تهيليم(مزامیر) اولين كتاب از سري كتب «كتوبيم» ميباشد چنانچه از نام كتاب بر ميآيد تهيليم شامل اشعار و سرودهايي در وصف و ستايش الهي و خلقت اوست. تهيليم تفاوت بارزي باساير كتب نبوي يهوديان دارد، در نوشتار انبياء اين خداوند است كه بوسيله انبيايش با انسانها سخن ميگويد، ولي در مزامير اين انسانها هستند كه بصورت فردي و يا جمعي با خدا سخن ميگويند. گاه با نماز و استغاثه و گاهي با شكرانه و ستايش. يكي از متفكرين ميگويد «مزامير آينههايي هستند كه حتي كوچكترين تأثيرات وارد آمده برنفس را همچون، نگرانيها، شادمانيها، ترس، شك، اميد، و ياس، رنج و سرگرداني منعكس ميسازند».
مزاميرحضرت داود از آنچنان تنوع بياني و موضوعي برخوردار است كه هر نياز و خواستهاي را برآورده ميسازد.
شايد بخاطر همين ويژگي است كه در ايام قديم لاويها كه از نوادههاي « لاوي» يكي از فرزندان حضرت يعقوب بودند و خداوند مسئوليت تشريفات معبد مقدس را به آنان محول نموده بود، بسياري از مزامير را همراه با مراسم قرباني در خانه خدا با آهنگ و نواهاي متنوع موسيقي ميسرائيدهاند. نوع سرودها تعيين كننده نوع آلات موسيقي و آهنگ مناسب آن سرود خاص بوده، زيرا يك شعر نيايشي با سرود تسبيحي يا شعر مرثيهاي متفاوت است. البته با وجود تحقيقات بسيار ماهيت آلات موسيقي و يا آهنگهايي كه در آغاز مزامير ذكر گرديدهاند، مثل «نِخيلوت»،«شِمينيت»،«شيگايُون»،«شُوشَنيم» و ... که از دستگاه های قدیمی موسیقی مذهبی در قوم بنی اسرائیل بوده بدرستي مشخص نگرديدهاست.
در ادبیات یهود آمده است: "موسیقی پنجره ای به زوایای پنهان روح باز می کند" در متون چاپی تورات یا تهلیم (مزامیر داوود) یا سایر بخشهای کتب مقدس یهود، علاماتی غیر از اعراب و صداگزاری ، روی کلمات یا زیر آنها دیده می شود. این علامت ها، "طعامیم" نامیده می شوند که شکل آنها توسط "اهرون بن مشه بن آشر" از طبریا در سال 900-930 عبری تدوین شده است. قرایت این متون بر طبق این علامت ها (طعامیم) با آهنگ و نوای مشخص، انجام می گیرد. شاید بتوان "طعامیم" را نوعی "نت" برای قرایت کتب مقدس دانست.
تنوع موسیقی در بین یهودیان، کاملاً با پراکندگی آنها در سرتاسر جهان مرتبط است. دانشمندان یهود از دیرباز به نقش موسیقی در اعتلای روح پی برده بودند. داوید (حضرت داوود) در تهیلیم می فرماید "خداوند را با شادی عبادت کنید" یکی از راه های شاد بودن، استفاده از موسیقی و نواهای مختلف سازها است. در کتاب مزامیر از آلات موسیقی مختلفی نام برده می شود و در حفاری ها هم تعدادی از آنها، مربوط به قرن ها پیش، کشف شده است در زمان آبادی بت همیقداش (معبد بیت المقدس) پانزده پله در صحن مقدس وجود داشته که "لاویان" (افراد خاندان لوی) بر هر پله یک پرده از موسیقی مربوط به مزامیر را می خوانده اند (شیر لمعلوت یا سرود درجات)، آلات موسیقی که در تهیلیم از آنها نام برده شده عبارتند از : نی، فلوت و سازهای بادی مختلف، چنگ، سازه هایی مانند سنتور با سیمهای مختلف، تار، انواع دف، طبل، سنج، سازهای ضربی متنوع و ...
