این مدت که فشارها و سختی ها بیشتر شده چقدر بیشتر مردم به دنبال راه نجات هستند و چقدر به مسیح به عنوان نجات دهنده ایمان آورده و سوار کشتی نجات او می شوند.
نوح وقتی که نجات پیدا کرد قربانی ها برای خدا گذرانید. ما هم که نجات پیدا کرده ایم باید قربانی های شکرگذاری و پرستش خدا را بگذرانیم.
در پایان اگر که امروز شما خواننده عزیز هنوز سوار کشتی نجات مسیح نشده اید، می توانید به قسمت "آیا می خواهید مسیحی شوید؟" در صفحه اصلی تارنما مراجعه کرده و قلب خود را به مسیح به عنوان نجات دهنده و خداوند سپرده و با ایمان وارد این کشتی گردید.
در ضمن اگر که افرادی هستند که به عنوان مسافر ساده سوار این کشتی هستند ولی می خواهند که در ایمان و کلام رشد کرده و به عنوان خادم هر چه بیشتر خداوند و دیگران را خدمت کنند نیز ضمن اینکه با اراده خود تصمیم می گیرند که وقت بیشتری برای اینکار بگذارند، می توانند خود دعا کرده و از خدا بخواهند تا به آنها قدرت و فیض عطا کرده و در این مسیر هدایتشان کند.
آمین