هارامبام در شرح مراتب نبوت به درجهاي اشاره ميكند كه انسان در بيداري احساس ميكند حالتي در وجود او حادث شده و نيرويي او را به سخن ميآورد و او سخنان لطيف و حكمت آميز و يا ستايش گرانه يا نصايح مفيد و حتي مطالب اجتماعي و يا الهيات بر زبان ميراند. او اين فيض عقلاني را كه از جانب خداوند نازل ميگردد «روئَح هَقوُدِش»(روح القدس) مينامد، و ميگويد كتاب تهيليم حضرت داود از جمله اين كتب است كه با هدایت «روئَح هقودش » تاليف شدهاند و به همين خاطر اين كتاب جزو «كتوبيم» يعني «با الهام نوشته شده» از مجموعه سهگانه تَنَخ (توراه- نوييم- كتوبيم))تورات،نبوتی،الهامی(.جاي گرفته است. درباره همين نوع الهام است كه حضرت داود ميفرمايد: «كلام او بر زبانم جارياست».
در ادبيات و زبان نگارش انبياء يهود بخصوص در رابطه با صفات و اثرات باريتعالي اصطلاحي در تلمود وجود دارد كه ميگويد «تورا با زبان انسانها سخن گفته است ». يعني در ظاهر امر آنطور نوشته شده كه تمام قشرهاي مردم بتوانند با ساده انديشي خود نيز دركي از خداوند بيابند، در غير اين صورت چطور ميتوان شكوه و عظمت الهي را به آنان تعليم داد. بدين خاطر برخي از صفات و افعال مادي براي معرفي و اعلام وجود الهي به عاريه گرفته شده است، زيرا يك نوآموز در ابتداي نگرش، وجود را در محسوسات ميبيند. همچنين براي بيان بينياز بودن و بينقص و كامل بودن خداوند نيز از بعضي كمالات كه براي انسانها مصداق دارد استفاده شده است. پس صفات و افعالي در كتب انبياء، مثل حركت، نزول، صعود، رفتن، ايستادن، گشتن، نشستن، ساكن شدن، خارج شدن، و آمدن و عبور كردن، كه همه آنها صفاتي مادي هستند و درباره جسم مصداق دارند، هرگز به مفهوم ماديشان به خداوند ازلي و ابدي اطلاق نميشوند، بلكه براي بيان حضور و نظارت و توانايي و لطف و داوري باريتعالي بصورت تمثيل مورد استفاده قرار گرفتهاند.
مزامير حضرت داود همچون هر اثر نبوي كه سرچشمه از درياي بيكران وحي دارد به يك زمان و مكان و موضوع خاصي محدود نميشود. بلكه به همه زمانها و نسلها تعلق دارد. هر مزموري، ميتواند ضمن داشتن پيام آموزنده خود، ابعاد مختلف و رموز نهفته در خود داشته باشد و به موضوعهاي مختلف در زمانهاي متفاوت اشاره كند. چنانكه حضرت داود مزاميرموسوم به هَلِل هَگادُول(هللویایی)(از مزمور113تا 118) را در وصف و ستايش خداوند بخاطر معجزات زمان خروج بني اسراييل از مصر در زمان قديم و مددهاي الهي به موحدين در دوران خودش ميسرايد و بعدها، حزقيا از پادشاهان يهودا، بخاطر عظمت شكست خوردن سپاهيان سَنْحِريوْ (پادشاه آشور) و خلاصي قومش، همين مزامير نبوي را با نگاهي و برداشتي در رابطه با شگفتيهاي زمان خودش ميسرايد يا بازگو مينمايد (690 تا 720 قبل از ميلاد).
مفسرين مذهبي گفتهاند: حضرت داود بسياري از مزامير دوران قبل از خود را به همراه مزاميري كه حتي در دوره او توسط شعراي لاوي چون آصاف و هِمان - يدوتون- سروده شده بودند باهدایت " با روئَح هَقُودِش" دريافت و گردآوري كرده است.
شكي نيست كه بسياري از مزامير به دوران بعد از داود مربوط ميشوند.
مزمور (45) را برخي به ازدواج داود با دختر پادشاه صور و يا يكي از وصلتهاي فرزند او سليمان و برخي آنرا به ازدواج اَحآز پادشاهان بنياسرائيل با "ايزِبِل" دختر پادشاه صيدون مربوط ميدانند.
مزمورهايي چون ( 74) و(79) از دوران خرابي شيلو(اورشلیم) (853 -875 قبل از ميلاد) ويراني خانه خدا سخن به ميان آوردهاند. محقيقن مزمور(68) را به خود داويد به عنوان سراينده اصلي و نه دريافت كننده منتسب ميدانند. دو مزمور (72) و(127) به حضرت شِلُمُو(سليمان) (836-796 قبل از ميلاد) نسبت داده ميشد، هر چند در مزمور (72) سليمان موضوع شعر است و روشن نيست كه آيا خود آنرا سروده يا مزمور درباره او سروده شده است. مزمور(83) به آساف كه از اولين شعراي لاوي در زمان داود بوده نسبت داده ميشود.(84) مزمور نيز به نوادههاي «قورح» كه در زمان پادشاهي «يِهُوشافاط» (836- 713 قبل از ميلاد) از پادشاهان يهودا، بعنوان شعرايي از جامعه لاويها معرفي شدهاند منسوباند. يك مزمور به اِتان اِزراحي «و يكي به همان ازراحي» تعلق دارد كه اين شخصيتها كه در كتاب پادشاهان به عنوان دانشمندان و شعراي معروف در ايام قديم معرفي شدهاند. افسانههاي تلمودي اِتان ازراحي را لقب حضرت ابراهيم ميدانند. مفسرين،مزمور (90) و بقولي (91) را نيز به حضرت موسي نسبت دادهاند. برخي نيز مزمور(66) را به « مِنَشه» (532-477 قبل از ميلاد) از پادشاهان يهودا پس از توبه و بازگشت او بسوي دستورت الهي منسوب ميدانند.ولی در کتاب مزامیر این سرود به نام داوود میباشد
البته ميتوان تصور نمود كه اكثر اين مزامير و تفيلاها(نماز ) به وقايع و ماجراهايي كه بر سرايندگان و يا جامعه آنها گذشتهاند مربوط بوده، كه در زبان و ادبيات خاص و نظم شعري در كلمات مختصر نقش گرفتهاند كه درك كامل و واضح آنها را براي خواننده تااندازهاي مشكل ميسازد. همين روش عبارت پردازي و انشاء بليغ و استعارهاي است كه بعد عارفانه و تقدسي خاص به آن بخشيده تا آنجا كه يهوديان در موقعيتهاي سخت و بيماري و افسردگي با تلاوت آن احساس آرامش ميكنند و روحيه مييابند و معتقدند كه كلمات ستايشگرانه تهيليم نردباني براي صعود و ارتباط قلبي و روحي نزديكتر انسان با خداوند ايجاد مينمايد، و روح و جسم آنها را جلا ميدهند وشفا ميبخشند.
در کتاب مزامیر میبینیم که در بعضیاز سرودها و مزامیر کلمه ای با نام )سلاه ( به چشم میخورد مثلا در مزمور نهم در آیه آخر میتوانیم کلمه سلاه را ببینیم . اگر در خاطرتان باشد در همین متن گفتیم که در ادبیات یهود بر روی کلمات تورات و مزامیر یا همان تهیلیم علائمیمانند اعراب که به آن طعاعیم میگفتند وجود داشت که نوعی نت موسیقی به حساب می آمدند کلمه سلاه نیز ماند همان طعاعیم میباشد که نوعی سکوت محسوب میشود.
در اصل وقتیبه این کلمه میرسیم باید سکوت کرد جالب توجه اینکه در برخیکلیسا ها برخینو ایمانان در موقع تلاوت مزامیر وقتیبه کلمه سلاه میرسند آن را میخوانند و بلند میگویند سلاه، مثل اینکه جایی نوشته باشد سکوت و ما بلند بخوانیم سکوت!!
)پس در اصل و بهتر این است که هر زمان به این کلمه برخورد کردیم چند لحظه سکوت و تعمق داشته باشیم(
وقتیتوجه میکنیم میبینیم که قوم یهود در پرستش خود اهمیت بسزایی به موسیقی میدادند پس در این مقاله نیز به همین موضوع از گذشته تا کنون میپردازیم
مكتب هنر موسیقی در قوم یهود را میتوان به جرأت یكی از اصیلترین موسیقیهای قومی دینی در كل تاریخ جهان شمرد كه مبانی و ساختار آن هنوز حفظ گردیده و دخل و تصرفی در آن به وقوع نپیوسته است.
در ربع قرن گذشته كاوشها و تحقیقات بسیاری در زمینه موسیقی یهود صورت گرفته كه تاكنون نیز ادامه دارد. به طوری كه روز به روز دریچه جدیدی از موسیقی یهود توسط محققان و موسیقیدانان به روی جهانیان باز میشود و جامعه بشری را به سوی ناشناختههای این موسیقی غنی رهنمود میشود.
البته قدمت تاریخ موسیقی یهود را نمیتوان دقیقاً تخمین زد، ولی گروهی از اساتید موسیقیشناسی دانشگاه موسیقی بنجامین (Benjamin Academi) با همكاری باستانشناسان مركز تحقیقاتی U.L.I.B طی پژوهشهای باستانشناسی و تحقیقاتی در سال 1976، مقالهای انتشار دادند كه عمر پیدایش موسیقی یهود و بنیاسرائیل را در حدود 4800 سال تخمین زدند. البته نمیتوان به جرأت به صحت این فرضیه رای داد، چون گروههای تحقیقاتی دیگری نیز بررسیهایی انجام داده و تئوری دیگری را در این مورد بیان كردهاند.
البته با وجود این فرضیه هی گوناگون به اثبات رسیده كه موسیقی یهود نیز چون موسیقی یونان باستان یكی از پایههای موسیقی جهان بوده و در شكلگیری آن نقش به سزایی داشته است.
البته لازم به ذكر است كه سرزمین اسرائیل به علت موقعیت جغرافیایی زمان خود با دو كانون علم و هنر بشر آن روزگار یعنی تمدن مصر و بینالنهرین (Bet Nahrin) ارتباط تنگاتنگ داشته و اگر بخواهیم صادقانه قضاوت كنیم موسیقی یهود برگرفته و اصلاح شدة موسیقی این مناطق است، چه از نظر نوایی و چه از نظر تركیبسازی و سازهای بومی كه اكنون جز كتیبه هایی كه در شهر اور یافت شده هیچگونه سندیتی از موسیقی این تمدنها در دست نیست.
تمدن بینالنهرین كه طی سالهای قبل از میلاد مسیح در آن منطقه سكنی داشتهاند نیز قومیتها و حكومتهایی مثل آشور، سومر و بابل را شامل میشده كه از موسیقی آشور نیز كه یكی از اصیلترین اركان موسیقی بینالنهرین بوده و گویند در زمان حكومت نبوكد نصر Nabkad Nassar به اوج خود رسیده، جز كتیبههایی كه در قبرستانهای سلطنتی اور به دست آمد مثل مقبره ملكه Shoubad یا Nilkeh كه وضعیت رواج موسیقی را در زمان خود با كندهكاریها نشان دادهاند سندی به دست نیامده و تاریخ این كندهكاریها به 2000 ق.م برمیگردد همچنین در مورد تمدنهای مصر، سومر و بابل نیز جز همین كتیبهها و روایات سند دیگری وجود ندارد كه علت آن را میتوان جنگها و اوضاع نابسامان این حكومتها دانست كه تمدن آنها را یا به نیستی كشانیده است ی این كه تمدن وقومیت آنها با دیگر تمدنها و قومیتها ادغام شده است و باعث شده هیچ یادگار و هویتی از آن موسیقی به جا نماند. ولی قوم بنیاسرائیل به دلیل این كه با اقوام دیگر ادغام نشده و در طی تاریخ بشر برای حفظ آئین و تاریخ و آرمانهی خود كوشش میكرده تنها نماینده بازمانده موسیقی آن دوران است.
در كاوشهی باستانشناسی كه در اورشلیم و دیگر نقاط تمدن بنیاسرائیل صورت گرفت، تندیس و لوحهایی به دست آمد كه در آن حضرت داود را در حال نواختن چنگ یا لیرا (Liyra) نشان داده است و همینطور جمع نوازندگانی را كه در جلوی سپاه بعد از جنگ در حال اجری موسیقی پیروزی كه به آن دبورا Deborah میگویند دیده میشود و یا با حمل اجساد شهدای بعد از جنگ به خواندن مرثیه پرداختهاند. این وضعیت در تمام مناسبتها چه آئینی چه سلطنتی وجود داشته است كه موسیقی خاص مراسم سلطنتی را نیز پسالم (Psalms) میگفتند.
در روایات یهود اشاره به صوت خوش حضرت داود شده كه هنگام خواندن مزمور هیچ كس را طاقت ایستادن نبوده و همه از جمله حیوانات به كرنش و سماع در مقابل آن برمیخواستهاند. همینطور رویاتی نقل شده كه داود خشم شاول را كه به خاطر رسوخ ارواح خبیثه در روح او بوده)دیوزدگی ( با نواختن چنگ از بین برده.و او را آرام میساخته !
در تورات آمده كه شخصی به نام یوبال (Yubal) پدر نوازنده چنگ شِلِمُو (Chalumeau) موسیقی را ابداع كرده است. همچنین رویاتی نیز از حضرت موسی (ع) در این رابطه در دست است كه به خاطر گستردگی این مبحث از آن میگذریم.
قوم بنیاسرائیل به علت این كه پیكرتراشی و چهرهنگاری در مذهب آنان منع شده بود به موسیقی توجه بسیاری داشتند و فرزندان خویش را به تعلیم موسیقی تشویق میكردند.
آمده است كه خداوند به موشه (حضرت موسی) دستور داد كه به مردم خود سرودی آموزش دهد تا درمناسبت های مختلف ادا گردد و همین بود كه باعث شد قوم بنیاسرائیل برای هرگونه مراسم دینی و مذهبی خود و شرایط گوناگون دیگر سرود خاصی را ابداع كند كه از جمله كهنترین آنها میتوان به سرود چاه آب - چوپان - آریحا Ariha و .... اشاره كرد و همینطور سرودهایی كه صورت شكوائیه داشتهاند كه هنگامی كه بنیاسرائیل در زندانهای بابل اسیر بودهاند آن را میخواندند.
ارزش موسیقی در آئین یهود به حدی بود كه معبد هخل یا هخال)هیکل( دارای 228 موسیقیدان بود كه كار آنها درمان بیماران و اخراج ارواح خبیثه و پیشگوئی و نبوت بوده و تنها منشاء قدرت آنها توسط موسیقی ازروح القدس بوده است، این مسئله به ما نشان میدهد كه در آئین یهود به موسیقی چنین والا نگاه میشده است. میگویند كه حضرت داود با 4000 نوازنده به درگاه خداوند نیایش میكرده است و این ارزش به حدی بوده كه داود مسئولیت حفظ و اشاعه موسیقی آئینی را به لاویها (Levites) داده بود كه بعدها لاویان به موسیقیدانان مقدسی تبدیل شدند.نوعی موسیقی فرقهی نیز در بنیاسرائیل وجود داشته كه متعلق به فرقه راهبان حسیدیم (Essenes) بوده كه نوعی مزامیر مخصوص شكرگذاری مانند طومارهی بحرالمیت(Dead Sea Scrolls) داشتهاند .
نام سازهی زیادی از موسیقی بنیاسرائیل در دست است كه قدمت آنها به 2000 تا 3000 ق.م میرسد كه در اینجا به 3 نمونه كه شناختهتر در جهان است اشاره میكنیم:
نوعی شیپور به نام شوفار (Shofar) كه از شاخ قوچ ساخته شده و آن را به شاخ قوچی كه به جای اسحق توسط حضرت ابراهیم قربانی شد نسبت میدهند و دیگری نوعی ترومبپت به نام خستوتسرا (Hazzoarah) و نوعی زنگ كه لباس كاهنان آویزان بود و هنگام حركت به صدا در میآمد به نام پامون (Paa-mon).
انواع دیگر سازها و گامهای موسیقی:
در پی تحقیقات به دست آمده دو گام یا نوا در موسیقی یهود وجود داشته كه همانند گامهای موسیقی آئولین Aeoliyan و دیگری چیزی نزدیك به گام فیریژین Phirizhiyan كه به خاطر دیرینگی فرهنگ بنیاسرائیل، نشان میدهد كه این دو گام یا نوای موسیقی یونان باستان از موسیقی عبری ریشه گرفته است، حتی بر همگان ثابت گردیده كه پایهگذار موسیقی كلیسائی و كاتولیكی، موسیقی و از مزامیر آئین یهود بوده است كه در طی قرنها تغییراتی در آن صورت گرفته و رفته رفته در آئین مسیحیت و کلیساهای ما ایمانداران امروز جای گرفته است. برای نمونه میتوان به سرودهای كلیسائی هللویا Hallelouyah اشاره كرد كه ریشه در سرود (هللویاه Hallelovyakh ) از مزامیر داود دارد.
بعد از اسارت یهودیان و جنگها، به خاطر پراكندگی قوم بنیاسرائیل در جهان، موسیقی یهود با حفظ هویت خود جای پای خود و تأثیر خود را در تمام نواحی جغرافیایی كه پراكنده شده بود، گذاشت، كه میتوان به عنوان نمونه موسیقی شرق و جنوب اروپا و آسیای صغیر را قید كرد كه از همه بارزتر موسیقی بلوك شرق اروپا كه اصطلاحا به موسیقی كِلزِمر
(KLEZMER ) و اصلیتر(Yiddish) یدیش (فرهنگ و گویش یهودیان اروپی شرقی) میگویند نام برد كه خاص موسیقی یهودیان سكنی گزیده در این منطقه است.
همینطور این تأثیر در موسیقی روسیه اتفاق افتاد ولی به علت فشارهای حكومت تزاری و بعد از آن كمونیستی همیشه از بیان تأثیر آن خودداری شد.
موسیقی عرب و شام نیز از عناصر موسیقی یهود اقتباس گردیده است. همانطور كه سعد بن عُدی خلیل در كتاب موسیقی عرب كه در قرن 3 هجری قمری نگارش شده و در كتاب شعر و موسیقی ابوتراب رازانی این مسئله اعلام گردیده است و این مسئله چنان بارز است كه هر شخصی با گوش كردن به نمونه موسیقی اعراب چه در خاورمیانه چه شمال آفریقا میتواند این مسئله را درك كند.
موسیقی یهود حتی در طی دو قرن گذشته بر موسیقی آمریكا به خصوص آمریكی جنوبی (Latin) تأثیر شگرفی گذاشته است. نقش یهود در موسیقی ایران نیز بسیار ظریف ولی در عین حال محسوس است هر چند كه تحقیقات زیادی در این مورد نشده ولی به جرأت گفته میشود كه یكی از بانیان حفظ موسیقی ایران ، ایرانیان یهودی بودهاند و حتی دستگاه چهارگاه را به یهودیان نسبت میدهند كه به عنوان شكرگذاری به كوروش تقدیم شده و سرودی به روی آن ساخته شده بود.
در پایان این مقاله را جمعبندی میكنم كه موسیقی دنیای امروز ما چه : كلاسیك چه پاپ ، جاز و ... بخشی از رشد و تكامل خود را مدیون به علاقمندی به حفظ و حراست قوم بنیاسرائیل از موسیقی میدانند. چه بسا اگر چنین نبود ما موسیقی جهان را در ابعاد و وضعیت كنونی نمیدیدیم و این گسترش و علمی شدن آن صورت نمیپذیرفت. حتی موسیقیدانان برجستهی در جهان یهودی بودهاند و در طی سالهای 1800 م. به بعد حفظ و تكامل موسیقی جهان را به عهده داشتند و قدمهای بس عظیم برداشتهاند. به عنوان مثال كسانی مثل ویزمنVizmann - باخBlokh - بارچ Bruch - مندلسونMendeless on و ... . كه امروزه نوای آنها را در سرتاسر دنیا میشنویم و نام نوازندگان - آهنگسازان و گروههای موسیقی و به طور كلی موسیقیدانان یهودی در خط اول فهرست موسیقی دنیا جای دارد.
یهود از اولین روزگار پیدایش موسیقی، آوای موسیقی را كه حس وفاداری و پاكدامنی را به خداوند عرضه میداشت ارج مینهادند و موسیقی را كه حس پلیدی و بتپرستی را در آنها تقویت میكرد مطرود میدانستند و از بین میبردند.
در پیان خاطرنشان میكنم گستردگی این موضوع به حدی است كه هیچگاه نمیتوان تمام زویا و ابعاد آن را معرفی كرد و در واقع مقاله فوق پیالهی از این دریای بیكران است كه سعی در معرفی آن داشتم.
«آنجا كه زبان از کلام ایستد .موسیقی آغاز میگردد.
پي نوشت:
مجموعه كتب «تَنَخ» بنام (ميقرا) بمعني قرائت هم ناميده شده زيرا معمول بوده كه در ايام شنبه و اعياد قسمتهايي از اين كتب مقدس را در حضور مردم قرائت ميكردهاند، مدرسين ميشنا هم به اين مجموعه «ميقرا» ميگفتند تا آنرا با خود «ميشنا» و «ميدراش» كه توراي شفاهي خوانده شدهاند، متمايز نمايند. در زمان عِزراي كاتب و به همت او و ساير اعضاي انجمن كبير قانون گذاري (كِنِسِت هَگَدولا) كتب مقدس در يك مجموعه بيست و چهار جلدي جمعآوري شدند تا از هرگونه گزند و تحريف در امان بمانند و اين چنين نظم گرفتند. (قرن پنجم قبل از ميلاد)
1- پنج جلد تورا
بِرِشيت آفرينش
شِمُوت خروج
وَييقرا لاويان
بَميدبار اعداد
دِواريم تثنيه
2- چهار جلد
انبياء اوليه شامل يِهُوشوع(یوشع )، داوران، شِموئِل اول و دوم(اول و دوم سموئیل ) و پادشاهان اول و دوم
3- سه جلد انبيا متاخر شامل يِشَعيا(اشعیا)، يِرمِيا(ارمیا ) و يِحِزقِل(حزقیال )
4- يك جلد از كتب انبياء بنام تِرِه عاسار (كتب دوازدهگانه) كه شامل 12 كتاب كوچك از دوازده نبي متاخر است بهنامهاي هُوشِيعَ(هوشع)، يُوئِل(یوئیل )، عامُوس، عُوَوديا(عوبدیا)، يُونا(یونس)، ميخا(میکاه)، ناخوم(ناحوم)، حَبَقوق، صِفَنيا، حَگَي(حجی)، زِخَريا(زکریا) و مَلآخي(ملاکی)
5- يازده جلد كتوبيم كه شامل تِهيليم، امثال سليمان، ايوب ،غزل غزلهای سليمان، روت، اِخا يا مراثي ييرمِيا، جامعه، اِستِر، دانيِل، عِزرا و نِحِميا و تواريخ ايام يك و دو
به اعتقاد يهوديان 5 جلد تورا ديكته شده مسقيم از جانب خداوند به حضرت موسي است ، هشت جلد كتب انبياء را انبياءدر روياي نبوت به صورت وحي دريافت كرده و بعد آنرا نوشتهاند، و يازده جلد كتوبيم نير با "روئَح هَقُودِش" نگرش شدهاند بعضي از علما اين سه تركيب را به نامهاي توراه، نبوت و حكمت نيز ناميدهاند.
با امید به اینکه این مقاله مورد پسند واقع افتاده باشد وتوانسته باشم گامی کوچک در بهتر معرفی کردن مزامیر و موسیقی دینی برداشته باشم .
در نام خداوند مسیح شاد باشید
برادر کوچک شما در مسیح